#وی در نظریههایش به زندگی مشترک مشابه با نظریههای سنتی اقتصادی در مورد بنگاههای اقتصادی نگاه میکند. مطابق نظریهٔ او افراد به دنبال همسری هستند که بیشترین فایده را برای آنها داشته باشد. هرچه این جستجو طولانیتر باشد، نتایج بهتری به دست میآورد؛
بنابراین نظریهٔ او پیشبینی میکند کسانی که دیرتر ازدواج میکنند احتمال طلاق در آنها کمتر خواهد بود
تصمیمگیری خانواده در مورد داشتن بچه را نیز میتوان با منطق اقتصادی تحلیل کرد. او به مسئلهٔ بچهداری به مانند تصمیمات مشتریان در مورد خرید کالاهایی چون سفر و خودرو نگاه میکند.
بکر میگوید تا زمانی که خانوادهها به این نتیجه نرسند که لذت ناشی از بچهدار شدن و ادامهٔ نسل و داشتن کسی که در زمان پیری از آنها مراقبت کند، میتواند جبران هزینههای بچهداری، همچون تحصیلات، خوراک، پوشاک و زمان صرفشده را کند، اقدام به بچهدار شدن نخواهند کرد.
به نظر شما "وی" بهرهای از عقل برده است؟
و همچنین کسانی که راه و یاد "استاد" را گرامی میدارند!؟
آقای رئیسی
یکسال است پرفسور درخشان و استاد قنبریان و دیگران فریاد میزنند که فاصله ۱۵ برابری سقف و کف حقوق در بخش دولتی ظلم است ناعادلانه است ناکاراست فساد است لجن است
گوش کنید لطفا
اگر میخواهید اعتراضات به حق کارمندان به جای بدی نکشد #قله_تراشی
پن: در دنیا فاصله ۲ برابر است
در ابتدا باید اشاره کنم سرمایه داری آمریکایی-بریتانیایی که مبتنی بر الگوی بازار آزاد ناب است ابدا اعتقادی به نظام مزدی نسبتا مساوات طلبانه ندارد و برعکس انگاره upward mobility بر آن حاکم است که اتفاقا ایجاب می کند که اختلاف دستمزدی وجود داشته باشد.
داده ها و اطلاعات مربوط به حقوق و دستمزد برای کشور آمریکا در پایگاه های زیر قابل دسترس است:
U.S. Census Bureau (census.gov)
U.S. Bureau of Labor Statistics (bls.gov)
Office of personnel management (opm.gov)
آدام اسمیت (که خانوادگی جانی بودند)، در حقیقت میرزا بنویس هیوم بود و در اصل میتوان گفت ثروت ملل تقریر نظرات هیوم است (هیوم خودش یک قاتل فراری بود)
میگوید فعالان اقتصادی از سر خیرخواهی فعالیت نمیکنند بلکه به دنبال نفع شخصی هستند و در نتیجه جامعه هم سود میبرد
این حرف را مولانا بسیار دقیقتر میزند:
همچنان هر کاسبی اندرجهان
بهر خود کوشد نه اصلاح جهان
مندویل هم در کتاب افسانه زنبورها همین را میگوید که رذائل شخصی به فضائل عمومی ختم میشوند
بعضی هم به این جمله حضرت عبدالمطلب ارجاع میدهند که:
انا رب الابل و للبیت رب
در هر صورت با یک واقعیت رو برو هستیم و آن واقعیت چیزی نیست جز برشی از وجود انسان و نفس او.
انسان نفسی حیوانی دارد که برای حیات او ضروریست. اشتراک این سطح از نفس انسان و حیوان یک امر طبیعیست همانطور که با نباتات هم اشتراکاتی دارد.
این واقعیت است که انسان تمایلات حیوانی دارد
فیلم "خون به پا خواهد شد" فیلمی آمریکایی در ژانر درام و اقتباسی از رمان نفت به قلم آپتون سینکلر (Upton Sinclair) است که در سال ۱٩٢٧ به چاپ رسید.
این فیلم در اکثر لیستهای بهترین فیلم های قرن بیست و یکم قرار داشته است و از آن به عنوان یک شاهکار نام می برند.
در آن سال فیلم "there will be blood" بسیاری از جوایز اسکار و گولدن کلوب را نصیب خود کرد.
داستان این فیلم مربوط به فردی به نام دنیل پلین ویو (Daniel Plainview) است که با موفقیت یک چاه نفت را به بهره برداری میرساند.
خصیصههای کاپیتالیستی در نقش اول فیلم نمایان است و ماهیت اخلاق کاپیتالیستی را به زیبایی به تصویر می کشد. آنجا که پلین ویو بیان می کند: درون من #رقابت نهفته است! درواقع این فیلم نیروی محرک اقتصاد کاپیتالیستی را بر پرده سینما ترسیم کرده است.
سه نفر را در نظر بگیرید که دو نفرشان در خلاف جهت یکدیگر حرکت میکنند و یکی از آنها سرجای خود ایستاده است. در مسیر آن دو نفر دربهای رمزدار و معماهاییست که باید حل کنند تا انتهای مسیر برسند. هر دو "تلاش" میکنند و هر دو "کشف حقیقت"هایی دارند تا به مقصد برسند.
حال فرض کنید
انتهای یکی از مسیرها گلستان زیبا و پربار باشد و در انتهای مسیر دیگر حیوانات درنده در انتظار.
از بین این سه نفر دو نفر "عالم" و یک نفر (آنکه حرکت نکرد) جاهل است.
جهت حرکت انسان به علم او معنا و اثر میبخشد.
و قطعا جهل از علمی که انسان را به گمراهی بکشد بهتر است #علم_اسلامی
مثلا قرآن هم میتواند عامل گمراهی باشد اگر جهت حرکت در امتداد ولایت نباشد (ولایزید الظالمین الاخسارا)
پس صرف "کشف واقع" و باصطلاح "علمی بودن" بودن یک گزاره به آن تقدس نمیبخشد بلکه جهت حرکت کاشف است که آن را نافع یا غیرنافع میکند
هرچند حرکت در مسیر "حق" به کشف "واقع" نزدیکتر است
ثانیا میگه مالیات نگیریم. این هم مغالطه پهلوان پنبه است. چه کسی گفته مالیات نگیریم؟ مالیات از سفتهبازی و ثروت و مصرف بالا و خانههای خالی و ... بگیر. هر چقدر هم بیشتر بگیری بهتر
دیشب در جلسه اندیشکده ها با استاد عزیزمان آقای دکتر @DavoodManzour، نکته ای را عارض شدم که بعد از جلسه متوجه شدم ایشان برداشت اشتباهی از نکته بنده داشته اند. قطعا ضعف از بیان بنده بوده اما توقع میرفت که ایشان با سعه صدر بیشتری با یک انتقاد ساده برخورد کنند
اینجا قدری توضیح می دهم
بحث شامل دو بخش بود 1. باید تفاوت قائل شویم بین "تغییر در چارچوب یا تحول چارچوب" و بدانیم که اصلاح در چارچوب فاسد باعث تقویت آن چارچوب فاسد میشود.پس لزوما اصلاح ساختار قدمی روبه جلو نیست 2. بنده دکتر منظور را نه فقط رئیس سازمان امورمالیاتی بلکه یکی از فرماندهان جنگ اقتصادی میبینم
فلذا انتظار دارم اکتفا به مدیرت جزیره ای سازمان خودشان نکنند و نگاه حسابداری به مالیات را با نگاه اقتصادکلانی به این مساله جایگزین کنند. مثلا در شرایطی که اقتصاد ایران به شدت نیاز به سیاست های انبساطی برای خروج از رکود دارد بستن بودجه انقباضی سم مهلکی است برای این اقتصاد