حبابِ میسیسیپی
«تاریخ» چیست؟ افراد جدید در حال تکرارِ اشتباهات قدیمی (فروید)
۱. در سال ۱۷۱۷ کمپانی میسیسیپی که در فرانسه تأسیس شده بود، شروع به مستعمرهسازی درّهای در پایین میسیسیپی کرده و شهر «نئواورلئانز» را بنا کرد.
۲. این کمپانی که ارتباطات خوبی در دربار لوئی پانزدهم داشت، برای تأمین مالی جاهطلبیهای خود، سهامش را در بازار بورس پاریس عرضهی عمومی کرد.
۳. جان لا دبیر این کمپانی مدیر بانک مرکزی فرانسه هم بود. علاوه براین، پادشاه او را به سمت ریاست کنترل امور مالی (معادل همان وزارت دارایی این روزها) گماشته بود. در سال ۱۷۱۷ درّهی پایینتر میسیسیپی علاوه بر مردابها، تمساحها و... چندین جذابیّت دیگر هم داشت.
۴. حالا دیگر کمپانی میسیسیپی داستانهایی (!) را در مورد ثروتها و موقعیّتهای بیشمار آنجا شایعه میکرد. اشرافزادگان (بخوانید نهنگها!) و صاحبان کسب و کار و اعضای بیاحساس بورژوازی شهری فرانسه فریبِ (!) این رؤیاها را خوردند و قیمت سهام میسیسیپی سر به فلک کشید.
۵. این سهام اوّل به قیمت ۵۰۰ لیوره فروخته میشد. در آغاز اوت سال ۱۷۱۹، این سهام با قیمت ۲۷۵۰ لیوره مبادله میشد. روز سیام اوت، ارزش این سهام به ۴۱۰۰ لیوره رسیده بود و در چهارم سپتامبر قیمت آن ۵۰۰۰ لیوره شد. دوّم دسامبر قیمت یک سهم از سهام میسیسیپی از مرز ۱۰۰۰۰ لیوره گذشته بود
۶. خوشحالی (بخوانید وضعیت روانی بولران!) در خیابانهای پاریس موج میزد. برخی افراد تمام داراییهای خود را فروخته و وامهای سنگینی برای خرید سهام میسیسیپی (!) میگرفتند. همه باور داشتند که روش «راحت ثروتمند شدن» را پیدا کردهاند
۷. اما چند روز بعد مشکل شروع شد. برخی سفتهبازان (!) متوجّه شدند که قیمت این سهام کاملاً «غیرواقعی و ناپایدار» است. آنها متوجّه شدند که بهتر است تا زمانی که قیمت سهام در اوج هست آنها را بفروشند... و حالا با شروع فروش سهام قیمت شروع به افت کرد.
۸. کمکم سرمایهگذارهای دیگر هم متوجّه افول قیمت سهام شدند و سریع سهام خود را فروختند. قیمت نزول بیشتری پیدا کرد و ریزش شروع شد. بانک مرکزی فرانسه برای ثبیت قیمت، سهام میسیسیپی را میخرید، اما قطعاً نمیتوانست این کار را تا ابد انجام دهد و سرانجام پول این بانک هم ته کشید.
۹. بعد از این اتفاق، مدیر کنترل امور مالی (بخوانید جرمی پاول) برای خرید سهام اضافه اجازهی چاپ پول (!) بیشتر را داد. این کار، کل نظام مالی فرانسه را در درون یک حباب فرو برد و حتّی این «جادوگری مالی» هم نتوانست اوضاع را سر و سامان دهد.
۱۰. حالا دیگر، ارزش سهام میسیسیپی از ۱۰۰۰۰ لیوره به ۱۰۰۰ لیوره کاهش پیدا کرده بود، کمی بعد هم کاملاً فروپاشید و تمام ارزش خودش را از دست داد. تا اینجا، بانک مرکزی و خزانهداری سلطنتی مقدار بسیار زیادی از این سهام را در دست داشتند، اما دیگر پولی در میان نبود.
۱۱. سفتهبازان بزرگ (!) عمدتاً بدون هیچ خراشی از این «حباب» بیرون آمدند، زیرا در زمان مناسبی سهام خود را فروخته بودند. اما سرمایهگذاران کوچک (بخوانید ریتیل تریدرها) همهچیز خود را از دست داده بودند و بسیاری از آنها دست به خودکشی زدند (!)
۱۲. نظام مالی فرانسه هیچگاه نتوانست این ضربه را کاملاً جبران کند. روشی که کمپانی میسیسیپی (با کمک نفوذ سیاسی خود!) برای کنترل قیمت سهام و تأمین سوختِ «جنونِ خرید» استفاده کرد، باعث شد عموم مردم ایمان خود را به نظام بانکداری فرانسه و دانش مالی پادشاه از دست بدهند.
۱۳. این موضوع یکی از دلایل عمدهای شد که امپراطوری فرانسه در خارج از مرزهای کشور، به دست بریتانیاییها (امروز..؟) افتاد. بریتانیاییها میتوانستند به راحتی وامهایی با بهرهی پایین بگیرند، اما فرانسه در تضمین وام گرفتار مشکل شده بود و باید سود زیادی روی آن وامها پرداخت میکرد
۱۴. پادشاه فرانسه برای تأمین مالی بدهیهای خود، وامهای بیشتری با نرخ بهرهی بالاتری میگرفت. در آخر لوئی شانزدهم در دههی ۱۷۸۰ متوجّه شد که نیمی از بودجهی سالیانهی او در قید پرداخت سود وامهایش هست و در حال رسیدن به مرحلهی ورشکستهگیست و اینگونه بود که «انقلاب فرانسه» آغاز شد
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
با ظهور «اقتصاد سیاسی» داد و ستدهای ابتدائی و غیرعلمی جای خود را به مدل توسعه یافتهای از «شیادیِ قانونی» و مجموعهی «دانشِ ثروتاندوزی» داد. (فردریک انگلس)
۱. در سال ۱۸۲۱ یونانیان برعلیه امپراطوری عثمانی دست به شورش زدند. این شورش با همدردی حلقههای آزادیطلب و رمانتیک بریتانیا همراه شد. تا آن جا که لرد بایرونِ شاعر به یونان رفت تا در کنار شورشیها مبارزه کند. اما «سفتهبازان» لندنی متوجّه فرصتی شده بودند.
۲. آنها به رهبران شورشی پیشنهاد عرضهی «اوراق قرضهی شورش یونانی» را دادند، اوراقی که در بازار سهام لندن قابل خرید و فروش بودند. شورشیها هم وعده دادند که اگر به استقلال برسند این اوراق را همراه با سودشان بازپرداخت کنند.