شبی که شنیدم دولت نظامی آمده روی کار، خوشحال شدم. ولی بعد از اولین جمله‌ای که از دهان ازهاری شنیدم در مجلس شنیدم که گفت: «بسم‌الله الرحمن الرحیم، خدایا به امید تو!» همان وقت من تلفن کردم به همه‌ی رفقایم گفتم:«فاتحه را بخوانید.» 
سلیمانی از همکاری دو کشور، که شامل ساخت شبکه ای از جاده ها هم در افغانستان می شد، بسیار خرسند بود. ایرانی ها سه دیپلمات بسیار باتجربه داشتند که در اولین دیدار ما ثابت کردند که آمریکا را شریک استراتژیک ایران می دانند؛ نه یک دشمن! 
کشاکش میان جمعیت های مختلف منطقه، مسئله بزرگ تری به نظر می رسید و گردنکشی گروه هایی از قبیل کُردها و بادیه نشینان، تهدیدی جدی تر می نمود. خطر اصلی در این مناطق، نه استقلال طلبی سازمان یافته، بلکه چند دستگی و کشمکش هایِ طایفه ای و هرج و مرجِ مزمن بود. 
اینها در بین النهرین سابق و عراق فعلی به مشاغلِ حمالی، کفاشی، واکسی، شاگرد قهوه چی، آب فروشی، شربت فروشی، باغبانی، نوکری، کلفتی، رخت شویی و دست فروشی و دوره گردی و بقیه مشاغل پست اشتغال دارند و برای یک نان بخور نمیر، در نهایت سختی و مشقت به کار می پردازند. 
هیچ کس، حتی علَم و مسئولین ارشد ساواک، از این تصمیم آگاه نبود. حتی پس از امضا نیز، قرارداد برای تصویب به مجلس ایران داده نشد؛ هلمز، سفیر پرنفوذ آمریکا در تهران، مانند مشاورین شاه، «بی خبر» و «هاج و واج و گیج» شده بود. 
بعد از اینکه شاه و صدام در الجزایر آشتی کردند و بارزانی را به ایران آوردیم، اسرائیلی ها ناراحت شدند. چون بدون اطلاع اسراییلی ها، شاه با صدام توافق کرد. 
در اکتبر 1973، این تراژدی زمانی رخ داد که مصر، با هماهنگی سوریه، حمله غافلگیرکننده ای را به اسرائیل از طریق کانال سوئز و در شمال، به بلندی های جولان انجام داد.
۳.هنگامی که تشویق به عمل می آید و مجازات و تنبیه هم با دقت مورد توجه است. ۴. هنگامی که با اثبات لیاقت، افراد به مقامات شایسته منصوب می شوند؛ به افراد عاقل مسئولیت داده می شود و کارها را به افراد کاردان می سپارند. ۵. هنگامی که تعداد افراد ارتش، بسیار و ساز و برگشان مجهز است.
من نمی گویم شکنجه نبود. من به گمانم شکنجه دادن این جاک..ها توی تاریخ بی نظیر باشد، ولی فقط این نبود، ما قبل از اینکه وارد زندان بشویم، شکست خورده بودیم. من در مقابل شعارهای جمهوری اسلامی مات شده بودم. خب من می گفتم مرگ بر شوروی، جمهوری اسلامی هم می گفت مرگ بر شوروی! 
از طرفی، این ادغام، باتوجه سوابق و ارتباطات پیشین، بیشتر به مذاق میلیشیای حول ایران خوش می آید و صورت مسئله اختلاف بین شاخه سیاسی و نظامی پاک می شود، چون دیگر از سایه سنگین خود سنوار هم خبری نیست، خود صندلی را تصاحب کرده.*
شخصیت شگفت انگیز و زندگی پرماجرای حسن صباح از او در تاریخ، سیمایی به راستی افسانه ای ساخته است. کمتر چهره ای را در تاریخ ایران می توان یافت که موجب بروز این همه ماجرای حیرت آور شده باشد.
صفوی در این نگاه خائن به امت اسلام محسوب می شود؛ این جنس از شیعیان خجالتی با خیال امت یکپارچه اسلامی تحت لوای شعارهای امت گرایانه خلیفه عثمانی روزگار می گذرانند و حسرت چنین جهانی را می خورند. 
در اینجا لازم می دانم که سوالات احتمالی را خودم مطرح کرده و پاسخ دهم. 
صبح روز ۱۳۵۸/۱۲/۴ بود. قبل از مراسم صبحگاه، فرماندهی نیروی زمینی سرتیپ ولی الله فلاحی مرا احضار کرد. در جلو ساختمان فرماندهی، ایشان به اتفاق تیمسار سرتیپ علی مردان خزاعی منتظر من بودند. راننده و خودروی ایشان هم آماده بود. 
به‌عنوان نمونه وقتی شما با منطقی غیراقتصادی، سعی به کنترل قیمت‌ها می‌کنید، در واقع مانع تولید بیشتر آن کالا می‌شوید و در اثر اینکه آن کالا به اندازه کافی تولید نمی‌شود، پس از چندی عرضه محدودتر می‌شود و خواه ناخواه شما ناچار به افزایش قیمت می‌شوید. 
از پیروزی انقلاب تا شروع جنگ، یک دوره تقریباً ۲۰ ماهه است. ما هیچ وقت نمی‌توانیم به مقطع جنگ ورود کنیم، مگر اینکه این ۲۰ ماه را مورد بررسی قرار دهیم. بلافاصله بعد از پیروزی انقلاب، تعدادی از فرماندهان ارشد ارتش اعدام و برخی زندانی یا اخراج شدند. 
ظهیرنژاد می گفت: ضربە اصلی که ما خوردیم از کودتای نقاب بود، درست هم می گفت. در این ماجرا عدهای را دور خود جمع کرده بودند و می دانستند از این آدمهای لنگه به لنگه و بیکاره چنین کار بزرگی برنمی آید و شکست آن حتمی است.
با قرائن ،حمله عراق را پیش بینی کردیم و مستندات خود را به سیاستمداران وقت دادیم، به عنوان مثال به کمک آقای غرضی که استاندار وقت خوزستان بودند، موضوع را به گوش نمایندگان مجلس رساندیم. باور عمومی مسئولان کشور این بود که جنگ نخواهد شد.