پادشاهی پهلویها،(با همه ایراد و خامدستیهای ساختاری)،در یک ارزیابی عمومی، به گمانم از انگشتشمار گرانیگاههای درستی بوده که در برهوتِ"خودآگاهی تاریخی"ما از سقوط ساسانیان به اینسو میشه رصد کرد.وضعیتی که بهرغم فرهنگ و تاریخ مین گذاری شدۀ ما با دین و سنت،نیم قرن دوام آورد،/۱
تونست ایده ش رو محقق کنه؛از فکر به عمل رسید؛و با بهره بردن از سوختی که مشروطیت فراهم کرد،ایران رو از محدودۀ امنِ عادات،تعفن و نکبتی که درش بیتوته کرده بود،به آینده پرتاب کرد. خیلی ساده اینکه،ایران رو از جهاتِ بسیار،با عصر پیرامونش،معاصر کرد.
بذارید اینطور بگیم که اگه مشروطیت /2
پیرامون سه خواست اصلی تنیده شده بود:"سلطنت مشروطه"، "حکمیتِ قانون"و"نوسازی و تجدد"،در واقع، دو خواست آخر این پروژه، به دست پهلوی ها بود که عملا اجرا و متعین شد.تا جایی که به شهادت همۀ آمارها و شاخصها از برنامه های عمرانی، توسعهٔ اجتماعی،فرهنگی، اقتصادی /3
و "زیرساختهای کشوری"، عصری حسرت برانگیز برای نسلهای بعدی ساخته شد.
با اینحال، این یکی از پیچیده ترین سرگیجه های تاریخی ماست که چهار دهۀ پیش در چنین روزهایی،همین سمت گیری استثنائا درست در تاریخ ما، با یکی از بی سابقه ترین مقاومت و شوریدن جمعی ایرانیان، مواجه شد؛ /4
تا در سایۀ سکوتِ اکثریت خاموش، به سرنوشت امروز برسیم.
و نتیجه؟ الان دیگه بعد از چهل و چهار سال زمامداری، به روشنی می شه دید که تنها بخش حاکمیت ملایان که از دوارده بهمن57 تا همین امروز،با دقتی مثال زدنی، هوشمندی جهنمی و کارآمدی هولناکی،و بدون ذرهای عقب نشینی یا استراحت،/5
کار کرده و بالیده، بخش سرکوب و خون ریختن بوده ؛برای حفظ نطام این موجودات گیج و گول در مناسبات انسان امروز و البته به قیمتِ اسقاطِ کامل ایران و ملتی که خودش، تاریخش،فرهنگش، حرمتش، رودخانههاش،محیط زیستش،اقتصادش،صنایعش و حتی امیدهاش،یا منهدم شده یا در حال متلاشی شدنه./#
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh