مدنیزاده، رئیس دانشکده اقتصاد شریف دیروز گفته نقد #لیبرالیسم، دعوای حیدری نعمتی است و بیارزش!
بله خب!
وقتی به نقد ایدئولوژی شماها میرسیم بیارزش میشه!
یک سرچی در صحبتهای آقا و امام بزنید تا ببینید چقدر روی این مساله تاکید دارند.
نمونه: 👇
رهبری ۹۹/۶/۲
قلّهی باشکوه این الگوی غربیِ سرمایهداری لیبرال، آمریکا است که وضعیّت آن را مشاهده میکنید که به معنای واقعی کلمه یک الگوی شکستخورده است. بیشتر از همه جا در آمریکا ارزشهای بشری دارد لگدمال میشود
در آمریکا فاصلهی طبقاتی وحشتناک است؛ آمریکا کشور ثروتمندی است امّا بیشترین بخش این ثروت در اختیار یک عدّهی انگشتشمار است؛ انگشتشمار به معنای واقعی کلمه...
قطعا مدنیزاده سواد این چیزها را ندارد اما برای دوستان میگویم
آیا دعوای نظری میان آلفرد مارشال و وبلن، دعوای حیدری نعمتی بیهوده است؟
زمانی که مباحثات از درون یک منظومه کارشناسی به مباحثه میان منظومه ها منتقل میشود، مواضع انکار پارادایمی طبیعی است.
گریزی از این نیست که بپذیریم در پارادایم دیگری در حال قدم زدن هستیم.
کما اینکه وبلن و کامونز بارها آلفرد مارشال را فوندامنتال و فیزیکالیست می دانند.
اگر مارشال این دو نیست باید ضمن انکار این عناوین، لازم است تحلیل های خود را نیز از منظومه پارادایمی اقتصاد مارجینالیستی خارج کند تا عنوان به او اصابت نکند.
وگرنه صرف گفتن اینکه من آن نیستم، برای آن نبودنش کفایت نمی کند.
تمدن غرب سه پایه دارد:
۱. قدرت اقتصادی
۲. قدرت رسانهای
۳. قدرت سیاسی
این سه ضلع قدرت همپوشانی و تاثیر و تاثّر هم دارند اما نخ اتصال این سه ضلع چیزی نیست جز #تبلیغات_بازرگانی.
اگر تبلیغات از تمدن غرب گرفته شود این تمدن ماتریالیستی غیرالهی به یکباره فرو میریزد.
از طرفی رسانهها از این مسیر تغذیه میشوند و بدون تبلیغات نابود میشوند
از طرف دیگر چرخ مصرف که اصلیترین محرک نظام #سرمایهداری ست میچرخد.
در دنیای امروز هم هرجا هم قدرت اقتصادی و سیاسی ترکیب شوند بدونشک قدرت سیاسی نتیجهی آن خواهد بود.
ابزار فریب و #دیکتاتوری_رسانهای اگر نباشد قدرت سیاسی انحصاری وجود نخواهد داشت و اراده ملتها بر خواستِ سلطهگران و سرمایهداران پیروز خواهد شد. چرا که هر جا مردم بر اساس فطرتشان اراده کردند از باطل دور شدند.
در این #جنگ_اراده_ها راه نجاتی بجز آگاهی مردم و قیام به قسط وجود ندارد.
۱. ثروت حلال به راحتی کسب نمیشود
۲. ذیل فرایندهای نظام سرمایه میتوان به صورت قانونی مال نامشروع کسب کرد
۳. مال حلالِ کسبشده، باید خمس و وجوهات شرعیاش پرداخت شود
۴. فردِ صاحب مال در قبال مصرفِ آن مال مسئولیتهایی دارد
الف: اسراف
ب: تبرج
ج: اتراف
د: تبذیر
ه: اتلاف
و: کنز
ز: تداول ثروت
نکند
و در مقابل
ح: انفاق (خرج مشروع) بکند
انفاق فقط به معنای زکات و صدقه نیست
بلکه خرج برای خانواده هم با رعایت موارد بالا انفاق است (نفقه)
اما مهمتر از همهی اینها وجوب "جهاد با مال" است که دقیقا مثل جهاد با نفس است.
یعنی در جنگ اقتصادی اگر مردم در حال آسیبدیدن هستند باید جهادکنیم. نمیتوان مسلمان بود و فقر و گرسنگی و بیماری و بیسرپناهی مردم را ببینیم و بیتفاوت باشیم
نمیتوان چند ده میلیارد در حسابمان باشد و مردم گرسنه داشته باشیم. بیمار بدون دارو داشته باشیم
این از انسان بودن هم دور است
دیروز روایتی را توییت کردم
هدفی داشتم که الحمدلله حاصل شد
اما بررسی برخورد دوستان مختلف با روایت:
۱. برخی پذیرفتند و با مبانی فکریشان تعارض نداشت
۲. برخی پذیرفتند و شروع کردند به حساب کردن و تطبیق روایت با امروز که عرض شد کار اشتباهیست.
با روایات برخورد ماشینحسابی نباید کرد و باید کار اجتهادی کرد که خب کار ما نیست
۳. برخی سوال کردند در سند و ترجمه و ... که خب کار درستیست به شرط اینکه قصدشان تحقیق باشد نه تشکیک
۴. برخی با "فهم خودشان" صریحا روایت را رو کردند. یعنی معیار را عقل خود گذاشتند و گفتند روایت غلط است
این برخورد چهارم یعنی:
اصلا ما به روایت نیاز نداریم
معیار عقل ماست و روایات اگر در چارچوب داشتههای معرفتی ما بگنجد صحیح است وگرنه نمیپذیریم
این بدترین نوع برخورد با یک روایت است
بهترین نوع برخورد رجوع به مجتهد است و بعد از آن بهترین راه "قف عند الشبهات" است. یعنی احتیاط کردن
اگه منو نمیخورید
روایات صحیح السندی داریم در مورد "حد" ثروت
امام صادق (ع) میفرمایند: مال ۴۰۰۰ درهم است.
۱۲۰۰۰ درهم داشتن کنز است
از حلال ۲۰۰۰۰ درهم گرد نمی آید
کسی که ۱۰۰۰۰۰درهم داشته باشد از شیعیان ما نیست.
الحیاة ج ۳ ص ۵۱۱
و نیز فرمود:هرگز خداوند به بنده اى سی هزار درهم نداد براى اينكه او به خير و سعادت برسد،و هيچ مردى ده هزار درهم از راه حلال كسب نكرد
مشکاة الأنوار في غرر الأخبار، ج 1، ص 579
خداوند سبحان در داراییهای توانگران روزیهای فقیران را واجب گردانید. پس فقیری گرسنه نماند، مگر به سبب آنچه توانگری به او نداده است. و در روز رستاخیز خداوندی که بزرگ است بینیازی او، ایشان را از این کار مؤاخذه میکند
نهج البلاغه، وسائل الشیعه، بحار الانوار، غررالحکم و ارشاد القلوب
اگر می پرسید این سرمایه و ثروت غربیها از کجا آمده است؟
نتایج پژوهش دکتر جیسون هیکل (استاد LSE) غارت ۱۵۲ تریلیون دلاری کشورهای مستضعف توسط کشورهای شمال جهانی در ۶ دهه اخیر را نشان میدهد. ۳/۱
از سال ۱۹۶۰ تا کنون با استفاده از سازوکار «مبادلهی نابرابر» ۶۲ تریلیون دلار را به نفع خود مصادره کردهاند.
با در نظر گرفتن رشد از دست رفته، این عدد به ۱۵۲ تریلیون دلار نیز افزایش مییابد. ۳/۲
در آخرین سالی که دادههای آن بررسی شده است، اقتصادهای شمال جهانی در مبادلات تجاری خود با کشورهای جنوب جهانی چیزی در حدود ۲.۲ تریلیون دلار کالا بدون پرداخت ارزش واقعی آن تصاحب کردهاند. این حجم از ثروت ۱۵ برابر بیشتر از ثروتِ مورد نیاز برای ریشهکن کردن فقر مطلق در کل جهان است ۳/۳
نکته مهمتر از تبعیض زیاد در پرداختهای دولتی اینه که این تبعیض با متصل شدن به شبکه بانکی دهها و صدها برابر میشه
یعنی چی؟
یعنی اونی که ۵ تومن حقوق میگیره فقط ۵ تومن حقوق میگیره
ولی اونی که ۵۰ تومن حقوق میگیره فقط ۱۰ برابر حقوق نمیگیره
بلکه اعتبار کسب میکنه
یکی از مهمترین اعتبارهاش اعتبار کسب تسهیلات بانکیه که این خودش صد برابر میکنه شکاف رو
در حقیقت اختلاف اصلی رو اون اعتبار بوجود میاره نه اون تفاوت حقوق
وقتی فرد میتونه قسط پرداخت کنه یعنی میتونه به جز مصرف دارایی و مسکن و طلا بخره
سرمایهگذاری کنه و علاوه بر خودش پولش کار کنه
در فقه اسلامی مباحث بسیاری در مورد میزان و شیوه پرداختهای دولتی وجود دارد که تحت عناوین مختلف آمده است. واجبات نظامیه، قاعده ارتزاق، قاعده اسباغ و ...
اولا منطق پرداخت در بخش خصوصی و دولتی کاملا متفاوت است. در بخش دولتی فرد باید یک "عمل واجب شرعی" را انجام دهد