تیمورتاش را قربانی تجدد، بازنده ی نردبازی قدرت و یا قربانی دسیسه ی بیگانگان بدانیم،سرنوشت غریبی داشت. مستعد، نابغه، خوشگذران و ماجراساز بود!
دخترش او را «امیرکبیر ثانی»نامید، اگرچه در آن حد نبود! شباهتش با امیر در پروژه ی شاه سازی بود. یکی مصدر شاهیِ...
2.ناصرالدین میرزا و دیگری سردار سپه!
از هموطنان ترکمن بود، خوش تیپ، خوش چهره و خوش لباس! در گیرودار مشروطه، پدرش او را به سن پطرزبورگ فرستاد.در زبان روسی خوش پیشرفت کرد.وارد مدرسه نظامی نیکلا شد و همدم فرزندان ژنرالها، شاهزاده ها و اشراف روسیه شد...
3. در خرج پول گشاده دست بود! بخش زیادی از مخارجش را از معشوقه های اشراف زاده اش تامین می کرد! به بهانه ثقیل بودن اسمش برای روسها، نامش را«نردینسکی» گذاشت. وجه تسمیه اش «نردین» زادگاهش بود.این نام جلوه ای اشرافی داشت. فرانسه آموخت تا در شب نشینهایش به کار آید...
4. پیشنهاد عضویتِ ارتشِ امپراطوری را به عشق ایران نپذیرفت!
به ایران که برگشت، راهی تهران شد. آنجا لقب پدر را برگرفت: معزز الملک.استخدام وزارت خارجه شد و در هیئتی برای اعلان پادشاهی محمدعلی شاه، با خرج پدر به اروپا رفت! در برگشت حاکم سبزوار شد و مدیریتش را بر همه آشکار کرد...
5. مطابقِ معمول آن روزها، ازدواجش شمایِ سیاسی داشت.محمدعلی شاه که سقوط کرد با تازه عروسش راهی تهران شد.در مجلس دوم از سبزوار کاندیدا شد و نماینده مجلس!
مخالفان سنش را بهانه و اعتبارنامه اش را رد کردند، اما پول پدر مسئله را حل کرد! در مجلس در کنار بزرگانی مانند فروغی منشی و...
6.عضو هیئت رئیسه شد و از آن مهمتر مخبر کمسیون نظام! در مسئله خلع سلاح مجاهدین آذربایجانی همدست دولت شد. در کوران استخدام شوستر و اولتیماتوم روسیه پیشنهاد او کارساز شد: تعیین هیئتی برای رسیدگی به موضوع! البته صبح فردایش مجلسی نبود، ماموران یپرم دربهای مجلس را قفل زده بودند!...
7.به مشهد برگشت و در دو سال فترت مجلس فرمانده قشون خراسان با لقب تازه ی«سردار معظم» شد. آنجا هم بر ثروتش افزود و هم پایه وکالتش را محکم کرد!
در مجلس سوم وارد اعتدالیون شد. با مدرس همصدا شد. نماینده مجلس چهارم شد ولی تشکیل نمی شد. پس حاکم گیلان شد! در مقابل میرزا قرار گرفت!...
8.بدور از خانواده تبدیل به حاکمِ فاسدی شد و از چشمها افتاد! هر چه بر سرِ سران جنگل آمد، به اسم او نوشته شد.
پس از کودتای 1299 در خانه با مطالعه گذران وقت میکرد. با صحبت با نورمان انگلیسی و خبردار شدن سید ضیاء، به زندان رفت و سپس به کاشان تبعید شد!...
9. مجلس چهارم که باز به تهران برگشت و مؤتلف مدرس و نصرت الدوله شد. در کابینه مشیرالدوله وزیر عدلیه شد. پس از آن به اتفاق همسر جدیدش(تاتیاتا) ماه عسلش حاکم کرمان شد. بعد از 20 ماه برای مجلس پنجم که منتخب سبزوار بود به تهران برگشت...
10.در تهران سردار سپه در نخست وزیری مستقر بود و احمدشاه در فرنگ! از مدرس جدا شد و هواخواه سردار شد. در خیالش جمهوری بود و عشقش رئیس جمهوری! در کابینه رضاخان وزیر فواید عامه شد. در غائله ی جمهوریِ رضاخانی همراهش نشد ولی احتمالا فکر سلطنت را او در سرِ رضاخان فرو کرد!...
11.از اینجا او موتور ماشینی شد که قزاقِ سوادکوهی را در سال 1304 به سلطنت رساند! تنها یک هفته بعد او رئیس دربار پهلوی شد و عملاً قدرتمندترین فرد بعد از شاه! این فرجامِ تلاشِ یکساله او، نصرت الدوله و داور بود! از میان آنها او از همه بیشتر به شاه نزدیک بود و به تناسب در خطر بیشتر!
12. عنوان پهلوی را برای شاه برگزید و تاج شاهی هم به سلیقه ی او ساخته شد! جوان ترکمن در انقراض قاجاریه نقش اول را داشت و مجلس پنجم را عملاً به شعبه ای از دربار تبدیل کرد و کار اصلی ماده واحده تغییر سلطنت و مجلس موسسان با تیمورتاش بود! در مقام نقش دوم خیلی ماهرانه عمل می کرد!...
13.در کنار نصرت الدوله، داور و سردار اسعد مربعی از قدرت شدند! شاه به او گفت: «من قشون را اداره میکنم و تو کشور را». شاه خطاب به دیگران می گفت: نظر تیمور نظر من است....
14.مساله نفت جنوب و سرسختی اش در مذاکرات با انگلیسیها، تباهش کردند. انگلیسی ها که از پَسَش برنیامدند برایش دسیسه چیدند. ناگهان در مطبوعات اروپا «اعلیحضرت» خطابش کردند و تایمز لندن در مقاله ای او را همه کاره ی ایران توصیف کرد و رضاشاه را پیرمردی شکسته و ناتوان!
15. مغضوب شاه شد و با افتادن پرونده شرکت نفت در بخاری، زندگی تیمورتاش هم سوخت. متهم به جاسوسی برای شوروی شد و خانه نشین! همان که با مذاکره مجابش نکرد با اتهام جاسوسی بیچاره اش کرد:سِر جان کدمن انگلیسی!...
16.به جرم اختلاس در زندان افتاد و در بحبوحه سفر کاراخان معاون تجارت خارجی شوروی از بیمِ تقاضای آزادی اش، توسط پزشک احمدی بهیار زندان و میرغضب شاه با آمپول سمی، در حالیکه بسختی زاری میکرد، زندگی پرماجرایش خاتمه یافت.
منبع:
مقاله تیمور تاش/ قائم موسوی
صعود و سقوط تيمورتاش، دكتر جواد شيخالاسلامی
ظهور و سقوط سلطنت پهلوی
بازيگران عصر پهلوی از فروغی تا فردوست
تیمورتاش/ باقر عاقلی
تیمور تاش و بازی قدرت /عبدالله متولی
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
از شیرین کاریهای ناصرالدینشاه قاجار در کاخ ورسای تا اصلاحات مِیجی در ژاپن مدرن
میگویند که ناصرالدینشاه قاجار در میانه دیدارهای دیپلوماتیکش با همگنان اروپایی خود در کاخ ورسای "اسهال" شد و چون راهی نیافت تا مستراحی شرعی بیاید[خیلی نکته مهمی است چون ظاهراً هنوز هم در...
آداب دیپلوماتیک ما در حال حاضر مراعات میشود!] و از ناخوشی معده خلاصی یابد، درب اتاق را بست و پارچهای زربفت بر زمین گسترانید و همانجا کار خویش به سرانجام رساند؛ اما چون نمیدانست با آنچه که از خود برجای نهاده چه کند، پارچه را فیالفور را درهم پیچید و به قصد رهایی از...
فضولات شاهانه کوشش کرد تا پنهان از چشم نوکران و مستخدمان فَنارسَوی کاخ، محتویات ملوکانه را از پنجره بیرون بیاندازد؛ اما نشانهگیری اشتباه شاهِ همان و چسبیدن و پخش شدن مدفوع مبارک بر سقف مجلل و مصور قصر دودمانِ بوربون همان!..
هیتلر چگونه تبدیل به یکی از بزرگ ترین جنایت کاران تاریخ شد؟ 1/5
آیشمن به گفته آرنت مردی به شدت عادی بود، با روابط خانوادگی عادی و حتی مطلوب؛ فاقد مشخصات شخصی که از لحاظ بالینی شرور باشد و حتی فاقد مشخصات کسی که وسوسه ذهنی نفرت از یهودیان را داشته باشد. جز پشتکاری فوق العاده...
2برای نیل به ترقی شخصی هیچ انگیزه دیگری نداشت آرنت شخصیت او را همچون یک پستچی عادی برآورد میکند، او یک دیوانسالار حرفهای بود، صاحب منصبی دارای خانواده، مردی که قابلیت تفکر از چشم انداز دیگران را نداشت و از این رو مردی بود در حد میانگین، احمق نبود، اما با این حال قابلیت آن را...
3. نداشت که فراتر از چند کلیشه و شعاری که از روی عادت آموخته بود بیاندیشد، اگر اقبال با او نبود مسیر شغلی اش می توانست او را به مدیریت کارخانهای یا بیمارستان برساند و به این ترتیب خود را مستقیماً درگیر اعمال جنایت آمیز نکرده بود، در حقیقت شغل آیشمن موجب شد یکی از بزرگترین...
سخنان ما بسیار ریشه دار است و هیچ گاه با طپانچه از میان نخواهد رفت.
بنیاد اندیشه و نوشته های کسروی، مانند بسیاری از روشن اندیشان ایرانی قرن نوزدهم و نخستین سالهای قرن بیستم بر اصلاح جامعه، مبارزه با واپس ماندگی فکری و علمی قرار داشت و در این راستا "دین" آن هم...
به شیوه کنونی"اش برای روشنفکران و اندیشمندانی چون او مانعی بزرگ برای پیشرفت جامعه تلقی می شد.
در رسالات اندیشمندانی چون آخوندزاده، آقاخان کرمانی، مستشارالدوله، طالبوف، ملکم خان، شیخ ابراهیم زنجانی، شیخ الرئیس قاجار، و بسیاری دیگر کار از خرافه ستیزی، پیرایش دین از "بدعت"...
اصلاح گری در دین، معرفی "دین حقیقی"، نو آوری دینی، آغاز شد و در برخی موارد حتی به دین گریزی و دین ستیزی رسید. در بسیاری از موارد نیز نقد دین با نکوهش از روحانیون و "ملاها" چنان در هم می آمیخت که بیشتر از نقد و بحث دین، بر بدعت ها و دین مداران تاخته می شد...
🔸️تاریخچه رشد اقتصادی ایران: از رشد ۹درصدی زمان شاه تا رشد ۲ درصدی پس از انقلاب
بهترین دوره اقتصاد ایران از نظر بالا بودن نرخ رشد اقتصادی دهه ۱۳۴۰ خورشیدی است که آن را دهه طلایی اقتصاد ایران مینامند.
میانگین نرخ رشد در این دهه به ۱۱/۴ درصد رسید که از متوسط بلندمدت...
نرخ رشد اقتصادی ایران نیز بالاتر بوده است.
هرچند افزایش درآمدهای نفتی ایران بعد از تحولات دهه ۱۳۳۰ خورشیدی نقش مهمی در بزرگ شدن کیک اقتصاد ایران داشت، تحولات دیگری هم در اقتصاد ایران در حال وقوع بود...
3. حمایت از صنایع داخلی، فراهم آوردن شرایط آسان برای واردات ماشینآلات کارخانهها و کالاهای واسطهای مورد نیاز کارخانههای داخلی از یک سو و حمایت از صادرات، تشویق سرمایهگذاران خارجی، تسهیل در پرداخت وام و اعتبارات، ارتقای دانش فنی و استخدام کارشناسان خارجی از دیگر سو...
برنامه آزمایشات انسانی بیمار کننده ژاپن در جنگ جهانی دوم
احتمالاً هیچیک از جنایتهای ژاپن به اندازه عملیات واحد 731 ژاپنی نفرتانگیز نبود. واحد جنگ بیولوژیکی که به نوعی اعماق جدیدی را در جنگی که قبلاً یک جنگ تقریباً نسل کشی بود، وارد کرد....
2. علیرغم آغازهای به ظاهر خوب به عنوان یک آژانس تحقیقاتی و بهداشت عمومی، واحد 731 در نهایت به یک خط مونتاژ برای بیماری های تسلیحاتی تبدیل شد که در صورت استقرار کامل، می توانست چندین برابر همه افراد روی زمین را بکشد. تمام این "پیشرفت" البته بر اساس رنج بی حد و حصر اسیران انسانی...
3. بود که تا زمانی که واحد 731 در پایان جنگ منحل شد، به عنوان افراد آزمایش و انکوباتور بیماری در حال راه رفتن نگهداری می شدند.
یوشیمورا هیساتو فیزیولوژیست منصوب به واحد 731 علاقه خاصی به هیپوترمی داشت
به طور معمول اعضای زندانیان را در یک وان آب پر از یخ غوطه ور می کرد و...
1.زمانی که امیرکبیر ، اصلاحات خود را در ایران آغاز کرد هنوز جامعه ژاپن دوران دیرین فئودالی را سپری می کرد و هیچگونه خبری از تحولات و انقلابات علمی – صنعتی و دانش و آگاهی سده نوزده میلادی در ژاپن نبود...
2.سال ها بعد از امیر، «میجی» امپراتور ژاپن اصلاحات معروف خود را در این کشور پایه گذاری کرد. اصلاحاتی که با صیقل یافتن در مسیر تاریخ ژاپن و با گذشت زمان چنان موثر واقع شد که ژاپن را به جایگاهی که امروز در صحنه بین الملل دارد رساند...
3.میرزا تقی خان امیر کبیر، صدراعظم مشهور دورهٔ پادشاهی ناصرالدین شاه قاجار در دوره کوتاه صدارتش اصلاحاتی عظیم پدید آورد و تحولاتی شگرف آفرید. او درد جامعه خود را به خوبی شناخته بود و راز عقب ماندگی ایرانیان را در آن عصر در اصلاح امور سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و ... می دانست