#اعیان_شیعه: #فردوسی بزرگ ترین شاعر پارسی گوی و مشهورترین زبان شناس ایران است. استاد مطلق همه شاعران و فصیحان پارسی گوی است و بر گردن همه شاعران متأخر پارسیگوی شایستگی دارد، چرا که دامنهی بلاغت را برایشان وسعت بخشید، راه را برای گفتار هموار کرد.
روش شعر را آسان کرد و راه را گشود. با واضح ترین نشانه ها، در ایستگاه های مختلف، جهت های مختلف و ایده های متفاوت، با انواع عبارات و رنگ های استعاره آمد. در کمال فن بیان از غزل و حکمت، اعتذار، انذار، مدح، طنز، مرثیه سرایی، فخر، اندرز و دیگر اهداف شعری.
.. و احیای ملی گرایی، میهن پرستی و زبان فارسی و...،مردم در بازارها از آن صحبت می کنند و در مجالس در موقعیتی خاص شعر او را در شاهنامه می خوانند که احساسات و عواطف آنها را برمی انگیزد و عشق به وطن را در آنها تجسم می بخشد.
فردوسی بزرگترین و مشهورترین شاعر ایران است، نه تنها به این دلیل که شعری پرشور داشت که ناسیونالیسم ایرانی را زنده کرد، بلکه برای همه کسانی که فن بلاغت را پیشه کردند و ذوقی سالم و ذهنی روشن داشتند و در تنگنا افتادند.
شعر و راههای لطیف آن، و نقد را می دید و محل حروف و جملات و علم اشیاء ارتباطی را می دانست. انفصال ناگزیر است که فردوسی در خلاقیت روشها و بناهای نیکو و علم به مکانهای جدایی و پیوند و آغاز و مهر و انحراف و ارسال ضرب المثل و دقت تشبیه و استعاره و رعایت مقتضیات احوال بی نظیر است.
فردوسی با اخبار و احادیث اسلامی آشنا بود و در بسیاری از جاها ترجمه آنها را در شاهنامه می توان یافت فردوسی از [لحاظ] اخلاق پاک و پاکیزه بود و شعر خود را مانند برخی از شاعران با الفاظ زشت آلوده نمی کرد. او عاشق وطن و هموطنانش بود.
انوری شاعر پارسی گو در مورد او گفته است: خوش آمدید به احساس فردوسی در مقام نورانی او، ما شاگرد او هستیم، او خدای شعر بود و ما بنده او هستیم. نظامی می گوید: فردوسی شاعر تاریخ و عالم طوسی است که صورت کلام را به شعر آراسته است، چنان که صورت عروس را به زیور بیارایند.
شاهنامه امروز یکی از گنجینههای زبان فارسی و گنجینههای شیوایی آن است و این کتاب قویترین گواه بر گستردگی و استحکام اندیشهی نظمدهندهی او، تواناییاش در تبیین، سرشت راستگرایانهاش، و توانایی او در سخن گفتن است.
شاهنامه معانی مختلفی دارد و صرفاً کتاب داستان نیست، فلسفه، اخلاق،و به طور کلی هنرهای کامل شعری را در خود دارد و فردوسی در همه آنها از حضانت خارج است و به انجام رسانده است.
گفتگوهای لطیف و ایجاز شیوا در بیشتر بخش های شاهنامه وجود دارد که در اختیار هیچ یک از استادان شاعر تا طبقه متوسط نبود و هرکس در میدان رو به روی آن ایستاده بود شکسته و شکست خورده برمی گشت.
برخی از ایرانیان نیکوکار در وصف آن گفتند: شاهنامه مرجع مهم تاریخ و ادبیات فارسی برای همه نویسندگان و مورخان است، ادبیات حاوی حکمت و اخلاق و داستانهای جنگها و پهلوانان و همه جوانب انسان است. احساساتی مانند عشق و شیفتگی.
اما حماسه شاهنامه تنها با بازگویی وقایع قناعت نمیکند، بلکه علتها را با معلولها و معلولها را با آثارشان پیوند میدهد و در همه مسائل به علل طبیعت اشاره میکند و از ویژگیهای اجتماعی میگوید.
.. و حماسه ای را شروع نمیکند یا به پایان نمیرساند مگر آنکه آن را با عبرت راهنمایی میکند و از فریب و وابستگی به آن هشدار میدهد، و آن را با توصیههای مناسب برای واقعیتهای مشکلسازش ترکیب میکند..
زیرا حوادث آن و همه این داستانها با حوادث شگفتانگیز، مسائل متوالی، حقایق والا و ایده های گسترده، آنها را در روشن ترین مسیرشان روشن می کند و در واقعی ترین شکلشان به نمایش می گذارد.
و قهرمانان آن چنان اند که گویی با آنان زندگی میکنی و در میان آنان به سبکی نزدیک زندگی میکنی که هر جانی آن را میپرستد و هر ذائقهای بر آن پابرجاست و همین است که سرود شاهنامه را بر عام و خاص ساخته و انیس تالارها را گرفته است.
عواطف و احساسات پنهان را برمی انگیزد و روح را به شهامت، ریسک پذیری، قدرت اراده و استقامت بر مصیبت های روز وا می دارد. علمای شرق و غرب در مورد شاهنامه به اتفاق آرا اتفاق نظر دارند و آن این است که این شاهنامه از ادبیات و اشعار بلند مرتبه به شمار می رود.
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
برادر شهید محسن #فخری_زاده دکتر سعید فخری زاده: گاهی این سوال پرسیده میشود که آیا شهید اصلاحطلب بودند یا اصولگرا پاسخی که می توان در جواب به این سوال داد این است که ایشان اسلام طلبی ملیگرا بودند.
بعد از شهادت ایشان نیز به سمتی نرفتیم که چهره شهید را بیشتر بشناسانیم، چون تخصص این شهید صرفاً فیزیک نبود و غیر از این سه زمینه دیگر را با دانش بالا دنبال میکردند این زمینهها بهاینترتیب است اول عرفان بود که تمام شاخههای عرفان را بهصورت کامل میشناختند.
از عقلیون افلاطون گرفته تا فلسفه اشراق که شهید فخریزاده به فلسفه علاقه فراوانی داشتند تا گوته، دکارت و غیره، در بعد عرفان بیشتر به عرفان ایرانی و بهطور ویژه به حافظ، سعدی و مولانا علاقه داشتند به طوری که چند سخنرانی نیز در این باب دارد. زمینه بعدی تسلط علمی ایشان ادبیات است
اگر ارتباط کسانی که تا پیش از جنگ #ارتش را با بهانه ها و در قالب های گوناگون تضعیف کردند سنجیده می شد قطعا اطلاعات و اشخاصی پیدا می شدند که نه از روی عقلانیت و خیرخواهی بلکه به واسطه ارتباط با رژیم بعث و صدام ماموریت آماده سازی شرایط برای حمله به #ایران را داشتند.
ناخدا صمدی می گوید:وقتی میگویند #ارتش در جنگ غافلگیر شد،دیوانه میشوم! ارتش نیز در وضعی بود که هم هرم فرماندهی آن از بین رفته بود،هم تعداد زیادی از پرسنلش استعفا داده بودند، بهمعنای دیگر کمر ارتش شکسته بود وما تا زمان آغاز جنگ استخدام جدیدی نداشتیم ولی ترخیص از خدمت خیلی داشتیم
مثلا سربازی ما از دوسال خدمت به یکسال کاهش یافت، سربازها رفتند و سربازخانه ها خالی شدند، استعفا آزاد شد؛ یعنی گفتند که هرکسی که میخواهد استعفا بدهد و فرماندهان قبول کنند؛ خیلیها رفتند.
شیخ #عیسی_قاسم رهبر شیعیان بحرین: عشق دو گونه است. عشقی طبیعی که با پیوند روانی و آشنایی با سرزمین و خانواده ابراز می شود و این برای مردم شناخته شده است. عشق دیگر، عشقی است برای صلاح وطن و تلاش برای نفع و حفظ آن، مسلمان این را یک وظیفه و رسالت می داند.
همانگونه کشورمان را دوست داریم که خودمان را دوست داریم، همانطور که پسرمان را دوست داریم. محبتی است که مبتنی بر پذیرش معارف شرعی است، محبتی است که ما در بیانی که خداوند تبارک و تعالی تعریف کرده است ابراز می کنیم.
روشن است که هیچ گونه تعارض منافع از این جهت با اسلام وجود ندارد، از آنجا که با اخلاص به وطن خصوصی و اسلامی و کاملاً منطبق بر مصلحت ملت و مصلحت هر میهن اسلامی دیگری است که پشتوانه و قوت دین را داشته باشد و نشان دهنده حاکمیت آن باشد.
#امام_موسی_صدر: وطن دوستی نه شعار است و نه کسب و کار و نه کالایی که بتوان با آن معامله کرد؛ بلکه وطن تجلیگاه ابعاد وجود انسان و مقوم شالوده کرامت او و مجالی برای رسالت های اوست؛ و باید با فدا کردن جان خود از آن دفاع کنیم، هرچند از نظر قدرت و عده با دشمن برابر نباشیم.
۱/۴
عشق به وطن بخشی از ایمان است. وطن ابعاد شخصیت انسان و ارتباط او با گذشته و آینده و پیوندش با خویشان و هموطنان و همه ی بشریت است. وطن زمینه ی حرکت و پویایی انسان و فراهم آورنده ی امکان رشد و ابزار تبدیل شدن بذر انسان به درخت پاکی است که ریشه اش ثابت و شاخه اش در آسمان است.
۲/۴
ما اعلام نمی کنیم که جنبشی اسلامی هستیم و همواره خواهیم گفت که جنبشی ملی هستیم. اسلام نوعی نگرش به هستی و جهان و زندگی است. اسلام به هیچ وجه با فعالیت ملی و فعالیت قومی ناسازگار نیست.
۳/۴