از اوائل تابستان آن سال میدانستم که تجویدی خواننده جدیدی کشف کردهاست.
دوستم که با خانواده این خواننده جدید رفت و آمد داشت میگفت: "تجویدی مشغول تعلیم دادن به خواهر مهستی است، به گمان من اوج صدای این خانم به مراتب بیشتر از مهستی است.
۱/۱۰
و به زودی در سراسر ایران مشهور خواهد شد."
یکی دو ماه گذشت، شبی که با تجویدی و ملک و محجوبی در فشم میهمان بودیم بعد از شام تجویدی را زیر سئوال کشیدم؛
"شنیدهام خواننده جدیدی کشف کردهای؟"
گفت: "چه استعدادهایی در گوشه و کنار این شهر عاطل و باطل ماندهاند و ما خبر نداریم."
۲/۱۰
Jul 11, 2024 • 5 tweets • 2 min read
روایت جالب محمدرضا شجریان از شنیدن اثر "نی نوا"
"میخواهم از علیزاده بپرسم که تو در چه عالمی بودی که این را ساختی؟"
-اولین بار قبل از این که پخش شود آقای جمشید عندلیبی که اوایل کارش با من بود ، نوار را آورد و گفت نی این را من زدم.شما گوش کنید و نظر بدهید.
۱/۴
زمانی که گوش کردم دیدم علیزاده چه کاری کرده است.تمام درون و حالات مرا به هم ریخت.گفتم :"جمشید!این نی لعنتی تو در این آهنگ عین صدای جغد است که بر ویرانه ها ناله میکند!آن چنان حال مرا بد کرد که اصلا نمیخواهم در این حال باشم.من تحمل چنین آهنگی را ندارم."
۲/۴
Nov 6, 2023 • 6 tweets • 2 min read
سکانسی از فیلم "مده آ" ،محصول سال ۱۹۶۹ ایتالیا به کارگردانی پازولینی و استفاده از آواز اکبر گلپایگانی در یکی از سکانسها
بعدها گلپا با شکایت از این کارگردان برای استفاده بدون اجازه از آواز خود "یک میلیون دلار" غرامت گرفت.
شرح ماجرا در ادامه //
از نکات جالب این فیلم استفاده از سنتور در تیتراژ فیلم و یکی از سکانسهای میانی فیلم اشاره کرد.
گلپا در شرح ماجرا میگوید:"
علی عباسی در استودیو میثاقیه به من گفت خبر داری پازولینی در فیلمش از صدای تو استفاده کرده است؟
Aug 11, 2022 • 6 tweets • 3 min read
روایت #سایه از اجراهای #اکبر_گلپایگانی در دوران ریاست او در رادیو از زبان میلاد عظیمی (گردآورنده کتاب پیرپرنیان اندیش)
یادم هست چند سال قبل آقای #گلپایگانی مصاحبه کرده بود و گفته بود که #سایه وقتی به رادیو آمد پیشکسوتان موسیقی رادیو را قلعوقمع کرد و همۀ میدان را به #شجریان و #،لطفی و #علیزاده داد. روزنامه را برای سایه بردم.قدری غمگین شد و گفت: این حرفها درست نیست.//
Aug 10, 2022 • 5 tweets • 2 min read
روایت جالب #هوشنگ_ابتهاج از پیشبینی عمر خود توسط یک شخص!
"هشت نُه ساله بوده که یکی از هم کلاسیهای او از هوشنگ ابتهاج و دو نفر دیگر میخواهد نام خودشان و نام مادر و نه پدرشان را روی یک برگ کاغذ بنویسند تا شباهنگام نزد پدر برد و آیندۀ آنان را پیشگویی کند.//
آن مرد گویا روحانی و اهلدل بوده و چند مورد را برای هر یک مینویسد.#سایه میگوید چون از آن دو نفر بعدها جدا شدم نمیدانم آنچه دربارۀ آنان گفته بود تحقق یافت یا نه.دربارۀ من گفته یا نوشته بود که آیندۀ تو با «سخن» گره میخورد و خانوادۀ پرجمعیتی تشکیل میدهی و ۹۴ سال زندگی میکنی!/