۲. « اگرچه هریک از جنبههای عالم، میتواند مستقل از یکدیگر بررسی شود اما باید بدانیم که هیچ بخشی از عالم مستقل از سایر اجزاء آن بهیچوجه وجود ندارد. در عالم بودن یک #وحدت است. تحلیلی از زندگی هر روزهمان نشان میدهد که ما مستقل از آنچه در عالم با آنها مواجه میشویم، وجود نداریم »
۳. آنگاه به این پرسش میرسیم که «فهم چیست؟»
آیا ما مضافالیه یعنی «عدم تمرکز» را فهم کرده و به زبانی مشترک مبتنی بر فهمی یکسان در این زمینه دست یافتهایم که حال صحبت از «فلسفهی عدم تمرکز» یعنی تلاشی عقلانی یا تاریخی برای تحلیل یا توصیفِ فرانگرانهی مضافالیه به میان آوریم؟
۴. اگر مسألهی عدم تمرکز آنقدر مهم بوده که سرآغاز آفرینشِ خالق بیتکوین باشد، این پرسشها همچنان باقیست که «عدم تمرکز چیست؟، آیا عدم تمرکز میان بیتکوین و سایر رمزارزها صرفاً یک مشترک لفظیست؟ آیا عدم تمرکز در ارتباط با شبکهی بیتکوین و کوین آن، معنا و لوازم یکسانی دارد؟ و...»
۵. لذا گاهی بدیهیترین تصوّرات، بهنگام کلنجار رفتن است که پرده از ژرفای تاریک خود برمیدارند.
شخصاً نه بر این باورم که بیتکوین آنچنان فهم-ناپذیر است که باید دم به دم برای فهمش تلاشی نو کرد و نه آن را چنان سهل الوصول میدانم که در غوطه بر خطوط چارت بانگ یافتمش، یافتمش بزنم.
۶. بیتکوین تنها ابزار موجود و صرفاً ابزاری برای رسیدن به عدمتمرکزیست که خاستگاه ایدهاش مشکلیست که #حقیقتاً گریبانگیر انسان بوده و تمام ابعاد مادی و غیرمادی حیات او را به انحراف کشانده است.
و ابزارها به حکم سرشت تکاملپذیر انسان، یا در تغییر و یا تحوّل، محکوم به تکاملاند.
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
۱
از #ریالدیجیتال که گذشت
اما نقد یک پدیده مستلزم شناخت تامّ آن نیست!
«از أبَر-انسان شما را خبر میدهم، او شعلهی آتشین و اکسیر شیداییست! سخن #زرتشت تمام نشده بود که فریاد برخاست: به قدر کافی از بند-باز گفتی، بگذار خودش را ببینیم و بند-باز نمایش خود را بر طناب آغازید» (نیچه)
۲
بسیار اتفاق میافتد سیّاسانِ سالوس برای دوختن لباس حماقت بر تن سادهلوحان به این جمله-پاره چنگ میزنند که:
«فلان چیز را کامل نمیشناسیم، پس نقدش کار ما نیست»
و با این به #خیالِ خودشان استدلال، بسوی هر دهان گشوده شده به نقد، از لجنزار ذهن خود، لجن-پارهای میاندازند که..
۳
«آیا از حقیقت آن چیز آگاهی تمام داری که نقد میکنی؟»
و کلمات پر طمطراق و مطنطنِ رمینههای تخصصی فهم تامّ آن چیز را بر #ویترین زنگار-زدهی دهان خود میچینند تا از یک سو سادهلوحان و ابلهان را مدّتی محو تماشای خویش کنند و از سوی دیگر، ناقدان را متهم به بیخبری و جهل.
۱. ذهنیّت رایج در ارتباط با مفهوم «ریسک/ریوارد» این است که برای هر ترید، ضرورت دارد این نسبت بزرگتر از ۱ بوده، و اگر مساوی یا کوچکتر از ۱ باشد، ورود به آن ترید «منطقی» نیست. اما این ذهنیّت چه اندازه «مطابق با واقع» است؟
۲. پیش از شروع، توضیح مختصری در رابطه با مفهوم «ریسک/ریوارد» ضروریست. نسبت ریسک به ریوارد نشاندهندهی «وضعیّت ذهنی» تریدر در رابطه با برآیند تریدش است. به این معنا که تریدر «انتظار» دارد به ازای هر یک دلاری که «ریسک» میکند، چه اندازه «پاداش» دریافت نماید.
۳. بعنوان مثال اگر تریدری این نسبت را «۱/۳» تنظیم کند، معنایش این است که او «انتظار» (وضعیت ذهنی) دارد که در ازایِ هر یک دلار ریسکی که میکند، ۳ دلار پاداش دریافت نماید (ریسک، در ذات ترید است)
۱. برای پی بردن به «إسکم» بودن یک پروژه، ضرورتاً نیازی به آشنایی با ابزارهای تحلیل تکنیکال، فاند و یا آنچین نیست (اگرچه دانستن اینها یقیناً بهتر است) بلکه کافیست تا با الگوهای رفتاری (روانی) کسانی که این پروژهها را تبلیغ میکنند کمی آشنا باشیم.
۲. الگوهای رفتاری در میان مروّجین و مبلّغین یک پروژهی إسکم معمولاً یکی هست (خطاهای بنیادین ذهن همهجا یکیست فقط ظاهر تغییر میکند). برخلاف ابزارها و روشهای فنی که ممکن است هر روز تغییر کند، الگوهای رفتاری (روانی) چون برخاسته از شخصیت فرد است، به سادگی تغییر پذیر نیست.
با ظهور «اقتصاد سیاسی» داد و ستدهای ابتدائی و غیرعلمی جای خود را به مدل توسعه یافتهای از «شیادیِ قانونی» و مجموعهی «دانشِ ثروتاندوزی» داد. (فردریک انگلس)
۱. در سال ۱۸۲۱ یونانیان برعلیه امپراطوری عثمانی دست به شورش زدند. این شورش با همدردی حلقههای آزادیطلب و رمانتیک بریتانیا همراه شد. تا آن جا که لرد بایرونِ شاعر به یونان رفت تا در کنار شورشیها مبارزه کند. اما «سفتهبازان» لندنی متوجّه فرصتی شده بودند.
۲. آنها به رهبران شورشی پیشنهاد عرضهی «اوراق قرضهی شورش یونانی» را دادند، اوراقی که در بازار سهام لندن قابل خرید و فروش بودند. شورشیها هم وعده دادند که اگر به استقلال برسند این اوراق را همراه با سودشان بازپرداخت کنند.
حبابِ میسیسیپی
«تاریخ» چیست؟ افراد جدید در حال تکرارِ اشتباهات قدیمی (فروید)
۱. در سال ۱۷۱۷ کمپانی میسیسیپی که در فرانسه تأسیس شده بود، شروع به مستعمرهسازی درّهای در پایین میسیسیپی کرده و شهر «نئواورلئانز» را بنا کرد.
۲. این کمپانی که ارتباطات خوبی در دربار لوئی پانزدهم داشت، برای تأمین مالی جاهطلبیهای خود، سهامش را در بازار بورس پاریس عرضهی عمومی کرد.
۳. جان لا دبیر این کمپانی مدیر بانک مرکزی فرانسه هم بود. علاوه براین، پادشاه او را به سمت ریاست کنترل امور مالی (معادل همان وزارت دارایی این روزها) گماشته بود. در سال ۱۷۱۷ درّهی پایینتر میسیسیپی علاوه بر مردابها، تمساحها و... چندین جذابیّت دیگر هم داشت.