درباره احمد قوام، سیاستمداری که استالین را کیش و مات کرد!#رشتو
"احمد قوام" نخستوزیر مشهور در دوران قاجار و پهلوی را در زمستان ۱۳۲۴ برای ختم به خیر کردن غائله کمونیستهای آذربایجان (جعفر پیشهوری) و کردستان(قاضی محمد مهابادی)و خروج ارتش سرخ از...
2. خاک ایران، راهی اتحاد جماهیر شوروی کردند. در فضای چپ زده ایران که تودهایها در عرصه سیاست و اجتماع دست بالا را داشتند، قوام برای جلب نظر و اعتماد روسها و پیش از سفر تاریخیاش، نخست یک دولت ائتلافی با اکثریت وزیران چپگرا و تودهای تشکیل داد...
3. بعد از ورود به مسکو، حواشی دیدار با استالین و گفتگوهای بینتیجه با "ویاچِسلاو مولوتوف" وزیر امورخارجه شوروی بر سر موضوعات مطروحه، قوام قصد بازگشت از شوروی را داشت که بلافاصله با مخالفت شخص استالین مواجه شد...
4. احمد قریشی از قول جهانگير تفضلی (از اعضای هیئت اعزامی ایران همراه با احمد قوام)درباره برخورد شخصی استالین با قوامالسلطنه در مسکو و عکسالعمل وی در گفتگو با حبیب لاجوردی در سال ۱۳۶۱(پروژه تاریخ شفاهی ایران در دانشگاه هاروارد) میگوید:...
5. "ما وارد روسیه که شدیم، وارد مسکو که شدیم بعد از ظهری بود، شبی بود، ما را بردند به یکی از این ویلاهایی که مخصوص مهمانهای خارجی است. آنجا بودیم و بعد گفتند شب بیایید به خدمت مارشال استالین برسید. رفتیم و اول که وارد کرملین شدیم [ویاچسلاو] مولوتف [وزیر خارجه شوروی] بود و...
6. مولوتف ما را برد در اتاق انتظار مارشال استالین ، حدود یک هفت هشت دقیقهای ما آنجا منتظر شدیم بعد در باز شد و گفتند بروید تو، پیش مارشال. میگفت قوامالسلطنه رفت و پشت سرش ماها رفتیم و میگفت دیدیم تو اتاق هیچکس نیست. یک نقشهای به دیوار است و استالین وایستاده دارد...
7. این نقشه را تماشا میکند و پشتش هم به ما است. گفت اولین چیزی که من متوجه شدم این بود که دیدم استالین برخلاف آن غولی که ما فکر میکردیم خیلی آدم بالاخره پرجثهای باشد دیدیم یک آدم خیلی قد کوتاه و کوچکی هم هست، ولی پشتش به ما بود دارد یک نقشه تماشا میکند..
8.بالکل اصلاً برنگشت به ما هیچ حرفی هم بزند. تا بعد از یک چند دقیقهای مولوتوف یک سرفهای کرد یک سروصدایی درآورد که این استالین برگردد ببیند چه خبر است. استالین برگشت آمد جلو و دست داد و خیلی تشریفاتی یک چند دقیقهای نشست و گفت خیلی خب بروید و دو ساعت دیگر بیایید...
9. دو ساعت دیگر میشد ساعت یازده این موقعهای شب. میگفت معلوم بود از چهره قوامالسلطنه که واقعاً خیلی عصبانی است.
وقتی آمدیم از اتاق بیرون به مترجم که کسی گویا به اسم حبیب دُری بوده همچین اسمی حبیب دُری مترجم بوده آنجا. میگفت [قوامالسلطنه] به این [مترجم] گفت که...
10. «به آقای مولوتف بگویید که دیگر لزومی نداره ما امشب جلسهای داشته باشیم چون ما داریم برمیگردیم و این چمدانهای ما را هم بگویید از ویلا بگذارند توی ماشین و برمیگردیم فرودگاه ما برمیگردیم برویم مملکتمان. ما حرفی نداریم با هم."...
11.میگفت ماند مترجم و یک مدتی مکث کرد که ببیند درست دارد میشنود. [قوامالسلطنه] گفت آقا همین که گفتم عین این را شما ترجمه کنید. گفت عین این را ترجمه کرد به مولوتف و مولوتف گفت چرا چطور شده؟ گفت «برای اینکه به من اهانت شده...
12. شما صدراعظم ایران را نمیتوانید ده دقیقه بیست دقیقه تو اتاق انتظار نگه دارید بعد هم که من وارد اتاق میشوم مارشال دارد نقشه تماشا میکند پشتش به من است بیاحترامی به من کرده من تحمل این را ندارم و برمیگردم و هیچ حرفی هم ندارم هر کار هم میخواهید بکنید بکنید.
13. تصمیم شما خیلی قوی است و زورتان میرسد هر کار میخواهید بکنید بکنید ولی حق اهانت به من را ندارید. و حق اهانت را به من ندارید و من برمیگردم. مولوتف هم گفت اینکه نمیشود گفت نه همین که هست هست و خواهش هم میکنم من هم از اینجا میروم سفارت ماشین بفرستید...
14. چمدانهای ما را بیاورند ما برمیگردیم همین امشب ، بعد راهش را کشید رفت. بعد از نیمساعت فوری مولوتف برگشت و دور زد که آقا مارشال خیلی عذرخواهی کردند این سوءتفاهم شده همچین چیزی نبوده و برگردید شام را با مارشال بخورید میگفت وقتی برگشتیم اصلاً ورق برگشته بود...
15.مارشال استالین خیلی روی خوش نشان داد و خیلی پذیرایی گرمی کرد و خیلی احترام گذاشت به قوامالسلطنه و اینها میگفت خلاصه اینها دیدند قوامالسلطنه یک آدمی نیست که بتوانند روز اول بترسانندش و اینها. این کارها واقعا از شجاعت آقای قوام بود."...
16.رفیق استالین و زیردستانش در واقع قوام را نه به چشم یک میهمان دیپلماتیک که در حقیقت به مثابه یک گروگان مهم سیاسی نگاه میکردند؛ گروگانی که باید با قبول شروط روسیه(خودمختاری و جدایی آذربایجان و کردستان و ایجاد پایگاه دائم نظامی در خاک ایران) به کشورش بازگردد و...
17. تنها کارش این باشد که شاه و مجلس را وادار به پذیرفتن این شرایط نماید.
ولی از آنجا که کار نیک کردن از پُر کردن است، مارشال استالین هم برای دوام بیشترِ معامله، قوام را اجباراً در مسکوی برفی میهمان خود نگاه میدارد. از آنسو حضرت اشرف هم(لقب درباری قوام که محمدرضاشاه ...
18. به او داد و دوباره از او پس گرفت) که پیرِ عرصهی سیاست بود. به سرعت دست رفیق استالین را میخواند و در خلال این گروگانگیری غیررسمی دیپلوماتیک بیکار نمینشیند و با کارتهایی که در دست دارد بهترین بازی ممکن را انجام میدهد تا بیشترین امتیاز را از روسهای نابکار بگیرد...
19. او به روسها در ازای خروج نیروهای نظامیشان از کشور و حل مسئله آذربایجان توسط حکومت ایران بدون دخالت نیروهای خارجی، قول استخراج نفت از میادین شمالی کشور را میدهد (به واسطه قرارداد مشهور قوام_سادچیکوف که در عمل هرگز اجرا نمیشود)...
20. اما در همان زمان از طریق گفتگو و مصاحبه با رادیوهای غربی در شوروی، مناقشه پیچیده ایران و روسیه را از یک تنش به ظاهر کوچک منطقهای بین دو همسایه، به یک بحران سیاسی_نظامی بینالمللی میان ابرقدرتهای جهانی تبدیل کرده و مسئله را به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع میدهد...
21. غرب(به ویژه آمریکا) به شدت واکنش نشان داده و به روسیه بابت تخلیه فوری خاک ایران ضربالاجل میدهند و از روسها میخواهد تا به تمامیت ارضی ایران احترام بگذارند. روسیه هم دست از پا درازتر ناچار میشود تا در بهار ۱۳۲۵ به سرعت خاک ایران را ترک کرده و...
22. این موضوع را رسماً از رادیو شوروی اعلام نماید.
از آنسو اتحاد جماهیر شوروی هم که عرصه را بر خود تنگ میبیند و از یک سو بازی را در مجامع بینالمللی باخته است، ترجبح میدهد که دستکم امتیاز اقتصادی مهمش از ایران را نقداً به چنگ آورد، ولی این بار هم احمد قوام چنین بهانه میکند..
23. که مجلس فعلی، دولت را از مذاکره و دادن امتیاز به کشورهای خارجی بدون تصویب مجلس منع کردهاست(قانونی که با درایت و رهبری محمد مصدق در مجلس تصویب شده بود). به همین دلیل روسها را ترغیب میکند که عجالتاً از خاک ایران خارج شوند تا او انتخابات زودهنگام مجلس را برگزار کند و...
24. به آنها تضمین میدهد که اکثریت مجلس آینده نیروهای وفادار به دولت قوام خواهند بود و امتیاز نفت شمال را به شوروی خواهند داد، ولی این اتفاق هرگز رخ نمیدهد!
برخی اقوال تاریخی میگویند که احمد قوام تنها سیاستمداری در جهان بوده که ژوزف استالین برای روشن کردن سیگار...
25.سیگار او شخصاً فندک روشن کرده است.
استالین مخوف و حسابگر همان حاکم کارکشتهای بود که چرچیل پس از اتمام گفتگوهای سه جانبهاش با او و روزولت در کنفرانس تهران در قلب جنگ جهانی دوم به صورت خصوصی به یکی از نزدیکانش گفته بود که:
"این استالین بود که همهی ما را خر کرد!"
26. اما در کمال ناباوری همان استالین باهوش و شکاک که به عالم و آدم بدبین بود، چنان به صداقت و وفاداری قوام به شوروی اعتماد کرده بود که حتی لحظه هم به ذهنش خطور نمیکرد که اینگونه در شطرنجِ سیاست توسط او تحقیر و کیش و مات شود...
27. رفیقِ سرخ از باختن قافیه به او و اصرار مکرر قوام بر خروج نیروهای شوروی از ایران و پایان خودمختاری آذربایجان به شدت عصبانی و سرخورده شده بود. قوام در مکاتبه با استالین اعلام کرده بود که تنها پس از پذیرش این خواسته حکومت ایران از سوی اتحاد جماهیر شوروی است که...
28. او تضمین میدهد تا بر مخالفت مجلس وقت با قرارداد نفتی میان شوروی و ایران غلبه کند(در واقع این تضمین، چیزی جز یک دروغ دیپلماتیک و هوشمندانه نبود!). استالین میدانست که سیاستمدار ایرانی میتواند او را فریب دهد. او بر روی نامهای از قوام در کنار تضمینهای موهوم او، با مداد نوشت:
29. "سوولوچ! "(رذل!)
در عرصه سیاستورزی تقریباً هیچ "نمیدانیم" چون تاریخ "نمیخوانیم"، علت و سببی دارد. تاریخ برای هرکس _خاصه سیاستمدار یا دولتمرد_کلاس درسی واجب و حیاتی است.(و بدیهی است که همه ماجرا هم به تجربه تاریخی ختم نمیشود!)...
30. تاریخ نام دیگرش "تجربه" است و تقریباً همگان آدم عاقل را کسی میدانند که درس گرفتن از تجربیات پیشین، گرهگشای مشکلات فعلی اوست.
🔴پینوشت: احمد قوام در کنار سید حسن تقیزاده یکی از شخصیتهای بسیار پیچیده و بحثبرانگیز در تاریخ معاصر سیاسی ایران است و...
31. و دربارهٔ او نظرات به شدت متفاوت و متضادی وجود دارد. خیابان "سی تیر" فعلی در تهران تا پیش از سرکار آمدن دولت دکتر مصدق به افتخار خدماتش "قوام السلطنه" نام داشت و خودش نیز ساکن خانهای مجلل در همان ، خیابان بود، اما پس از آغاز دولت دکتر مصدق ...
32. خانهاش توسط مخالفین غارت و ویران شد و او ناچار شد برای مدتی در اروپا پناهنده شود. خودش درباره کارنامه سیاسیاش چنین گفته است:
"بالاخره روزی خواهد رسید که مردم بی غرضی در این مملکت اوراق تاریخ را ورق بزنند و از میان سطور آن، حقایق مربوط به زمان ما را بخوانند…
33. من میروم و تاریخ ایران قضاوت خواهد کرد که به روزگار این ملت چه آمدهاست و به پاداش فداکاریهای خادمین مملکت چه رفتاری شدهاست."
چشمهی زندگی یا Lebensborn، این برنامه را اس اس پایه نهاده بود و سازمان ثبت شده ای به همین نام برای آن وجود داشت و هدف اصلی آن افزایش میزان تولد کودکانی با ویژگی های شاخص نژاد آریایی بود...
یکی از زنانی که درگیر این برنامه شد هیلدگارد تروتز بود، او یک حامی وفادار و مشتاق نازی ها بود، تا آنجا که مدالی به پاس این تلاش های او به او در سال ۱۹۳۳ اهدا شده بود. او در این زمان به صور هفتگی در همایش های نازی ها شرکت می کرد، در سخنرانی ها شوق ساختن یک آلمان نوی بهتر به...
شرکت کنندگان القا می شد و جوانان می فهمیدند که چقدر برای ساختن این آینده بهتر، تلاش آنها ارزشمند خواهد بود.
تروتز به زودی چهره شاخص، سازمان محلی اش شد، اما قسمت زیادی از این محبوبیت او به ویژگی های فیزیکی او ربط داشت: موهای بلوند و چشمان آبی او شاخص نژاد آریایی شمال اروپا بود...
🔹️تاریخ محرمانه حضور نیروی قدس سپاه در جنگ بوسنی // برگی از تاریخ
1.وقتی نیروهای سپاه به بوسنی رسیدند نه مترجم داشتند و نه حتی میدانستند که هواپیمایشان در کدام فرودگاه به زمین خواهد نشست. برای سه سال، ج.ا میلیونها دلار هزینه مالی و کشته شدن چهار تن از وابستگان نظامی و...
سیاسیاش را پذیرفت تا هم از دولت بوسنی و مسلمانان این کشور حمایت کرده باشد و هم جای پایی در اروپا برای خود باز کرده باشد. نظامیان ج.ا در حالی پای خود را از بوسنی بیرون گذاشتند که نه تنها این کشور به متحدی همچون سوریه یا حزبالله لبنان تبدیل نشده بود، بلکه بعدها در مواردی...
علیه ایران هم موضع گرفت. هرچند شواهدی نشان میدهد که حضور و نفوذ ایران در بوسنی ادامه پیدا کرد و ایرانیها هرگز به طور کامل بوسنی را ترک نکردند. از این گذشته بوسنی برای نظامیان ج.ا تبدیل به تجربه منحصر به فردی از سازماندهی جنگ فرامرزی شد و نقطه عطفی در بازتعریف فلسفه وجودی...
✅ابر تورم آلمان در ۱۹۲۳ چه بر سر مردم این کشور آورد؟ / تاریخ
به زمانی میرویم که یک آلمانی طبقه متوسط، میلیاردها مارک در جیب خود حمل میکرد اما هنوز نمیتوانست چیزی بخرد.
یک قرص نان ۲۰۰ میلیارد مارک قیمت داشت.
با حقوق بازنشستگی یک هفتهای حتی یک فنجان قهوه را نمیشد خرید...
سقوط آزاد اقتصاد ادامه داشت و هر دقیقه از ارزش پول کاسته میشد.
رستورانها چاپ منوها را متوقف کردند، زیرا تا رسیدن غذا قیمتها بالاتر رفته بود! یک مرد اولین فنجان قهوه را با قیمت ۵۰۰۰ مارک نوشید. فنجان دوم برای او ۹۰۰۰ مارک هزینه داشت. داستان های آن روزها وحشتناک و در عین حال...
سرگرمکننده بود. یک پسر را مادرش فرستاد تا دو نان بخرد. او در راه توقف کرد تا فوتبال بازی کند و زمانی که به مغازه رسید، قیمت نان بالا رفته بود. بنابراین او فقط میتوانست یک نان بخرد!
مردی برای خرید یک جفت کفش عازم برلین شد. اما زمانی که او به آنجا رسید، تنها چیزی که میتوانست...
🔴ایران را چرا باید دوست داشت؟
نوشتاری از "محمدعلی فروغی"/ رشتهتوییت
اگر مایل بودید ریتوییت کنید
یک نوع وطنپرستی بیغرضانه هست که هر انسانی چون پروردۀ آب و خاکی است، بخاطر نعمتهایی که از وطن دریافت کرده در خود حقشناسی احساس میکند؛ چنان که فرزند نسبت به پدر و مادر...
مهر میورزد. این حب وطن نیکوست. این وطنپرستی با مهر به نوع بشر منافات ندارد، و انسان همچنان که در درجۀ نخست وامدار لطف و محبت پدر و مادرست، در درجۀ دوم مدیون وطن است. در درجۀ سوم برگردنش محبت نوع نوع بشر است. همه را باید دوست بدارد، و خیر و سعادت همه را باید بخواهد که...
خیر و سعادت خود او و قوم او هم در آن است، این قسم وطنپرستی جزئی از همکاری و همبستگی کل نوع بشر است. هر قوم، جماعت و هر انسانی که این وظیفه را ادا کند عزیز و قابل احترام است. هر چه بهتر و بیشتر از عهدهاش برآید گرامیتر است. هر چه یک قوم در ادای این وظیفه کوتاهی کند البته...
جمهوری اسلامی در تمام حوزههای داخلی و خارجی به بن بست رسیده است. البته این مسالهی کاملا جدیدی نیست، اما به صحنه آمدن کثیری از مردم در داخل و خارجِ ایران با هدف مشخصِ پایان دادن به تمامیت وضع موجود و کوتاه نیامدن طرفین، مختصات جدیدی را
پدید آورده است. این موقعیتِ خطیر، خطرات بیشتری را برای نظام به همراه دارد. از آغاز جنبش زن-زندگی-آزادی حکومت از اِعمالِ هیچ فشار و سرکوبی خودداری نکرده، اما علیرغم آرامتر شدن التهابات، هر دو طرفِ منازعه میدانند که این حتی «صلحِ مسلح» نیز نیست، بلکه وقفهای در میانهی نبرد است..
حال حکومتی که بیگانگی ذاتیاش با امرِ کفایت و کاردانی بر احدی پوشیده نیست و پایههای حکومتش همواره روی سلطه بر ذهن و بدن شهروندان استوار بوده چه ترفندی را باید در پیش بگیرد؟ کانونهای خیزش و اعتراض، به جز خیابان که فعلا کمابیش در تصرف قلدران جمهوری اسلامی است، کجاها بوده؟...
🔴 جنایت در روستای "بیدا" زنان و کودکان بیگناهی که قتل عام شدند / برگی از تاریخ
نیروهای اسد معروف به شبیحه ، در سال 2013 با هجوم به یک روستای ساحلی در سوریه، 50 نفر زن و کودک را قتل عام کردند
نیروهای شبیحه به روستای ساحلی "بیدا" هجوم بردند و پس از غارت کردن آن، هنگام خروج..
اهالی روستا را به گلوله بستند و تعدادی را نیز با کارد و چاقو به قتل رساندند
اغلب قربانیان زنان و کودکان بودند چون مردان روستا پس از یک تظاهرات علیه رژیم ، دستگیر شده و ناپدید شدند.نیروهای شبیحه تعداد زیادی از اجساد قربانیان را سوزاندند.
در سال 2012 درگیری شدید میان ارتش آزاد و نیروهای شبیحه ی رژیم اسد در منطقه حی المیدان واقع در دمشق رخ داد که باعث شکست و عقب نشینی شبیحه های بشار شد،بدنبال این شکست شبیحه های بشار19 تن از مردم بی دفاع را در منطقه جویبر بدون محاکمه اعدام نمودند.