این کتاب رو شروع کردم
The Subtle Art of Not Giving A Fuck
که یکی از پرفروشترین کتابهای چند سال اخیره. نویسنده روانشناس نیست؛ وبلاگنویسه، و درسهایی که در زندگی گرفته رو در فصلهای مختلف توضیح میده. #خلاصه_کتاب_متین
لحن کتاب روون و بامزه است، و هر فصل واقعا شبیه یک پست وبلاگه. همراه با خوندن کتاب، خلاصه هر فصل رو زیر این توییت اضافه میکنم.
سال ۲۰۱۳، بیبیسی یک مستند در مورد عدهای نوجوون که OCD (اختلال وسواس فکری عملی) داشتن درست کرد. مثلا یکی فکر میکرد به هر سطحی باید دست بزنه، وگرنه بلایی سر خونوادهاش میاد (مثال دیگهاش، پوشیدن لباس خاص قبل از امتحان/جلسه، وگرنه فرد فکر میکنه خراب میکنه) /۱
روانپزشکها در اولین قدم کمکشون میکردن که شرایطشون رو بپذیرن و متوجه ارزشها و انتخابهایی که بخاطر OCD انجام میدن باشن. اینطوری متوجه غیرمنطقی بودن اونها بشن، و بفهمن این ارزشها و انتخابها چطور به روند زندگی عادیشون لطمه میزنه. /۲
بعد ازشون میخواستن که ارزشهای منطقی و منطبق بر واقعیت انتخاب کنن، و براساس اونها رفتار کنن. همه این نوجوونها در ابتدا دچار اضطراب میشدن. بعضیها گریه میکردن و حال روحیشون بهم میریخت. ولی در انتها (و بخاطر تکرار) اونها موفق شدن تفکرات OCD رو مهار کنن. /۳
بعضیها سعی میکنن همیشه نسبت به همهچی مثبت باشن، و این مثبتنگری رو به بقیه تزریق کنن.
- کارت رو از دست دادی؟ این خودش یک فرصته که دنبال علایقت بری.
- همسرت بهت خیانت کرده؟ در عوض یاد گرفتی به خودت برسی و ارزشهای زندگیات رو تشخیص بدی /۱
ولی واقعیت اینکه این اتفاقها واقعا منفی هستن و طرف حق داره که در اون شرایط احساس منفی هم داشته باشه. انکار احساس منفی منجر به عمیقتر شدن اونها میشه. /۲
عدهای «مثبتنگری» رو برای خودشون ارزش در زندگی تعریف کردن. ولی این ارزش باعث میشه با احساسات منفیشون روبرو نشن، که در نهایت، اونها رو در برابر تجربیات دردناکتر زندگی آسیبپذیر میکنه. /۳
از دهه ۶۰ میلادی "بالا بردن عزتنفس" مورد توجه عموم قرار گرفت. در مدارس به همه نمرات خوب دادن تا بچههایی که در بعضی از درسها ضعف داشتن، یه وقت حس بد نسبت به خودشون پیدا نکنن. سمینارها و سخنرانیهای انگیزشی بیشماری برگزار شدن که به آدمها بگن "تو خاص هستی" /۱
ولی چند دهه گذشت تا افراد متوجه بشن دادنِ حسِ خوب بدون دلیل نه تنها خوب نیست، بلکه مضره. داشتنِ حس خوب وقتی معنی داره که ما یک دلیل خوب هم براش داشته باشیم. /۲
سختیها و شکستها هم لزوما مخرب نیستن. اتفاقا در مواجهه با این موارده که آدمها رشد میکنن. برای تقویت توان ذهنی، رشد فردی، و رسیدن به موفقیت، افراد باید با این موارد منفی روبرو بشن. باید گاهی حس بد پیدا کنن. /۳
بعضیها فکر میکنن «شاد بودن» یک راهِ الگوریتمی و مشخص داره
- اگه پروژهام رو تموم کنم
- اگه فلان دانشگاه پذیرش بگیرم
- اگه فلان شرکت استخدام بشم
- و…
ولی شاد بودن یک مساله نیست که یک بار حلش کنیم و تمام. به هرچیز که برسیم، بعد از مدتی برامون عادی میشه. /۱
ناراحتی و ناراضی بودن بخشی از طبیعت ماست. به هرچی که برسیم، بعد از یه مدتی دوباره احساس رضایتمون کمرنگ میشه. اتفاقا همین ویژگیه که باعث میشه یک جا نایستیم و دائم پیشرفت کنیم. /۲
هر درد و ناراحتی که احساس میکنیم، داره به ما نشون میده که یک چیزی در در زندگی ما سرجاش نیست و باید براش کاری بکنیم. نارضایتیها به ما جهت حرکت رو نشون میدن. /۳
این روزها همه دنبال این هستن که چطور خوشحالتر، پولدارتر، جذابتر، محبوبتر، یا … باشن. ولی تمرکزِ بیش از اندازه روی چنین مواردی در عمل کاستیها رو برجسته میکنه. این همون چیزیه که «آلن واتس» بهش میگفت قانون معکوس /۱
«قانون معکوس»
هرچقدر بیشتر بخوای پولدار باشی، بیشتر احساس بیپولی میکنی
هرچقدر بیشتر بخوای جذاب باشی، بیشتر احساس زشتی میکنی
هرچقدر بیشتر بخوای شاد باشی، بیشتر احساس ناراحتی و تنهایی میکنی /۲
وقتی یکی جلوی آینه میایسته و جملات مثبت رو تکرار میکنه، در واقع نکات منفی رو بزرگنمایی میکنه. هیچ آدمی که از زندگیش رضایت داره به خودش جلوی آینه نمیگه "من چقدر خوشحالم". اونی که واقعا پولدار، با اعتماد به نفس، یا… هست، نیازی نداره هی اینها رو به بقیه بگه. /۳
همه ما وقت و انرژی زیادی صرف کار میکنیم. علاوه بر اون، مسئولیتهای زیادی در قبال پارتنر و نزدیکانمون داریم. ولی با همه اینها، نباید نسبت به هدفها، رویاها و آرزوهامون غفلت کنیم. دست کشیدن از رویاها، یعنی سرکوب کردن بخشی از وجودمون. /۱
همه ما در زمانهایی از خودگذشتگی داریم و فداکاریهایی باید بکنیم. ولی به هیچ عنوان نباید دست از آرزوهامون بکشیم. چشمپوشی یا سرکوب آرزوها، باعث از بین رفتن اونها نمیشن. با این کار تلخی و کینه در دل میکاریم، که یک مانع بزرگ در ایجاد صمیمیت و نزدیکی در روابطه. /۲
نویسندهها میگن در طول این سالهایی که کار کردن این نکته رو خیلی شفاف متوجه شدن: یکی از کلیدهای اصلی در روابط موفق و بلندمدت، اینه که پارتنرها در مورد رویاهاشون آزادانه حرف میزنن، و نسبت به آرزوهای طرف مقابلشون کنجکاون. اونها از رویاهای همدیگه حمایت میکنن. /۳