بارها شنیده اید که میگویند خودروهای ایران ارابه مرگ هستند و علت مرگ و میر جادهای را کیفیتِ پایین خودرو و باز نشدن ایربگ و ... بیان میکنند. در مقام مقایسه هم به آمار پایین کشته شدگان در کشورهای غربی و بالابودن تعداد کشته های ایران اشاره میکنند.
اما بیائید به 8 عدد زیر نگاه کنیم 1. میانگین تصادفات ج.ا 530000 2. میانگین تصادفات ف 60000 3. جمعیت ایران 85 میلیون 5. جمعیت فرانسه 67 میلیون 5. میانگین کشته شدگان ج.ا 19000 6. میانگین کشته شدگان ف 3000 7. درصد مرگ نسبت به تصادف ج.ا : 3.5 درصد 8. درصد مرگ نسبت به تصادف ف : 5 درصد
فرهنگ رانندگی در ایران به شدت افتضاح است و قوانین پیش گیری کننده به شدت ضعیف هستند. میدانم که عدهای الان میگویند علت تصادفات زیاد کار نکردن ترمزها و جاده و ... است. اما واقعیت این است که اینها بیشتر بهانه های واهی است برای فرار کردن از انجام "کار سخت"
تغییرات فرهنگی و اجتماعی
وقتی دو خودرو با سرعت 140 km/h به یکدیگر برخورد میکنند مثل این است که یک خودرو با سرعت 280 کیلومتر در ساعت به یک دیوار بتنی برخورد کند. هیچ ایربگ و اتاق محکمی در رده خودروهای اکونومی جلوی کشته شدن سرنشینان این خودروها را نمیگیرد. (بعید میدانم خودروهای لوکس هم جلوگیری کنند)
خلاصه آنکه در جنگ شناختی علیه جمهوری اسلامی ایران بهترین گزینه استفاده از مساله "خودرو" است. مساله خودرو بیشتر از آنکه یک مساله اقتصادی و صنعتی باشد تبدیل به یک مساله سیاسی و اجتماعی شده است.
تبدیل به ابزاری برای خودتحقیری ایرانیان شده است.
سالهاست که مقام معظم رهبری در مورد #تولید و حمایت از تولید فریاد زدهاند اما هر مرتبه که در این مورد با نخبگان و مردم صحبت میشود پراید را در چشم گوینده میکنند. در صورتی که میدانیم بسیاری از محصولات ایرانی حقیقتا قابل دفاع هستند به لحاظ قیمت و کیفیت.
تولید تنها راه نجات کشور است و نه راهکار جایگزینی وجود دارد و نه میتوان بی توجه به این موضوع بود. هر چه به این موضوع بی اعتنایی کنیم در باتلاق سختی فروخواهیم رفت که انتها نخواهد داشت. وابستگی بیشتر و معضلات سیاسی و فرهنگی و اجتماعی سنگین تر. #تولید#اقتصاد#استقلال
#رشتو لطفا بدون تعصب بخوانید!
وقتی از مردم عادی میپرسم که اگر یک خودرو در حد دناپلاس اتومات با قیمت پایین تر از قیمت موجود، داشته باشید راضی هستید؟ اعلام رضایت میکنند
همین خودرو اگر دهه هشتاد در ایران تولید میشد میگفتیم ایران جزء بهترین خودروسازهای دنیا در رده خودروهای اقتصادیست
اما بعلت سرعت توسعه تکنولوژی و البته تحریمهایی که دچارش شدیم، این فاصله زمانی وجود دارد. زمانی مردم پیکان سوار میشدند و وقتی پراید آمد با اشتیاق سوار پراید شدند. بعد که سمند آمد اولین مرتبهای که تاکسی سمند سوار شدیم حس عجیبی داشتیم
چند سال دیگر دناپلاس اتومات هم میشود همان پیکان
اینجا سه مساله وجود دارد 1. احساس نیاز دائمی به تغییر و به روز بودن
رسانه اجازه نمیدهد شما از وضعیت فعلی خود راضی باشید. کتابها و مقالاتی که در زمینه تبلیغات بازرگانی و مُد نوشته شده با صراحت میگویند ما باید کاری کنیم که مصرف کننده دائما از وضعیت فعلی اش ناراضی باشد
اینی که امروز در اختیار ما قرار دادند، مبتنی بر یک جهانبینی است غیر از جهان بینی ما. علوم انسانی مثل پزشکی نیست، مثل مهندسی نیست، مثل فیزیک نیست که جهانبینی و نگرش نسبت به انسان و جهان در آن تأثیر نداشته باشد؛ چرا، تأثیر دارد. شما مادی باشید، یک جور علوم انسانی تنظیم می کنید.
علوم انسانی ما برخاستهی از تفکرات پوزیتیویستی قرن پانزده و شانزده اروپاست. قبلا که علوم انسانیای وجود نداشته است؛ آنها آمدهاند همین اقتصاد را، همین جامعهشناسی را در قرن هجدهم و نوزدهم و یک خرده قبل، یک خرده بعد تدوین کردند و ارائه دادند؛ خب، این به درد ما نمیخورد.
این علوم انسانی، تربیتشده و دانشآموختهی خود را آنچنان بار میآورد که نگاهش به مسائل مبتلابه آن علم و مورد توجه آن علم - چه حالا اقتصاد باشد، چه مدیریت باشد، چه تعلیم و تربیت باشد - نگاه غیر اسلامی است.
میبینیم همان شخص متدین در داخل دانشگاه که فرض کنید
پدرم سی سال در نانوایی سنگک مشغول به کار بود
هم کارگری کرد و هم خودش کارگر داشت.
میخواهم در مورد دروغی که به نانواها نسبت می دهند بگویم که اگر اتفاق هم بیفتد عذربدتر از گناه مسئولین است نه گناه نانواها
ماجرا چیست؟
هر نانوایی سهمیه دارد. کاملا مشخص و شفاف
مثلا یک نانوایی سهمیه اش
4 کیسه آرد است. 4 کیسه آرد دقیقا مشخص است که چند عدد نان سنگک 400 گرمی می شود. دقیق مشخص است. زمان پخت آن هم کاملا مشخص است. مخصوصا در نانوایی هایی که تنور ماشینی دارند. مثلا برای پخت 700 نان سنگک 4 ساعت باید نانوایی پخت نان داشته باشد.تابلو ساعت کار هم در تمام نانوایی ها نصب شده
خب چند صد نفر هر روز به نانوایی سر میزنند. اگر در ساعت معین نان نداشته باشد یعنی آردش را جای دیگری برده.
اگر دولت اینجا وظیفه نظارتی خود را انجام ندهد دقیقا دولت می خواهیم چکار؟
قرار شد دولت خودش نانوایی نزند. اما وظیفه نظارتی خود را هم انجام ندهد و تنها راهکارش گران کردن باشد؟
صندوق تضمینهای لازم برای نابودی اقتصاد را از ایران گرفته
از مهمترین و حسابشدهترین بندهای تفاهمنامه (بند۱۱) با صندوق بینالمللی پول موضوع تعیین نرخ ارز به وسیله عرضه و تقاضا در بازار است و در بندهای 105 و 138 رهنمودهای برنامه ۵ساله سوم به تصویب مجلس شورای اسلامی رسیده و
در تصویبنامه 35985هیات وزیران نیز آمده
از متن تفاهمنامه:
کالاهایی که ورود آنهاممنوع است طی ۱تا ۲سال آینده بشدت کاهش یافته و به تعدادقلیلی از کالاها در رابطه با مسائل شرعی، بهداشتی و امنیتی محدود خواهدشد. برای تعیین سرعت و جهت این اصلاحات از کمکهای کارشناسی صندوق استفاده خواهدشد
در بند ۷ تعیین قیمت کالاها و خدمات نیز به عهده مکانیسم بازار گذاشته شده است که در بند 18 رهنمودهای مصوب برنامه ۵ساله سوم به تصویب مجلس رسید و در متن تفاهمنامه هم دولت «حذف تمامی یارانههای ضمنی و کنترلهای قیمتی» را پذیرفته است.
خودکفایی؟؟؟؟
باید از آشنا پرسید که چرا پروژه استنفورد ۲۰۴۰ رو در دولت روحانی اجرا کردند؟
از متن سند: 1) تولیدات کشاورزی باید به میزان قابل توجهی کاهش یابد!!!
حتی درصورت عدم کاهش، این احتمال وجود دارد که کمبود آب و زوال خاک منجر به کاهش ناخواسته و کنترل نشده در تولید بخش کشاورزی در دراز مدت شود. برای جبران کاهش میزان غذای خانگی، ایران باید سالانه 300دلار برای هر نفر هزینه واردات کند. (سالانه 24 میلیارد دلار)
2) سیاستگذاران باید از شعار تجلیل از #خودکفایی غذایی دست بردارند!!! که با توجه به محدودیت منابع طبیعی و دسترسی ایران به فناوری، تنها بار سنگینی بر دوش محیط زیست و نسلهای آینده است.
در مقام سیاستگذاری در مواردی مثل سیاست حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی باید محاسبه کنیم که فساد وجود رانت بیشتر است یا فساد ناشی از تورم حذف رانت؟ و اینکه کدامیک از این دو قابل کنترل تر است؟
اگر بپذیریم که تخصیص آرد کیلویی ۲۵۰۰ تومانی به مثلاً شرکت گرجی باعث رانت است و افزایش آن به کیلویی ۱۲ هزار تومان (افزایش حدود ۵ برابری) رانت و فساد را از بین میبرد،حال که این شرکت قیمت محصولاتش را ۵۰ درصد بالا برده، هیچ فسادی رخ نمی دهد?
در اثر این افزایش قیمت ناشی از افزایش هزینه تولید حتی توان صادراتی شرکت گرجی هم کاهش می یابد علاوه بر اینکه تقاضا برای محصولاتش هم کم می شود (کاهش تولید و گسترش کسادی)