1/وضعیت اقتصادی روسیه:
الف) روسیه از سال 2015 ذخائر ارزی خود را با تمرکز بر طلا به شدت رشد و وابستگی به دلار را کاهش داده است/تا 2017 بیش از 100 میلیارددلار اوراق قرضه خزانهداری آمریکا را داشت اما ظرف 3 سال 96 درصد آن را واگذار کرد.
2/ادامه 1
ب) نسبت بدهی به تولیدناخالص روسیه 18 و آمریکا 133 درصد است! یعنی روسیه 5.5 برابر بدهی اش، کاسب است اما آمریکا کل دخل اقتصاد را هم بدهد نمیتواند بدهی اش را تسویه کند!
نتیجه بخش اول: 1. استحکام روسیه در مقابل تحریم ها بالاست 2. وابستگی روسیه به اوراق قرضه بسیار کم است
به دلیل ریسک جنگ! نفت به بیش از100$ رسیده و بالاترین تورم 40 سال اخیر ناشی از آن در آمریکا باعث ایجاد فشار سنگینی بر #بایدن شده است/اگر فدرال رزرو نرخ بهره را افزایش دهد،رکود بیخ گوش آمریکاست/اگرنه، تورم بالاتر میرود
از طرفی روسیه سومین تامین کننده نفت آمریکا پس از کانادا و مکزیک بوده و تحریم این کشور، قطعا بحران انرژی در آمریکا و اروپا را بدتر و تورم به ویژه در آمریکا را تشدید خواهد کرد.
آمریکا به شدت لای منگنه تورم، رکود و نرخ بهره و نفت است.
روسیه یکی از تأمینکنندگان عمده فلزات اساسی است!
"جنگ و تحریم" باعث پرواز قیمت کامودیتیها مثل آلومینیم،مس،فولاد و ...میشود که باتوجه به نقش این کالاهای اولیه در صنایع متعاقبا رشد هزینه تولید و کاهش رشد اقتصادی آمریکا و اروپا را تشدید میکند
نقش روسیه در تأمین محصولات کشاورزی مثل کود وگندم بیبدیل است.
در گندم سهم 20% و در آمونیا سهم 62%دارد و از این حیث کشاورزی دنیا و ازجمله اروپا به شدت به روسیه وابسته است.
جنگ و تحریم هزینه های تولید کشاورزی را هم برای مخصوصا اروپا افزایش میدهد
روسیه سهم 53% و 46% در تامین نفت و گاز اروپا دارد.
جنگ و تحریم باعث پرواز قیمت گازطبیعی اروپا شده و شرکتهای پتروشیمی(خوراک گاز) اروپا را در معرض تعطیلی قرار داده است و باعث شده در آلمان قیمت برق به محدوده 20 سنت یورو(بالاترین سطح تاریخی) برسد
8/بانک JPMorgan آمریکا پیش بینی ۱۵۰ دلاری برای نفت دارد و این یعنی توقف کامل رشداقتصادی آمریکا و اروپا.
نرخ گاز طبیعی اروپا با شروع جنگ با رشدی عجیب ۴۱٪ مواجه شد و این یعنی ریسک بزرگ اقتصاد خرد برای صنعت پتروشیمی و بالتبع کشاورزی و صنعت و ریسک کلان تورمی برای امریکا و اروپا.
10/پروژه نورداستریم۲ و تهدید بایدن به تحریم آن:
فلسفه نورداستریم۲ کاهش هزینه واردات گاز برای اروپا بود، شکست آن هزینه را برای اروپا به شدت افزایش میدهد اما روسیه میتواند از محل جایگزینی چین و افزایش قیمت گاز خسارتش را در بلندمدت جبران کند و بازهم بازنده بزرگ اروپا خواهد بود
11/چرا تحریم سیستم مالی روسیه بسیار سخت است؟
الف) وابستگی سنگین انرژی اروپا به روسیه هرگونه اختلال در سیستم مالی و بانکی روسیه را بسیار پرهزینه کرده است.
ب) بخش قابل توجهی از درآمدهای بانکهای اروپایی مثل بانک raiffeisen اتریش تا ۳۵ درصد وابسته به تجارت با روسیه است.
12/ نتیجه این رشتو:
روسیه با استحکام داخلی خود مبتنی بر "کمیت و کیفیت ذخائر ارزی؛ نسبت پایین بدهی بهgdp؛ سهم بزرگ در تامین انرژی و کامودیتیها" عملا پیشرانهای رکود به ویژه در صنایع انرژیبر و کشاورزی، تورم و حتی نارضایتی های سنگین اجتماعی داروپا و آمریکا را میتواند فراهم کند
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
در 17 فصل مقایسه میکنیم شرایطی که شهید رئیسی دولت را تحویل گرفتند با شرایطی که به آقای پزشکیان تحویل دادند:
1. رشد اقتصادی متوسط سالانه(مرکز آمار):
آنچه شهید رئیسی از روحانی تحویل گرفتند: حدود صفر درصد
آنچه به آقای پزشکیان تحویل دادند: 5.3%+ /1
و طبق گزارش بانک مرکزی
رشد اقتصادی در سال پایانی دولت شهید رئیسی در میان کشورهای منطقه در جایگاه نخست قرار گرفت.
از طرف دیگر رشد اقتصادی چه با نفت و چه بی نفت از میانگین 20 ساله و 25 ساله کشور بالاتر بود/2
2. متوسط سالانه رشد «مخارج مصرفی خصوصی» که یک شاخص رفاهی برای سنجش مصرف است:
آنچه شهید رئیسی از آقای روحانی تحویل گرفتند: 0.3%-
آنچه به آقای پزشکیان تحویل دادند: 6.3%+
که بیش از 2 برابر میانگین 20 ساله کشور است/3
«بیراهه طرح موسوم به هدفمندی یارانهها در شرایط امروز»
دوستان لطف کنند و این مطلب را نشر دهند.
طرح هدفمندی یارانهها در بستر دهه ۸۰ مطلقا قابل تجویز در مختصات اقتصاد عبور کرده از نیمه دوم دهه ۹۰ و سالهای اخیر نیست، که در ادامه به این تفاوتها خواهیم پرداخت|۱
۱. سال ۸۹(اجرای هدفمندی یارانهها)محیط اقتصاد کلان با «ثبات بلندمدت نرخ ارز» یعنی ثبات لنگر انتظارات عاملان اقتصادی طی بیش از یک دهه مواجه بود.
نرخ ارز طی این دهه رشد متوسط ۲.۷٪ را تجربه کرد، از این رو به دلیل ثبات لنگر انتظارات، شرایط برای استفاده از ابزار قیمتی فراهم بود|۲
حال آنکه اکنون در دورانی به سر میبریم که نرخ ارز از ۹۷ تا ۱۴۰۱ متوسط ۶۱.۱٪ افزایش و از نیمه سال ۱۴۰۱ تا کنون دوباره بیش از ۱۰۰٪ جهش داشته است؛
از این رو لنگر انتظارات عاملان اقتصادی رهاتر از هر دورانی دیگری در تاریخ کشور است بنابراین...|۳
وقتی "افزایش قیمت مسکن به اندازه تورم" از شمول مالیات بر عایدی سرمایه(CGT)خارج میشود یعنی:
یکی از مهمترین داراییها که از لنگرهای انتظار تورمی و خودش یکی از اجزا و پیشرانهای "جهش" تورم است؛ از دایره اثر ضدتورمیِCGT خارج میشود...|۱
مالیات تنظیمی مثل CGT در بازار داراییها اساسا برای کنترل گردش و سیالیت نقدینگی در این بازارهاست؛
مهم است؛
چون با کنترل سیالیت نقدینگی در بازار مسکن، خودرو، طلا و ارز؛ سهم تقاضای سرمایهای(سفتهبازی)در این بازارها کاهش و سهم تقاضای مصرفی افزایش مییابد؛
فلذا تقاضا حقیقی میشود|۲
باید تقاضای سرمایهای برای ذخیره ارزش در بازار داراییها کنترل شود؛ چون:
با ورود این نوع از تقاضای مخرب؛ بازار داراییها با جهشهای قیمتی مواجه شده و عملا لنگر انتظارات تورمی مردم رهاتر از همیشه میشود و ناگزیر به رشد پول و پذیرش تورمهای مزمن و فزاینده در اقتصاد خواهیم بود |۳
یک. پایه پولی مخلوق بانک مرکزی و نقدینگی مخلوق بانکهاست؛
نقدینگی؛ بازارها را قیمتگذاری میکند نه پایه پولی!
پس رشد پایه پولی بدون "رشد فزاینده نقدینگی یا سیالیت آن" نمیتواند تورمزا باشد
این یعنی صرفا رویکردپولی قادر نیست جهش فعلی تورم را توجیه کند|۱
دو. اگر در نیمه اول دهه ۹۰ برعکس "نیمه دوم آن و نیمه دوم دهه ۸۰"؛
"باوجود رشد بالای ضریب تکاثر" تورم کاهشی بوده؛ دلیلش را باید در لنگرارزی و در نتیجه انتظارات پایین و درنتیجه بهره حقیقی مثبت جستجو کرد(نه رشد پایهپولی)که سیالیت نقدینگی را با وجود رشد آن شدیدا پایین آورده بود|۲
سه. فقط درحالتیکه بانک مرکزی از بازار ارز بخرد که منجر به افزایش "دارایی خارجی در ترازنامه میشود"؛ پول از بانک مرکزی به بازار تزریق میشود که اتفاقا برعکس اکنون شاهد کاهش رشد دارایی خارجی با وجود فروش خوب نفت هستیم؛ خود این یک سیاست انقباضی است👇|۳
افزایش پایهپولی که بیشتر از محل رشد بدهی بانکها به بانک مرکزی رخ داده است؛
در کنار عدم افزایش بدهی دولت به "بانکها و بانکمرکزی" ؛
و ایضا در کنار کاهش سهم دارایی خارجی بانک مرکزی در رشد پایه پولی؛
یعنی...توئیت بعدی را ببینید|۱
یعنی بانک مرکزی به جای خلق ریال، ارزهای نفتی را مستقیم میفروشد و نقدینگی و ذخائر را جمع میکند؛
پس اقلا در کوتاهمدت بانکها به ذخائر تشنهتر شده و راهی جز اضافهبرداشت برای تامین "ذخائرِ پاسخ به تشدید تقاضای پول" در این شرایط جهش ارزی و شوکهای هزینهای برایشان نمیماند|۲
بانک مرکزی رسما در همه ساحات سیاستی خود سیاستهای انقباضی را در پیش گرفته و کوتاه همنمیآید
آنهم در شرایطی که ۱۴۰۱ را با چند شوک سمت عرضه(از حذف دفعی ۴۲۰۰ تا جهش ارزی و رشد قیمتهای جهانی) طی کردیم
پ.ن:ممنون از اقای حسامی @hesami_isu_ir عزیز بابت نمودارهایی که ارائه کردند|۳