چندباری از زبان مزدورها و ایرانفروشان، کلمهٔ #نژادپرست را خطاب به ایرانیان شنیدم.
این #رشتو، یک تودهنیِسنگین به پوزهٔ شارلاتانهاست:
١ـ در جنگجهانیدوم با آلمانها توافق کردیم یهودیان ایرانی، آریایی هستند! با این توافق هزاران گذرنامه ایرانی برای یهودیان اروپا صادر کردیم.
٢- در حدود یک قرن قبل، وقتی که در اوج قحطی و بیماری و حضور نظامیان بیگانه قرار داشتیم، برای در امان ماندن ارامنه از نسلکشی توسط آدمخوارهای ترکیه، در کنسولگریهای ایران در عثمانی برای آنها گذرنامه ایرانی صادر کردیم و مرزها را به رویشان باز گذاشتیم.
٣ـ در اواخر جنگجهانیدوم، با آغوش باز به لهستانیهایی آواره پناه دادیم و درحالیکه طبق قانون کشورمان، قبرستانهای خود را پس از ۴۰ سال به پارک و پاساژ تبدیل میکنیم، با وجود گذشت ٧٠ سال، به احترام انسانیت، هنوز به قبور لهستانیهایی که در ایران درگذشتند، دست نزدهایم.
۴ـ در همین #جنگ_تحمیلی و در اوج تحریم و جنگ با کل دنیا و بمباران شهرهای کشورمان توسط عراقیها که حمایت شرق و غرب عالم بودند، ۴ میلیون نفر از پناهندهگان افغان عزیز را با آغوش باز پذیرفتیم و تا همین امروز نیز این مهاجرت ادامه دارد.
هربار که دیدید عدهای مزدور دوزاری و هزار پدر، به ملت بزرگ ایران تهمت فاشیست بودن، نژادپرست بودن، بیاخلاق بودن و فاقد فرهنگ بودن را میزنند، این مطالب تاریخی را به سر و صورتشان بکوبید!
یکی از جالبترین نوشتههای یافتشده در حوالی قم، این نوشته است که درمورد قربانی برای #ایزد_مهر است. این نوشته در سال ٧٠ هجری و حدودا چهل سال بعد از سقوط ساسانیان نوشته شده است.
در متن این نامه آمده که مردی به نام فرخ، دو گوسفند برای ایزد مهر قربانی کرده و یک گوسفند
را نیز به فرماندار عرب منطقه داده است. همچنین در متن، از حیواناتی به مانند خوک (خوکچک ریگی) نام برده شده که نشان میدهد هنوز ایرانیان در دهههای ابتدایی حمله اعراب، از گوشت آن استفاده میکردند و آنها را پرورش میدادند. از میان خوراکیها، جالب است که از
از غذاهایی مثل "بریان"و"اسپید باج" و "مرغ" نام برده شده و نشان میدهد ما از دوره ساسانیان برخی از غذاهایمان تغییر نکرده. همچنین از "آرد گندم" و "برّه" نیز در لیست یاد شده است.
ـ #رشتوی_جدید
شاپور ساسانی، پادشاهی که ٧٠ سال سلطنت کرد!
شاپور احتمالا تنها انسان در جهان بود که از دوران جنینی تا مرگ، پادشاه بود! بریم سراغ اصل ماجرا.
بعد از بنیانگذاری شاهنشاهی ساسانی توسط اردشیر بابکان، و سپس پادشاهی شاپور اول پسر اردشیر که مجموعا این دو نفر حدود ۵٠ سال
حکومت مقتدرانهای داشتن، یه ٣٠ سالی کشور دچار عدماقتدار شد و ۶-٧ نفری از نوه نتیجههای اردشیر بابکان حکومتهای کوتاهمدتی داشتن. آخرین فرد از این شاهان غیرمقتدر، آذرنرسه نام داشت که فقط ١ سال حکومت کرد و بخاطر قساوت و بیرحمی و عدم صلاحیت اخلاقی، به دست بزرگان کشور برکنار شد.
٢
این وسط بزرگان کشور دیدن نمیشه یه مشت شاهزاده نالایق رو هی تاج شاهی بذاریم سرشون و دو سال بعد برکنار کنیم. باید یه فکر اساسی کرد. چه کردن؟ زن هرمز نوه شاپور اول حامله بود. اومدن تاج رو گذاشتن رو شیکم زن هرمز و پسری که هنوز متولد نشده بود رو به اسم شاپور دوم، به عنوان شاه جدید
٣
سگ پژدر سگی باستانی و نژادی اصیل، بومی کردستان ایران است که طبق شواهد تاریخی، اولین سگ نگهبان گله در آسیا محسوب میشود!
انسان در طول تاریخ, همواره به دنبال اهلی کردن حیوانات بوده تا از ویژگیهای آنها بهرهمند شود و از این طریق ضعفهای خود را جبران کند.
طبق شواهد باستانشناسی و باتوجه به کتیبههای سفالی مربوط به تمدن آشور که در استان نینوا کشف شده، پیشینه همزیستی "سگ پژدر" با انسان به حداقل پنج هزارسال پیش باز میگردد و به تعبیری پژدر اولین سگ نگهبان گله و سگ شکار در آسیاست!
اواخر سال ۹۴، در یکی از بیحوصلگیهای شبانهام، از رفیق شبهای تاریکم کوروش، طلب شاملو کردم. لازم به توضیح نبود. همیشه بدون پرسش، اشعاری مناسب حال من ارسال میکرد. اما از بدِ روزگار آن شب کوروش را نیافتم و خمار از ننوشیدن غزل تا نزدیکیهای سپیدهدم به خود پیچیدم.
١
هنوز خورشید بالانزده بود که سر و کلهی کوروش پیدا شد. بدون فوت وقت دستبهکار شد و برای ترمیم روان من، دو تصنیف سنتی -با گویش لُری- بجای شاملو فرستاد. با گمان این که دسترسی به شاملو نداشته، نشئه از سوز و دردِ این دو تصنیف بودم که تعریف کرد:
٢
«صدای #کیومرث_صادقی است. با او در یکی از آبادیهایی که تدریس میکردم، آشنا شدم. هنرمند بود و نوازنده؛ با صدای بینظیر و روحی زخمی از شلاقهای زمانه. مدتها برای تامین معاش و مبارزه با اخوتُفهای روزگار جنگید. ولی نهایتا در مقابل جبر روزگار هنرناشناس، کم آورد و خودکشی کرد.»
٣
یکی از ابداعات شاهنشاه داریوش بزرگ، ایجاد راه شوسه بود. نمونه اولیه سنگفرش و آسفالت امروزی. این راهها برای عبور و مرور چاپارهای دولتی در کمترین زمان ممکن از پایتخت به شهرهای مهم ساخته شده بود و به راه شاهی معروف بود.
برای مورخین نظامی جادههای شاهی راههایی بودند که در آنها ارتش میتوانسته است بهراحتی آذوقه و مواد حیاتی خود را پیدا کند اما برای ورود به این راهها اجازهنامه رسمی ضرورت داشته است که
در لوحههای معروف به سری «Q» تخت جمشید، از آنها به نام سند مهرشده نامبرده شده و نمونه کامل آن نامهای است که بهوسیله #آرشام به مباشرش #نهتی_هور دادهشده که در یک سند معروف به (DAE67) ضبطشده است.
ـ #رشتوی_جدید
ماجرای #مازیار، دلاور ایرانی که علیه اعراب جنگید و در راه وطن کشته شد.
بعد از سقوط ساسانیان و سیطره اعراب بر کل ایران، تنها منطقهای که مستقل ماند و توسط اعراب فتح نشد، گیلان و طبرستان (مازندران) بودند چون بین کوه و دریا محصور شده و اعراب هربار که به اونجا لشگر
میکشیدند، شکست میخوردند. بنابراین، این مناطق تحت حکومت یه سری از امیران ایرانی که از شاهزادگان ساسانی بودند مثل خاندانهای باوندی، پادوسبانی، دابویه و... اداره میشدند که قبلا در کتاب «شهریاران طبرستان» کامل توضیح دادم.
دانلود این کتاب ⬇️ bahmanansari.ir/the-kings-of-t…
یکی از این دودمانها که در بخشهایی از طبرستان حکومت میکردند، خاندان قارنوَندی بود. این خاندان، از شاهزادگان بازماندگان اشکانی بودند که در تمام دوران ساسانی، در طبرستان مورد احترام بودند و بعد از ساسانیان هم در مقابل اعراب ایستادگی کردند.