۱/ سلام خانم #هدی_رستمی اصل یا #هدی_جبار_کریم دیدم اینستاگرام و توییتر برای #اعترافات ات بسنده نکرد و تو اولین اپیزود #پادکست ات باز هم برامون آسمون و ریسمون بافتی.
اگر یادت باشه ژانویه ۲۰۱۹ یک هفته بعد از سفر پیمان و #حسین_خوشدل همراه سپهر از کانادا به کنیا اومده بودی.
۲/ سعی کردم از روی انسانیت برای تو و همسفرت همونطور که خواسته بودی خونه ای ارزون و مناسب تو نایروبی پیدا کنم.
وقتی برای میزبانی به اون خونه اومدم حتی حاضر نشدی لحظه ای موبایلتو کنار بذاری و دقایقی همکلام بشیم و تصور کردی هوادار پر و پا قرصی به دیدارت اومده.
۳/ گفتم “هدی بد نیست اون موبایل رو بذاری کنار و با همدیگه صحبت کنیم”
اما تنها جوابی که بهم دادی این بود: “میدونی فرق من با تو اینه پولمو بابام نمیده، از بچگی رو پای خودم کار کردم و واسه خرجیم الان دارم پول درمیارم…”
۴/ هر از گاهی هم سرتو از موبایلی که #سامسونگ بهت هدیه داده بود بالا میوردی و با نیشخند و طعنه منو به سپهر نشون میدادی و میگفتی: “از این بپرس کجا بریم که ۶ ساله کنیاست!”
۵/ چند روز بعد هم بدون خداحافظی برای استارت پروژه #فم_تریپ برگشتی ایران؛ از قضا حسین خوشدل هم شد مدیر اون پروژه.
هنوزم رو سرم جای دو تا شاخ خالیه و فقط خواستم بگم ممنون که انقدر راحت جوونی که تمام سرمایشو تو ایران فروخت و همراه خونوادش اومد آفریقا رو جلوی دوستت سکه یه پولش کردی.
۶/ راستش ازون شب نگاهم به چهره ی خندان مصنوعیت واقعی تر شد، چون از روزی که وارد #کنیا شدم فکر و ذهنم درگیر خدمت به جامعه و کسب و کار تو فضایی بوده که حتی اجازه قضاوت انسان های اطرافش رو نداشته و تو اون سال های استارت کارم پس انداز چندانی برام نمونده بود که دائم تو سفر باشم.
۷/ اما این روزها تنها از روی تجربه ۱۵ ساعت کار روزانه و برخورد با آدمای مختلف قلبا برات امیدوارم هرجا هستی اول از همه انسان ها رو در نگاه اول قضاوت نکنی، رو پای خودت بایستی، مثل همیشه پولتو بابات نده و نونت رو هیچ وقت تو خون مردم نزنی.