لاکن اینگونه نباشد که #مخرج_مشترک به عاملی تبدیل شود که زمینه ی تحریف شخصیت هایی همچون امام اول شیعیان و اصول اولیه انقلاب 57 [در مقام سخن] جدا از اینکه به آن عمل شده یا خیر یا ما این اشخاص را قبول داریم یا نه با برخورد سلیقه ای و جناحی در قبال لغزش ها ماسمالی شود!
۱/
@va_ashtari شمر بن ذی الجوشن باشد یا خولی یا روحی تازه در کالبد ابن ملجم مرادی اهمیت چندانی ندارد چون مسئله حتی فراتر از#سیسمونی_گیت [که جزئیات آن هم کاملا عیان نشده] و قالیباف و اشتری هاست.
۲/
شوربختانه با جریانی روبرو هستیم که شغلش مقاومت در برابر فهمیدن است تا جایی که پتانسیل این را دارد که روز را شب بنامد و شب را روز، بدنه این جریان البته دسته بندی های مختلفی دارد...
۳/
بخشی از افراد دچار اشتباه محاسباتی شده اند انسان های مخلصی هستند که بازیچه شده اند اما در جهتی کوک می شوند که به خیال خدمت به آرمان های خود درواقع به عاملی برای خیانت به آرمان ها تبدیل می شوند.
۴/
شهید مطهری: "هیچ تفاوتی" بین عالی ترین مقامات ج ا با "عادی ترین مردم" از لحاظ برخورداری از مزایای اقتصادی، اجتماعی و حکومتی نباید باشد والا این ج ا نابود خواهد شد.
۵/
شهیدبهشتی: طاغوت طاغوته میخواد تاج به سر می خواد عمامه به سر.
شهید بهشتی: ما سالها از شیوه مدیریت و زمامداری پیغمبر، علی (ع)، ائمه و.. نشستیم و صحبت کرده ایم اکنون وقت عمل است.
نمی شود جامعه را با دروغ تا آخر پیش برد.
شهید مطهری: این انقلاب ماهیتش ماهیت عدالت خواهانه بوده است.
امام خمینی: شما از بودجه مملکتی ارتزاق می کنید که متعلق به مردم است شما دولتها نوکر مردم هستید.
رهبری: اگر تناقضی میان گفته و کردار نباشد ایمان مردم قوی می شود و در این راه حرکت می کنند.
نزدیک شدن به طبقات برگزیده و اشرافی دوری از مردم را به دنبال دارد مراقب فرزندانتان هم باشید.
مسئولان باید زندگی خود را با مردم معمولی آن هم "ضعیف ترین مردم" اندازه گیری کنند.
مردم اگر ببینند که در چهار جا یک فسادی انجام شده همه ی شما محکوم و بدنام می شوید!
مردم باید مواظب همه ی ما باشند تا اگر هر یک از ما از راه اسلام عدول نکنیم که در آنصورت نمونه ی شکست اسلام پیدا می شود.
اگر جلوی او را گرفتید طمعش بریده می شود
و اگر جلویش را نگرفتید فردا یک قدم دیگر جلو می رود!
در یک جامعه اگر مردم از اخلاق خوب برخوردار نبودند، فساد در میان مردم رواج داشت، مردم تعلیم و تربیت را درک نکردند، سطح سواد پایین بود، رشد و آگاهی سیاسی به قدر لازم در مردم نبود. مردم آن جامعه را نمی شود ملامت کرد حکومت و زمامداران را باید مورد شماتت و مواخذه و عقوبت قرار داد!
حضرت علی حتی در بین شیعیان هم مظلوم است [برخی] تعریف هایی از او می کنند که توهین به حضرت است!
ملت باید مواظب تشکیل دهندگان دولت، مجلس.. باشد و توجه بکند که مبادا از طبقه ی متوسط به طبقه ی مرفه برسند درغیراینصورت چاپیده می شوند!
آن روزی که دولتی ها و مجلسی ها خوی کاخ نشینی پیدا کنند باید برای کشور فاتحه بخوانیم!
کسانی داعیه دار اسلام و انقلاب باشند که هرچه به آنها نزدیک می شوی اعتقادت به اسلام بیشتر شود. [ایمان_عمل]
من نمی خواهم شما را مطلق خواه، مطلق طلب و مطلق بین کنم. معصومیتی نیست جمع بندی کنید. البته در سطحی بالا.
امیرالمومنین یکی از انسانهای شریف و شیعیان خاص خود را به خاطر اینکه به عنوان قاضی فقط صدایش را بلند کرده بود عزل کرد!
همان مولای متقيان که حرمت آبروی مسلمان را بالاتر از حرمت کعبه می داند چنان بر بی آبرو شدن يک مجرم حکومتی اصرار دارد که حتی فرماندار اهواز را که مسئول اجرای حکم است تهديد می کند که اگر او را بی آبرو نکنی من به زشت ترين صورت ممكن تو را از كار بركنار می كنم! google.com/amp/s/www.tabn…
غیبت مسئولان عیب نیست!
حضرت علی (ع): اگر دیدید احیانا من عصبانی و ناراحت شدم حرف تندی گفتم، خودتان را نبازید مردانه انتقاد خود را به من بگویید.
از من حریم نگیرید.
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
رابرت کاپلان: گلدا مایر به سیگنالهایی که از مصر مبنی بر مذاکرات احتمالی صلح با انور السادات میرسید، توجه نکرد. پس از شکست نظامی اعراب در سال 1967، کابینه اش تصور نمیکردند که اعراب آنقدر قوی باشند که بتوانند دوباره وارد جنگ شوند.
در اکتبر 1973، این تراژدی زمانی رخ داد که مصر، با هماهنگی سوریه، حمله غافلگیرکننده ای را به اسرائیل از طریق کانال سوئز و در شمال، به بلندی های جولان انجام داد.
2/4
چندین هفته طول کشید تا سربازان اسرائیلی آنها را از محل خارج کرده و به عقب برانند، که به قیمت کشته شدن بیش از 2600 سرباز اسرائیلی تمام شد. اگرچه دولت اسرائیل حمله 1973 را به شکستی نظامی برای مصر و سوریه تبدیل کرد، اما آسیب سیاسی وارد شد.
3/4
شش مورد هست که بدون غیب گویی بایستی از حمله به دشمن اجتناب کرد: ۱.هنگامی که کشور دشمن، وسیع و جمعیتش فراوان است و در راحتی به سر می برد. ۲.هنگامی که در این کشور، زبردستان، زیردستان را دوست می دارند و کارهای نیکویشان شکوفا و همه جانبه است.
۳.هنگامی که تشویق به عمل می آید و مجازات و تنبیه هم با دقت مورد توجه است. ۴. هنگامی که با اثبات لیاقت، افراد به مقامات شایسته منصوب می شوند؛ به افراد عاقل مسئولیت داده می شود و کارها را به افراد کاردان می سپارند. ۵. هنگامی که تعداد افراد ارتش، بسیار و ساز و برگشان مجهز است.
۶. هنگامی که از هر سو دشمن را یاری می کنند و دولتهای قوی به وی کمک می نمایند. به طور کلی در این موارد - هنگامی که در مقام مقایسه با دشمن - در وضع فروتری هستید، بی شک باید از رو در رو شدن با وی با عنوان حمله بپرهیزید.
شفق الله وردی (عضو پیکار): از قبل شکسته بودیم، وگرنه سعید یزدیان کسی است که دوره شاه، توی زندان، افسانه مقاومت دارد؛ کسی است که ساواک شاه با آن دم و دستگاهش نتوانست بمبی را که تو ساختمانش کار گذاشته بود، کشف کند. ولی اینجا می بُرَد!
من نمی گویم شکنجه نبود. من به گمانم شکنجه دادن این جاک..ها توی تاریخ بی نظیر باشد، ولی فقط این نبود، ما قبل از اینکه وارد زندان بشویم، شکست خورده بودیم. من در مقابل شعارهای جمهوری اسلامی مات شده بودم. خب من می گفتم مرگ بر شوروی، جمهوری اسلامی هم می گفت مرگ بر شوروی!
2/20
من می گفتم مرگ بر آمریکا، او هم همین را می گفت. می گفت:«شعار من و تو چه فرقی با هم دارد؟» من می ماندم. خب من از چه چیزی می توانستم دفاع کنم؟ می گفتم توده ها؟ خب توده ها شده بودند زندانبان خود من! توده ها که بیشتر با آنها بودند تا با من ...!
در مارموز بودن یحیی سنوار، همین بس که افسران اسرائیلی را قانع کرده بود که دیگر یک تهدید نیست و می خواهد غزه را به سنگاپور/دوبی تبدیل کند و در این راه حتی از تخصص و فناوری اسرائیلی ها هم استفاده می کند. قبضه کردن شاخه سیاسی با حفظ سمت، تنها از او برمی آمد.
از طرفی، این ادغام، باتوجه سوابق و ارتباطات پیشین، بیشتر به مذاق میلیشیای حول ایران خوش می آید و صورت مسئله اختلاف بین شاخه سیاسی و نظامی پاک می شود، چون دیگر از سایه سنگین خود سنوار هم خبری نیست، خود صندلی را تصاحب کرده.*
بلومبرگ: به یک روزنامه نگار ایتالیایی هم گفته بود: «من دیگر جنگ نمی خواهم. ما می توانیم مانند سنگاپور / دبی باشیم.»
پناهی سمنانی: مشکل این نیست که سرگذشت #حسن_صباح را از کجا می توان آغاز کرد. مشکل این است که کدام دسته از منابع بی شماری را که در اطراف زندگی افسانه ای این مرد نوشته شده می توان مبنای کار قرار داد؟
1
شخصیت شگفت انگیز و زندگی پرماجرای حسن صباح از او در تاریخ، سیمایی به راستی افسانه ای ساخته است. کمتر چهره ای را در تاریخ ایران می توان یافت که موجب بروز این همه ماجرای حیرت آور شده باشد.
2
دشمنان سوگند خورده او: خلیفه بغداد و عمال او، مجموعه حکومت سلجوقیان ، علمای مذهب سنی و حامیان آنها که آثارشان پُر است از دشنام و توهین و تکفیر و درعین حال پر از تناقض!
برخی هم تصور می کنند اگر شاه اسماعیل صفوی و به طورکلی صفویه نبود،امروز، ایران سکولار و گل و بلبل در دسترس بود.درحالیکه عملا عثمانی ایران را می بلعید؛ نکته اش اینجاست که تمجیدی هم از طرف اکثریت آخوندها شاهد نیستیم. علی شریعتی صفوی را فحش می دهد.موی دماغ دارخلافه عثمانی شده بود :)
صفوی در این نگاه خائن به امت اسلام محسوب می شود؛ این جنس از شیعیان خجالتی با خیال امت یکپارچه اسلامی تحت لوای شعارهای امت گرایانه خلیفه عثمانی روزگار می گذرانند و حسرت چنین جهانی را می خورند.
2
پل کندی: ترکان عثمانی تا پایان قرن ۱۵ ، یونان، جزایر ایونی، بوسنی، آلبانی و بیشتر بالکان را گرفتند و در جنوب با کشتی های خود حمله به بنادر ایتالیا را آغاز کردند. پاپها به وحشت افتادند که شاید روم نیز به سرنوشت قسطنطنیه گرفتار شود.