عرضم به خدمتتون که ی داستان براتون بگم که وضعیت امروز مارو به خوبی نشون میده .
وقتی #کوروش_کبیر بابل رو فتح کرد . همه یهودیان رو ازاد کرد و گفت یِلو برین ولایتتون .
اما بزرگان یهود داستان اسارتشون رو گفتن و معلوم شدکه نبوکدنصر دوم،علاوه بر یهودیان ، تمام زار و زندگی و اوقل منقل
۱.
درون معبد هیکل رو هم با خودش اورده بابل .
این بود که کوروش هم در خزانه بابل رو باز کرد و تمام اشیاء قیمتی معبد سلیمان رو بهشون داد و بعدم کلی پولشون داد که برن به اورشلیم و معبدشون رو بسازن .
یهودیان هم خوش و خرم راه افتادن به سمت ولایت .
اما وقتی رسیدن به ولایت
۲.
، در بیرون شهر اورشلیم ، ی عدهای جلوی جماعت رو
گرفتن و گفتن
اوغور بخیر ؟ کجا به سلامتی ؟
مسافرین هم شرح داستان فتح بابل و ازادیشون توسط کوروش و .... رو دادن و گفتن با کلی پول و اشیاء متعلق به معبد ، برگشتیم که معبد رو بازسازی کنیم .
الباقی که داشتن حرف
۳.
اینارو گوش میدادن ، یهو همگی زدن زیر خنده و حالا نخند و کی بخند .
اسرای ازاد شده هم که کلی تعجب کرده بودن ، گفتن : درد ، چرا میخندین ؟
که گفتن بابا ول معطلین ، هم شما ، هم کوروش .
+ چرا ؟
- محض اِرا ، ینی شما خبر ندارین کل اورشلیم رو نبوکدنصر نابود کرده ؟ از همون موقع هم
۴.
اجازه ندادن کسی شهرو بازسازی کنه .هیچی ، قرار شد که پس اول شهرو بسازن ، بعد معبدو .
اما نشد .
از فردای ورود مهاجرین و اسرای بابلی به اورشلیم ، دعوا افتاد بین خود یهودیا .
تازه واردا هرچی میگفتن و هرکاری که میکردن ، قدیمیا میگفتن شما خفه شین ، شما همتون مزدورای کوروشین
۵.
. بابلیها و مصریا کم بودن ، شما فلان فلان شدهها رفتین پارسیهارو هم اوردین اینجا .
البته ماده اختلاف بسیار بسیار بیشتر از این حرفها بود ، مثلاً اسرای ازاد شده میخواستن معبد رو بسازن ، این قدیمیا نمیزاشتن و برای خودشون حق اب و گل قائل بودن و میگفتن ما دهنمون سرویس شده و در
۶.
برابر دشمنان خارجی مقاومت کردیم ، شما هم در بابل به عشق و حال ، حالا میخواهید معبد رو شما بسازین ؟
هرچی هم اینا میگفتن بابا ، مارو زورکی بردن ، خودمون که نرفتیم ، تازه هم ما اونجا برده بودیم ، کدوم عشق و حال و صفاسیتی ؟ تو کت اونوریا نمیرفت .
آخر کار هم معبد
۷.
ساخته نشد که نشد .
تا #کوروش_کبیر مرد و به رحمت خدا رفت و پسرش کمبوجیه اومد سوار کار شد و داستان حمله به مصر پیش اومد ، در اینجا چون تدارکات ارتش چند سالی طول میکشید ، اجباراً و به زور شهر ساخته شد ، غزه هم اماده شد و ارتش ایران هم غزه رو کرد پایگاه خودش برای تجمع ارتش
۸.
و تدارکات ان .
این وسط دعوا هم تموم شد ،
حالا دیگه هیچ دعوائی نبود ،
اورشلیمیها که تا قبل کمبوجیه نون نداشتن بخورن ، همه از صدقه سر ارتش ایران و لزوم خرید مایحتاج ان پول خوبی به جیب میزدن و اونا هم همگی کارو زندگی رو گذاشته بودن و افتاده بودن دنبال تهیه سیورسات
۹.
ارتش ایران .
داشتن پول چاپ میکردن .
تنها مشکل ، معبد هیکل بود که همچنان کسی دست بهش نمیزد .
اقائی که شما باشین ، کمبوجیه اومد و از اورشلیم و غزه گذشت و رفت به سمت صحرای سینا و بعدم مصر و جنگ و فتح و بزن بکوب و بعدم برگشت مجدد .سیل پول که متوقف شد ، یهودیان هم بیکار شدن
۱۰.
و دوباره افتادن به جون هم برای ساختن معبد سلیمان .
اما معبد ساخته نشد ، تا زمان حکومت #داریوش_کبیر که شاه یقهشون رو گرفت و گفت این همه پول گرفتین ، کو معبدتون ؟
که دیگه دیدن اینجا سنبه پر زوره و این بود که همه افتادن به سرعت به بازسازی معبد .
بالاخره معبد در زمان پادشاهی
۱۱.
داریوش کبیر تمام شد ، اما همچنان اختلافات باقی بود .
ی عده میگفتن بابا این ایرانیا همچین هم بد نیستنا ، ادمهای خوبین و این همه کمکمون کردن ، ی عده دیگه میگفتن که این ایرانیا هم مثل مصریا و بابلیها و الباقی ، دنبال استثمار ما هستند و چون ما نشستیم رو سر پل ورود به مصر
۱۲.
باهامون خوبن .
اون موقعها هم که خودتون میدونید دیگه ، یهوه خدای قوم یهود در دوره افسردگی بود و روانکاوش بهش گفته بود بره تو جاهای شلوغ ، برای همین میبینید که صبح به صبح یکی از خواب بیدار میشد و میگفت من پیغمبرم و از طرف یهوه اومدم . در یکزمان یهو چندتا پیغمبر میدیدین .
۱۳.
القصه ، دودستگی که چه عرض کنم ، ۱۰ دستگی افتاده بود بین یهودیان و هرکی ی سازی برای خودش میزد .
ی عده افتاده بودن با یونانیا همکاری میکردن بر علیه ایرانیا ی عده با ایرانیا بودن ، توطئههای الباقی رو خنثی میکردن ، یعده با مصریا بودن و ی عده هم دنبال استقلال قوم یهود بودن .
۱۴.
کار تا زمان اردشیر دوم هخامنشی به همین منوال بود ، که در این
زمان سروکله ی بابائی پیدا شد که اسمش در تاریخ معلوم نیست .
اما این بابا هم یکی از رفیق رفقای یهوه بوده و ی کتابی مینویسه به نام مَلاکین . از بس این کتابش معروف میشه ، به خودش هم میگن ملاکین وبرای همین اسمخودش در
۱۵.
تاریخ فراموش میشه .
این ملاکین ، به قوم یهود وعده #یومالله رو میده ، یهودیها هم بهش میگن یومالله دیگه چیه ؟ میگه یومالله روزیه که ایرانیا نابود میشن و اورشلیم و قوم یهود از دست ایرانیا راحت میشه .
هیچی دیگه ، اونا خودشون کم بودن ،
۱۶.
اینم تازه بهشون اضافه شد و ی خلقی هم افتادن دنبال ملاکین .
از اون طرف و به موازات این اتفاقات ، ۲ واقعه دیگه هم اتفاق افتاد که منجر به انهدام معبد سلیمان به دست ارتش ایران شد .
واقعه اول ، شورشهای متعدد در مصر بود که پدر صاحاب بچه پادشاهان هخامنشی رو دراورده بود و ارتش
۱۷.
ایران دائم مجبور بود لشکر پشت لشکر بفرسته مصر .
واقعه دوم ، این بود که پس از فتح اتن توسط خشایارشاه و سپس شکست ارتش ایران از یونانیا ، شاه بجای تمشیت وضع کشور به ۲ کار بسیار بسیار مهم پرداخت .
۱. بنائی
۲. سپردن امور کشور به زیبارویان
و این ۲ کار که در نهایت منجر
۱۸.
به ترور و قتل خود خشایارشا توسط خواجگان و زنان دربار و اغاز روند فروپاشی امپراطوری هخامنشیان هم شد .
حالا ، تا همینجای داستان رو داشته باشید تا یروزی که حال و حوصله داشتم و خلقمم سر جاش بود ، باقی داستان تخریب معبد سلیمان توسط ارتش هخامنشی رو هم براتون بگم .
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
شما قبل از اینکه چنین مرثیهای بر مظلومیت آقای سرکوهی بسرائی ، بگو اقای سرکوهی دائم و شبانه روز در اطاقهای همین جماعت چیکار میکنه ؟
مسئله اینه که آقای سرکوهی ی نگاه به سن و سالش نمیکنه ، هنوز از اطاقهای این جماعت و بیبیسیچیها به اطاقهای اینترناشنالیها و اصلاحطلبها
دررفت و امده و التماس تریبون داره . برای یبار نشد یکی از این جماعت بیاد قاطی مردم عادی ببینه دنیای ما معمولیا چطوریه ؟
در نهایت ، اینکه به سرکوهی تریبون دادن ، یا انداختنش بیرون ، دعوای بین خودیهاست ، ربطی به ما ملت نداره اونا برای قدرت دعوا میکنند ، ما برای آزدی ، حتی
کانتکست فکری ما مردم کوچه و خیابان هم اصلاً به تفکرات حضرات نزدیک نیست که بخواهیم برای تریبون داشتن ، یا نداشتن سرکوهی ناراحت باشیم یا نباشیم .
نه میشه و نه اخلاقیه که شما تمام زندگی و وقت و زمانت رو بگذاری برای دریوزگی استبداد و دیکتاتوری و عواملش و ملت رو کفش خودت هم
نه بابا ، اینا بدبخت تر از این حرفهان ، این بدبختارو بردن تو کلابهاوس ، یمشت مامور اطلاعاتی دورشون رو گرفتن ، با مخاطب فیک دورشون رو پر کردن ، تک به تکشون توهم رهبریت زدن ، ینی اینها در همین حد بدبخت م ذلیلن ، ی ادمهائی مثل ما هم که بهشون گفتن بابا گول این فیک بازیارو
نخورین ، بهشون گفتن اینا طرفدارای پهلوی هستند ومیخان بسوزوننتون و فقطم فحش بلدن یا ما مردم رو مزدورای سایبری رژیم گفتن این بدبختها هم اینارو باور کردن . یکی به یکی ماهارو بلاک کردن ، همین ی دریچه و روزنه محدود به واقعیت رو هم رو خودشون بستند .
حالا ، این حیوانات فکر میکنند
که وزنه سیاسی مهمی هستند و با این حرفها دنبال آشتی با رژیم هستند و میخواهند برگردند به درون ساختار رژیم ، اما تهش رو بهتون بگم .
در تمام تاریخ بشر و در تمام کشورهای جهان سیاستمداران احمق و بیشعور و نادان مواردی بسیار نادر و انگشت نما هستند ، مانند فون پاپن در المان ، یا
زیادم گول این عکسارو نخورید ، همین ادمها که با این ازادی و شایستگی نشستن برای کنکور ، تنها طی ۴ سال تحصیل در #دانشگاه_تروریست_پپرور_تهران تبدیل به جنایتکارانی شدن که در ۲۵۰۰ سال تاریخایران مشابهشون پیدا نشد .
بهترین وضعیت قشر روشعنفکر ایران رو در اون سالها فریدون گله در
فیلم ماه منعکس که بعدها شد #ماه_عسل نشون داده ،
در صحنهای میبینید که گوگوش برای پدرش خان بابا ، چنین گفت زرتشت نیچه رو میخونه و اشرافش به فلسفه رو نمایش میده ، اما اخر فیلم عاشق ی لات یلا قبای بددهن و چاقوکش و لومپن میشه .
دقیقاً چیزی که در همون سالها اتفاق
افتاد و منجر شد به انقلاب ۵۷ ، آدمخواران عضو سازمان مجاهدین خلق ، قاتلان و ادمکشان سازمان چریکهای فدائی خلق ، ادمکشان سادیستیک انجمن های اسلامی ، اولش همشون ادم حسابی بودن ، فلسفه نیچه و هگل و مارکس و اسلام انقلابی شریعتی تبدیلشون کرد به این مادون حیواناتی که دیدین
سر جدتون هر جفنگ و خزعبلاتی رو که میشنوید یا میبینید نیارید دایرکت من .
سئوال مهم در این حجم عظیم جفنگیات اینه که اگه قراره ایران بزنه دهن عربستان رو صاف کنه ، تمام پایگاههای امریکا رو در خاورمیانه نابود کنه ،را بعدش باید انقلاب کنترل شده بشه ؟
چرا رهبری که در ۲ جنگ عظیم پیروز شده ، باید تن به اصلاحات و رفورم بده ؟
اگه قراره ایران جوری بزنه دهن عربستان رو صاف کنه که عربستان بیفته به گوه خوردن و صدها میلیارد دلار به ایران غرامت جنگی بده ، چرا بعد از شکست حکومت عربستان تثبیت میشه و پایههای حکومت عربستان محکمتر میشه ؟
اگر همه این جفنگیات و خزعبلاتی که میگه درسته و همه سناریو رو هم از ب بسمالله تا تاء تَمَتش رو هم انگلستان چیده ، پس مردم برای چی باید بیان خیابون ؟
خو به خود انگلیس بگو زحمت راه پیمائیهاش رو هم بکشه دیگه .
میدونم الان بینندگان این حجم عظیم جفنگیات از ۲۰۰ نفر میرسن
اقا اینو میبینین 👇🏼 اسمش یواساس اِلدریچه ، حالا داستانش چیه ؟
در خلال جنگ جهانی دوم ، زیردریائیهای آلمانی زده بودن دهن مَهَن کشتیهای انگلیسی و امریکائی رو اسفالت کرده بودن که نیروی دریائی آمریکا اومد سراغ نیکولا تسلا که بابا جون ننت یکاری بکن .
هدف امریکائیها این بود که
۱.
کشتیهارو کاری کنند که قابل دیدن و رصدکردن نباشن .
تسلا هم پس از ی مدت کار کردن روی طرح ، اعلام کرد که طرح اماده است .
در روز ۲۸ اکتبر ۱۹۴۲ مقامات رسمی و فرماندهان و ... در بندر فیلادلفیا جمع شدن تا دستهگل جناب نیکولا رو ببینند ناوشکن الدریچ رو هم اوردن تا ببینند
۲.
که تسلا چگونه کشتی رو از دید نامرعی میکنه .
آقائی که شما باشین ، همه جمع شدن و دستگاهها بکار افتاد و ابتدا ی نور سبزرنگ خیره کننده دور تمام کشتی را گرفت و به یکباره کشتی کلاً غیب شد و حتی از روی رادارها هم محو شد .
و پس از چند ساعت مجدداً ظاهر شد در حالی که
فرمانده
هرچی میخام هیچی نگم ، اخرش نمیازرن و مجبورم میکنند تو تهیه بودجه برای این جماعت شرکت کنم .
چرا انقدر تناقض دارین شماهاً
اولاً تو همجنسگرائی فرخزاد رو کردی تو چشم ملت ، بعد ما شدیم همجنسگرا ستیز ؟
دوماً والا هیچکس نگفته نامهها ۵۰ سال تو سطل آشغال بوده .
سوماً جنابعالی ۵ سال
در لهستان بودی و ارتباطاتت وسیعه ، چه ربطی به نامههای فرخزاد داره ؟
خودت تو گزارشت میگی طرف که فرخزاد عاشقش بوده ، در هلند مرده و ی همسایه وقتی زبالههارو میبرده بیرون در زبالههای همسایه متوجه چند بسته نو میشه و اونارو میبره خونهش و نامهها در اون بستهها بوده .
بعدم که میگی طرف اصلاً نمیدونسته فرخزاد کی بوده و بعد از گوگل کردن فهمیده کیه .
حالا سئوال من از جنابعالی اینه که
شما خودت رو بگذار جای اون هلندیه .
وقتی میفهمی چنین نامههائی مال ی شخصیت مهم تاریخیه ، چرا باید بدیش به ی خبرنگاری که حتی همکاراش هم نمیشناسنش ؟
چرا نمیده ی حراجی