دور و بر سال ۱۹۴۶ میلادی يكسال پس از جنگ جهاني مردی اهل شمال ايران، در پیرامون رشت به نام ميرزاكاظم بسيار مورد اعتبار و احترام مردم بود او در داوری و برطرف كردن اختلافات مردم، نام آور همگان بود، از اين رو ميرزا كاظم را به سِمَت ميراب منطقه👇
تعيين كرده بودند تا در تقسيم آب زراعی به كشاورزان كمک كند،
ميرزاكاظم حدود يک هكتار باغ در نزديک رودخانه پسيخان داشت كه ازگيل پرورش ميداد
(ازگيل به زبان گيلكی كونوس گفته ميشود)
ميرزاكاظم در فصل بهار و تابستان ميراب شاليزار و در پاييز زنبيل بر دوش در باغ ازگيل خود مشغول بكار👇
بود...
در آن دوره به فرمان رضا شاه برای هر ايرانی سجل(شناسنامه) صادر مي شد که معمولا بر اساس شغل، ظاهر شخص و... نام خانوادگی تعيين وثبت می گرديد!!!
يكی از روزهای سرد پاييز درحالی که ميرزاكاظم در باغ مشغول امور باغ و برداشت محصول ازگیل بود خبر دادند كه از ثبت احوال رشت برای 👇
صدور سجل آمده اند، ميرزاکاظم با زنبيل پر از ازگيل برای گرفتن سجل رفت، مامور ثبت احوال كه در منزل کدخدا در حال تنظيم مدارک بود چشمش به زنبيل ميرزاكاظم افتاد، از او پرسید پیرمرد چی با خودت داری؟ ميرزاكاظم با لهجه ی شیرین گيلكی جواب داد
"می كونوس"( ازگيل من) كه مامور ثبت احوال👇
همان نام را برايش انتخاب ميكند،
“ميكونوس”
از آن روز، ميرزاكاظم میرآب نامدار به میرزاکاظم ميكونوس شد.
میرزاکاظم چهار فرزند داشت كه پسر سومش محمدجواد از نظر ظاهری و خلق و خوی همانندی بسیاری به پدر داشت. محمدجواد پس از فارغ التحصيل شدن از دبيرستان كورش رشت👇
، تصميم گرفت برای ادامه تحصيل در رشته حقوق به دانشگاه تهران برود، در آن زمان تسهيلاتی را برای تحصيل در فرنگِ دانش آموزان موفق در نظر میگرفتند، كه اين کمکها شامل حال محمدجواد ميكونوس هم شد و او توانست به آرزوی دیرینه ی خود يعنی تحصيل در رشته حقوق آنهم در فرنگ برسد!
محمدجواد 👇
ميكونوس شهر برلين آلمان را برای تحصيل انتخاب نمود و شش سال در آنجا با جديّت و علاقه فراوان تحصيل نمود و از دانشجويان تراز اول دانشگاه'' Humboldt برلين'' شد و بلافاصله پس از پایان تحصيلات وارد آكادمی حقوق دانان آلمان شد.
*محمدجواد میکونوس پس از ٣٠ سال كار پی در پی و خستگی 👇
ناپذير از سوی دادگاه فدرال به عنوان قاضی برتر آلمان در قرن بیستم معرفی شد و دولت آلمان نیز به پاس تلاشهای او ساختمان دادگاه برلين را به نام ميكونوس تغییر داد...*
همان دادگاهی که در خصوص ترورهای سیاسی معروف رای داده است.
از محمدجواد كتاب های زيادی برجا مانده است.
همچنین 👇
گزيده ای از سخنان او در ورودی دادگاه ميكونوس به عنوان منشور میكونوس نصب شده است.
محمدجواد ميكونوس مانده ی عمرش را در جزيره ایی در قبرس كه به نام خود خريداره كرده بود گذراند، جزيره ميكونوس اكنون از جزاير پر رونق قبرس بشمار می آید،
لازم به ذكر است جناب ميكونوس پیش از ترک 👇
آلمان درخت ازگيلی به يادبود پدرش در محوطه دادگاه ميكونوس كاشت كه هنوز پا برجاست و هر ساله كودكان در زادروز ميكونوس دور اين درخت حلقه ميزنند و شعری به زبان آلمانی می خوانند.
برگرفته از ؛ ترجمه مقاله ی ''پرفسور هلموت'' شماره ٣١٧ ماهنامه ی اشپیگل بررسي كتاب تاریخ شناس آلمانی 👇
روز جهانی زمین پاک را که هر ساله در ایران در دوم اردیبهشت ماه برگزار میشود، باید یک جنبش محیط زیستی تلقی کرد تا همگان از اهمیت زمین و مزایای بیبدیل آن و گامهایی که میتوانند برای حفظ آن بردارند، آگاه شوند.
البته مردم دیگر نقاط جهان، این روز را هر ساله در ۲۲ آوریل 👇
گرامی می دارند این روز، روزی برای ارتقاء آگاهی و آموزش در مورد مسایل زیستمحیطی و ترویج فرهنگ حفاظت و پاسداری از زمین است در حقیقت یکی از دلایل نامگذاری چنین روزی در پاسخ به بحران محیط زیست صورت گرفت و نتایج بسیار خوبی در پی داشت.
در پی برگزاری نخستین روز زمین پاک، موجی از👇
اقدامات محیط زیستی به راه افتاد در حقیقت از جمله اهدافی که برای نام گذاری این روز بر شمرده شده است می توان به کمک به حل بحران تغییرات آب و هوایی، پایان بخشیدن به آلودگی پلاستیکی، حفاظت از گونههای در معرض انقراض و تشویق جنبش های محیط زیستی اشاره کرد.
این روز که یک رویداد مهم👇
حضرت زينب در کنار بستر مادرش دعا کرد ولي مادرش خوب نشد.
در کنار بستر پدرش دعا کرد ولي پدرش خوب نشد .
در کنار بستر برادرش حسن، ام يجيب خواند ولي از گلوي برادرش خون مي آمد، امام حسن هم خوب نشد.
در کنار خيمه براي عباس ام يجيب خواند ولي او از نهرالقمه برنگشت.
براي حسين ام يجيب👇
خواند ولي حسين از جنگ برنگشت. در خرابه ي شام هر چه ام يجيب خواند رقيه چشمش را باز نکرد.
اینها را كه عزیز کرده های خدا میدانند، دعایشان نگرفت،
برای سلامتی خودتان، عرق بخورید با بادمجون کبابی و کوکوسبزی و خوراک لوبیا وماست و خیار،
به نظافت خود رسیدگی کنید،
از امواج مضر دوری کنید👇
،
حسادت نکنید،
بخیل نباشید،
بد دیگران را نخواهید،
خیانت نکنید،
دروغ نگویید،
مواظب باشید،
با احتیاط رانندگی کنید،
با حیوانات مهربان باشید،
به طبیعت احترام و رسیدگی کنید،
شاد باشید،
بخندید،
برقصید،
سفر کنید،
و خلاصه عشق کنید..
دعا اگر کارساز بود، خیلیها چندمیلیون سال عمر میکردند👇
چه کسی میتواند به این سئوال پاسخ دهد؟
شما که شیطان را چیزی برای فریب و گمراهی انسان ها میدانید به ما بگویید اگر شیطان بخواهد انسان ها را گمراه کند و برایشان کتابی بنویسد آن کتاب را چگونه خواهد نوشت؟
آیا میگوید :
من شیطان هستم و👇
این کتاب من است و شما باید از آن پیروی کنید؟
و یا اینکه برای فریب شما میگوید من خدا هستم و این کلام من است
چگونه است که خدا بعد از 9 هزار سال و با فرستادن بیش از 124000 پیامبر به زمین هنوز نتوانسته صلح و آرامش را فراهم کند؟ مگر آنکه اصلا هدفش ایجاد آرامش نیست !!!!
مسلمانی به👇
یک زرتشتی گفت :
چرا مسلمان نمیشوی؟
زرتشت گفت :
اگر خدا بخواهد میشوم
مسلمان گفت :
خدا میخواهد ولی شیطان نمیگذارد
زرتشتی گفت :
چگونه است که شیطان از خدا قویتر است !!!
شما اعتقاد دارید که شیطان وجود دارد و وظیفه شیطان حیله و فریب انسان هاست
از کجا معلوم که شیطان پیامبران را فریب👇
کسانی که مدام به شاهزاده لگد میزنند و از ایشان طلبکارند چه طلبی از ایشان دارند اگر خیلی مردی خایه لای پاته خودت بشو لیدر کاری بکن شاهزاده که آویزان تو نیست تو آویزان ایشانی من اگر جای شاهزاده بودم با خیانتی که ما به پدر بزرگ و پدرش و مادرش کردیم عمرا اسم ایران رو میآوردم 👇
باز ایشان خیلی وطن پرست و مسئولیت پذیر هستند که تمام عمرشان را صرف مبارزه پنهان و آشکار با فرقه تبهکار کرده اند .
یکبار یک درخواست دادند #پیمان_نوین
کداممان عمل کردیم کجا باهم متحد شدیم غیر از هشتگ چه کار مثبتی انجام دادیم در همین توئیتر چند جمهوری خواه رو به احترام ایشان👇
فالو کردیم و دست دوستی به سوی یکدیگر دراز کردیم در جهت اتحاد با هدف براندازی.
صبح تا شب پادشاهی خواه و جمهوری خواه مثل خروس جنگی به هم میپریم انگار کار فرقه تبهکار تمام شده و وقت انتخاب نوع حکومت است
خجالت داره که اسم خودمان را روشنفکر و تحصیلکرده گذاشته ایم پادشاهی ایشان 👇
تیرباران ارشدالدوله
در ۱۱ رمضان ۱۳۲۹ قمری، بین قوای مشروطه خواه به فرماندهی یپرم خان و قوای هوادار محمدعلی میرزا پادشاه مخلوع قاجار به فرماندهی ارشدالدوله،درگیری صورت گرفت. ارشدالدوله که تا ۸ فرسنگی تهران پیش آمده بود دراین نبرد شکست خورد و به اسارت قوای مشروطه خواه درآمد👇
احمد کسروی درباره اعدام او می نویسد:
"در میان این گفتگوها از سرکردگان درمیخواست که به جان او بخشایند و نکشند.سرکردگان برخاستند و ایمنی دادند که شبانه هیچ آزاری به او نخواهد رسید و او را گزاردند بخوابد ولی بامداد زود برای تیرباران بیرونش آوردند و ۲۰ ژاندارم او را تا نزدیکی👇
دیواری برده و در آنجا ایستانیدند و به شلیکپرداختند. بدبخت دست های خود را بالابرده و تکانی داد و به رو افتاد، ولی دانسته شد یک گلوله بیشتر به او نرسیده و این است نمرده. چند دقیقه به همان حالش گزاردند و چون دوباره خواستند تیرباران کنند این بار دسته ای از ارمنیان را برای شلیک👇