اگه منو نمیخورید
روایات صحیح السندی داریم در مورد "حد" ثروت
امام صادق (ع) میفرمایند: مال ۴۰۰۰ درهم است.
۱۲۰۰۰ درهم داشتن کنز است
از حلال ۲۰۰۰۰ درهم گرد نمی آید
کسی که ۱۰۰۰۰۰درهم داشته باشد از شیعیان ما نیست.
الحیاة ج ۳ ص ۵۱۱
و نیز فرمود:هرگز خداوند به بنده اى سی هزار درهم نداد براى اينكه او به خير و سعادت برسد،و هيچ مردى ده هزار درهم از راه حلال كسب نكرد
مشکاة الأنوار في غرر الأخبار، ج 1، ص 579
خداوند سبحان در داراییهای توانگران روزیهای فقیران را واجب گردانید. پس فقیری گرسنه نماند، مگر به سبب آنچه توانگری به او نداده است. و در روز رستاخیز خداوندی که بزرگ است بینیازی او، ایشان را از این کار مؤاخذه میکند
نهج البلاغه، وسائل الشیعه، بحار الانوار، غررالحکم و ارشاد القلوب
حضرت علی(ع) میفرماید: من رهبر مؤمنانم و مال رهبر و رئیس گناهکاران است؛[3] یعنی مؤمنان از من پیروی میکنند، ولی گناهکاران مطیع مال و ثروت هستند.
امام صادق(ع) میفرماید: اگر عدالت در میان مردم برقرار میشد بینیاز میشدند
یعنی الان که مردم نیازمند وجود دارند در دنیا عدالت وجود ندارد
البته روایت هم نمیخواهد
چطور ممکن است پول در حساب افراد روی هم انباشته شده باشد و مردمی در حال مرگ باشند از گرسنگی و بیماری و ...
و این افراد را بتوان انسان نامید چه برسد به مسلمان و شیعه و ...
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
۱. ثروت حلال به راحتی کسب نمیشود
۲. ذیل فرایندهای نظام سرمایه میتوان به صورت قانونی مال نامشروع کسب کرد
۳. مال حلالِ کسبشده، باید خمس و وجوهات شرعیاش پرداخت شود
۴. فردِ صاحب مال در قبال مصرفِ آن مال مسئولیتهایی دارد
الف: اسراف
ب: تبرج
ج: اتراف
د: تبذیر
ه: اتلاف
و: کنز
ز: تداول ثروت
نکند
و در مقابل
ح: انفاق (خرج مشروع) بکند
انفاق فقط به معنای زکات و صدقه نیست
بلکه خرج برای خانواده هم با رعایت موارد بالا انفاق است (نفقه)
اما مهمتر از همهی اینها وجوب "جهاد با مال" است که دقیقا مثل جهاد با نفس است.
یعنی در جنگ اقتصادی اگر مردم در حال آسیبدیدن هستند باید جهادکنیم. نمیتوان مسلمان بود و فقر و گرسنگی و بیماری و بیسرپناهی مردم را ببینیم و بیتفاوت باشیم
نمیتوان چند ده میلیارد در حسابمان باشد و مردم گرسنه داشته باشیم. بیمار بدون دارو داشته باشیم
این از انسان بودن هم دور است
دیروز روایتی را توییت کردم
هدفی داشتم که الحمدلله حاصل شد
اما بررسی برخورد دوستان مختلف با روایت:
۱. برخی پذیرفتند و با مبانی فکریشان تعارض نداشت
۲. برخی پذیرفتند و شروع کردند به حساب کردن و تطبیق روایت با امروز که عرض شد کار اشتباهیست.
با روایات برخورد ماشینحسابی نباید کرد و باید کار اجتهادی کرد که خب کار ما نیست
۳. برخی سوال کردند در سند و ترجمه و ... که خب کار درستیست به شرط اینکه قصدشان تحقیق باشد نه تشکیک
۴. برخی با "فهم خودشان" صریحا روایت را رو کردند. یعنی معیار را عقل خود گذاشتند و گفتند روایت غلط است
این برخورد چهارم یعنی:
اصلا ما به روایت نیاز نداریم
معیار عقل ماست و روایات اگر در چارچوب داشتههای معرفتی ما بگنجد صحیح است وگرنه نمیپذیریم
این بدترین نوع برخورد با یک روایت است
بهترین نوع برخورد رجوع به مجتهد است و بعد از آن بهترین راه "قف عند الشبهات" است. یعنی احتیاط کردن
اگر می پرسید این سرمایه و ثروت غربیها از کجا آمده است؟
نتایج پژوهش دکتر جیسون هیکل (استاد LSE) غارت ۱۵۲ تریلیون دلاری کشورهای مستضعف توسط کشورهای شمال جهانی در ۶ دهه اخیر را نشان میدهد. ۳/۱
از سال ۱۹۶۰ تا کنون با استفاده از سازوکار «مبادلهی نابرابر» ۶۲ تریلیون دلار را به نفع خود مصادره کردهاند.
با در نظر گرفتن رشد از دست رفته، این عدد به ۱۵۲ تریلیون دلار نیز افزایش مییابد. ۳/۲
در آخرین سالی که دادههای آن بررسی شده است، اقتصادهای شمال جهانی در مبادلات تجاری خود با کشورهای جنوب جهانی چیزی در حدود ۲.۲ تریلیون دلار کالا بدون پرداخت ارزش واقعی آن تصاحب کردهاند. این حجم از ثروت ۱۵ برابر بیشتر از ثروتِ مورد نیاز برای ریشهکن کردن فقر مطلق در کل جهان است ۳/۳
نکته مهمتر از تبعیض زیاد در پرداختهای دولتی اینه که این تبعیض با متصل شدن به شبکه بانکی دهها و صدها برابر میشه
یعنی چی؟
یعنی اونی که ۵ تومن حقوق میگیره فقط ۵ تومن حقوق میگیره
ولی اونی که ۵۰ تومن حقوق میگیره فقط ۱۰ برابر حقوق نمیگیره
بلکه اعتبار کسب میکنه
یکی از مهمترین اعتبارهاش اعتبار کسب تسهیلات بانکیه که این خودش صد برابر میکنه شکاف رو
در حقیقت اختلاف اصلی رو اون اعتبار بوجود میاره نه اون تفاوت حقوق
وقتی فرد میتونه قسط پرداخت کنه یعنی میتونه به جز مصرف دارایی و مسکن و طلا بخره
سرمایهگذاری کنه و علاوه بر خودش پولش کار کنه
در فقه اسلامی مباحث بسیاری در مورد میزان و شیوه پرداختهای دولتی وجود دارد که تحت عناوین مختلف آمده است. واجبات نظامیه، قاعده ارتزاق، قاعده اسباغ و ...
اولا منطق پرداخت در بخش خصوصی و دولتی کاملا متفاوت است. در بخش دولتی فرد باید یک "عمل واجب شرعی" را انجام دهد
آقای رئیسی
یکسال است پرفسور درخشان و استاد قنبریان و دیگران فریاد میزنند که فاصله ۱۵ برابری سقف و کف حقوق در بخش دولتی ظلم است ناعادلانه است ناکاراست فساد است لجن است
گوش کنید لطفا
اگر میخواهید اعتراضات به حق کارمندان به جای بدی نکشد #قله_تراشی
پن: در دنیا فاصله ۲ برابر است
در ابتدا باید اشاره کنم سرمایه داری آمریکایی-بریتانیایی که مبتنی بر الگوی بازار آزاد ناب است ابدا اعتقادی به نظام مزدی نسبتا مساوات طلبانه ندارد و برعکس انگاره upward mobility بر آن حاکم است که اتفاقا ایجاب می کند که اختلاف دستمزدی وجود داشته باشد.
داده ها و اطلاعات مربوط به حقوق و دستمزد برای کشور آمریکا در پایگاه های زیر قابل دسترس است:
U.S. Census Bureau (census.gov)
U.S. Bureau of Labor Statistics (bls.gov)
Office of personnel management (opm.gov)
#وی در نظریههایش به زندگی مشترک مشابه با نظریههای سنتی اقتصادی در مورد بنگاههای اقتصادی نگاه میکند. مطابق نظریهٔ او افراد به دنبال همسری هستند که بیشترین فایده را برای آنها داشته باشد. هرچه این جستجو طولانیتر باشد، نتایج بهتری به دست میآورد؛
بنابراین نظریهٔ او پیشبینی میکند کسانی که دیرتر ازدواج میکنند احتمال طلاق در آنها کمتر خواهد بود
تصمیمگیری خانواده در مورد داشتن بچه را نیز میتوان با منطق اقتصادی تحلیل کرد. او به مسئلهٔ بچهداری به مانند تصمیمات مشتریان در مورد خرید کالاهایی چون سفر و خودرو نگاه میکند.
بکر میگوید تا زمانی که خانوادهها به این نتیجه نرسند که لذت ناشی از بچهدار شدن و ادامهٔ نسل و داشتن کسی که در زمان پیری از آنها مراقبت کند، میتواند جبران هزینههای بچهداری، همچون تحصیلات، خوراک، پوشاک و زمان صرفشده را کند، اقدام به بچهدار شدن نخواهند کرد.