روشنترین دلیل وجود #خدا
پس از معتبر شمردن اندیشه انسان، مهمترین موضوعی که باید به بررسی آن پرداخت، خدا بهعنوان پدیدآورنده و تدبیرکننده هستی است و با توجه به تأثیر فراوانی که این باور بر نگاه و شیوه زندگی آدمی دارد، سهلانگاری و زودباوری در پذیرش یا انکار آن عاقلانه نیست. ۴/۱
اگرچه برهانهای متعددی برای تبیین این اندیشه ارائه شده و از استدلالهای فلسفی گرفته تا استناد به فطرت انسانی یا راهنمایی قدیسان را مبنای #خداباوری دانستهاند، ولی مواجه شدن با نقد این دلایل، بحثها و ابهامهایی را پدید میآورد که بهآسانی پایانیافتنی نیست. ۴/۲
اما اگر بهجای جستجوی آفریدگاری انسانوار در کنار یا بالاتر از دیگر موجودات، به روشنترین حقیقتی که میشناسیم یعنی به مفهوم وجود و بینیاز بودنش از تکیهگاهی بیرون از خودش دقت کنیم، خدا را آشکارتر از هر چیزی همهجا و حتی در درونمان خواهیم یافت. ۴/۳
برای این منظور کافی است به بدیهی بودن این نکته توجه کنیم که مجموعهٔ در بر گیرندهٔ همهٔ واقعیتهای هستی، وجود و کمالاتش را از غیر خودش نمیگیرد و این خودکفایی جز با برخورداری از کمال بیانتها ممکن نیست؛ پس تردیدی در وجود حقیقتی بینیاز باقی نمیماند. ۴/۴ instagram.com/p/CghUVCJoyFR/
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
امام بامرامها
گروهی از اصحاب امام صادق در نامهای به ایشان از مفضل بن عمر شکایت کردند که او با اراذل و کبوتربازان و عرقخورها همنشین میشود و از ایشان خواستند به او تذکر دهند که با چنین افرادی نشست و برخاست نکند.
امام صادق نامهای خطاب به مفضل نوشتند و آن را مهر و موم کردند و
تحویل آنها دادند و فرمودند آن را به دست مفضل برسانند. آنها هم نامه را به مفضل دادند. او نامه را باز کرد و خواند. در نامه نوشته شده بود: «بسم الله الرحمن الرحیم. فلان چیز و فلان چیز را بخر» اما از موضوعی که آنها دربارهٔ مفضل تذکر داده بودند هیچ نکتهای در نامه نبود.
مفضل پس از خواندن نامه آن را به زراره داد و او به محمد بن مسلم داد و همینطور نامه دست به دست گشت و همه آن را خواندند. سپس مفضل از آنها پرسید: «نظر شما چیست؟» آنها گفتند: «اینکه پول هنگفتی نیاز دارد. حالا اجازه دهید بررسی کنیم و جلسه بگذاریم و ببینیم چه میشود!»
اگرچه برداشتها درباره پاسخ قرآن به پرسش «چه کسی حق دارد بر دیگران حکومت کند» یکسان نیست، ولی حتی اگر دیدگاهی را که بالاترین انتظارش از دین رسیدن به اقتدار سیاسی است بپذیریم، باز هم نمیتوانیم انکار نقش مردم در مشروعیت دادن به حکومت را به قرآن نسبت دهیم
زیرا از هر زاویه و با هر پیشفرضی به قرآن بنگریم، تعداد و صراحت آیاتی که از نفی اجبار در دین و ضرورت شورایی بودن حکومت سخن میگوید، بیشتر از آیهها و آموزههایی است که به اقتدار و دیگر شرایط حاکم میپردازد.
برخی از فقها با توجه به این نکته، جلب رضایت مردم را برای تشکیل حکومت دینی ضروری دانسته و توسل به زور را در استقرار نظام اسلامی نادرست اعلام کردهاند، ولی با تفکیک شرط مقبولیت از مشروعیت، معتقدند رأی و رضایت مردم هیچ تأثیری در شرعی بودن حکومت ندارد و تنها زمینهساز تحقق آن است.
در خطبهٔ ۸۰ نهجالبلاغه تعابیری تند دربارهٔ کمبود عقل و نقصان ایمان زنان و ضرورت برحذر بودن حتی از خوبان آنها و اطاعت نکردن از آنان حتی در نیکیها نقل شده که همواره محل بحث و معرکهٔ آراء و انتقادات یا مبنایی برای انواع توجیهها بوده است.
اخیراً پژوهشگر ارجمند جناب محمد قندهاری در تحقیقی دقیق و مستند بهخوبی نشان داده است که چگونه جاعلان متن یکی از نامههای امیرالمؤمنین (ع) را با سخنانی از خلیفهٔ دوم و روایتی از پسر او آمیخته و دانشمند بزرگی چون سید رضی را نیز در نقل آن بهعنوان بخشی از یک خطبه به خطا انداختهاند.
اثبات جعلی بودن حدیثی مشهور که در کتابی بسیار مهم نقل شده و بیش از هزار سال، تأثیری بهسزا در فرهنگ مسلمانان داشته، هشدار و عبرتی بزرگ برای دینپژوهانی است که بهجای محور قرار دادن قرآن، روایات را با اعتماد به بررسی گذشتگان، مبنای اصلی استنباط احکام و آموزههای شریعت قرار میدهند