#رشتو #زندگی_اسلامی 1) یکی از اقوام دور ما همسرش بچهدار نمیشد
خانمه خودش بهش میگفت یه زن دیگه بگیر، اما مرده قبول نمیکرد و میگفت تو رو هرجور که باشی دوست دارم
تا بالاخره همسرش بدون اینکه به شوهرش بگه، یه دختر زیبا و نجیب از اقوام انتخاب میکنه و خودش شخصاً میره و...
ادامه👇
2) دختر رو برای شوهرش خواستگاری میکنه (چند نفر از فامیل رو هم برده بود برای خواستگاری) و مهریه و چیزای دیگه رو هم خودش با دختر توافق میکنه
وقتی به شوهرش میگه، شوهر ناراحت میشه و میگه چرا این کار رو کردی؟ زنش میگه اگه واقعاً رضایت من رو میخوای، این چیزیه که من میخوام
ادامه👇
3) مرده قبول میکنه و ازدواج میکنن
بعد از مدتی همسر دومش باردار میشه
اما شگفتی ماجرا اینجاست که کمی بعد همسر اولش هم باردار میشه 🙂
مدتی بعد همسایهای تو محل میاد که یه مادر و دختر بودن و پدر خانواده فوت کرده بود و با مستمری پدر زندگی میکردن و وضعیت مالی خوبی نداشتن
ادامه👇
4) این بار هردوتا زنش با هم مشورت میکنن و بعد به مرده میگن خانم همسایه شرایط خیلی سختی داره، شوهرش فوت کرده و به سختی زندگیش رو تأمین میکنه. بیا با این زن ازدواج کن و دست پدری رو سر دخترش بکش
اینطوری میشه که ازدواج سوم هم شکل میگیره و از زن سوم هم صاحب چندتا بچه میشه
ادامه👇
5) این خانواده سالها در یک خانه و در کنار هم زندگی کردن. فرزندان زیادی آوردن (بیش از ۲۰ فرزند) که همشون رو میشناسم و اکثراً جایگاه مناسبی در اجتماع دارن
قطعاً سختی داشتن
اختلاف نظر داشتن
بحثشون شده
دعواشون شده
اما کدوم خانواده هست که اینها براش پیش نیاد؟
پایان 🙏🌹
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
2) دخترش آمنهبیگم رو که در علوم دینی و ادبی به سرحد کمال رسیده بود صدا زد و گفت:
دخترم؛ شوهری برات پیدا کردم پُر از فضل و کمال، اما در نهایت فقر و تنگدستی، ولی پذیرشش بسته به اجازهی تو هست دخترم
آمنهبیگم در پاسخ گفت:
پدر؛ فقر و تنگدستی عیب مرد نیست
و ازدواج کردن
ادامه👇
3) امام باقر(ع) میفرمایند:
زنی نزد پیامبر(ص) آمد و عرض کرد:
مرا به عقد کسی در آور!
پیامبر(ص) به حضار فرمود:
کسی حاضر است با این زن ازدواج کند؟