روایت جالب #هوشنگ_ابتهاج از پیشبینی عمر خود توسط یک شخص!
"هشت نُه ساله بوده که یکی از هم کلاسیهای او از هوشنگ ابتهاج و دو نفر دیگر میخواهد نام خودشان و نام مادر و نه پدرشان را روی یک برگ کاغذ بنویسند تا شباهنگام نزد پدر برد و آیندۀ آنان را پیشگویی کند.//
آن مرد گویا روحانی و اهلدل بوده و چند مورد را برای هر یک مینویسد.#سایه میگوید چون از آن دو نفر بعدها جدا شدم نمیدانم آنچه دربارۀ آنان گفته بود تحقق یافت یا نه.دربارۀ من گفته یا نوشته بود که آیندۀ تو با «سخن» گره میخورد و خانوادۀ پرجمعیتی تشکیل میدهی و ۹۴ سال زندگی میکنی!/
سایه میگوید: وقتی دو مورد اول محقق شد و دیدم مرا با شعر و موسیقی میشناختند و دور وبرم هم شلوغ است وقتی ۴۹ ساله شدم به یاد سومی افتادم و ترسیدم! چون خیال میکردم ۹۴ که خیلی دور از دسترس است چون زمان ما ۷۰ سال هم زیاد بود و احتمالا نوشته یا گفته بوده ۴۹ //
ولی همکلاسی ما به اشتباه به عکس نوشته ۹۴ و خیلی مراقب بودم اتفاقی برای من نیفتد که یک وقت در ۴۹ سالگی از دست بروم!//
این خاطره را روزی در اتومبیل و در بازگشت از مطب پزشکی در میدان آرژانتین تهران برای دکتر شفیعی کدکنی نقل میکند.
#شفیعی_کدکنی میگوید: آن دو مورد که محقق شد (هم سخن، هم فرزند و خانواده) پس این سومی هم میشود و همان ۹۴ سال درست است. سایه هم در پاسخ میگوید: البته اگر نوع رانندگی شما پیشگویی را باطل نکند!"
سایه بامداد امروز در ۹۴ سالگی درگذشت.
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
روایت #سایه از اجراهای #اکبر_گلپایگانی در دوران ریاست او در رادیو از زبان میلاد عظیمی (گردآورنده کتاب پیرپرنیان اندیش)
یادم هست چند سال قبل آقای #گلپایگانی مصاحبه کرده بود و گفته بود که #سایه وقتی به رادیو آمد پیشکسوتان موسیقی رادیو را قلعوقمع کرد و همۀ میدان را به #شجریان و #،لطفی و #علیزاده داد. روزنامه را برای سایه بردم.قدری غمگین شد و گفت: این حرفها درست نیست.//
مدتی گذشت.روزی دیدم کنار دستش یادداشتهایی هست.گفت: دوستی که دربارۀ برنامۀ گلها تحقیق میکند، فهرستی از محتوای این برنامه تهیه کرده.از آن روز که مصاحبۀ آقای گلپایگانی را برایم خواندید، بسکه ایشان قاطع ابراز نظر کرده بود، با خودم گفتم نکند من دارم اشتباه میکنم.//