بعضی در تعجب هستند که چگونه ممکن است حکومتی خود را چنین دچار انواع بحرانهای اقتصادی، انزوای بین المللی، بحران مشروعیت و خطر شکاف اجتماعی کرده و اقدامی در جهت رفع آنها نکند؟!
پاسخ به این پرسش در ذات نهاد روحانیت و حکومت دینی نهفته است.
*روحانیت در اسلام و ادیان دیگر از
دو عنصر جَهل و فَقر در جامعه تغذیه میکند.*
مادامی که این دو عنصر در جامعه وجود داشته باشند روحانیون صاحب قدرت هستند و میتوانند حکومت کنند.
انقلاب ۵۷ در ایران بر بَستر یک جَهل عمومی به وجود آمد که این جهل تا پایان جنگ ایران و عراق و مرگ خمینی غالب بود بنابراین خیال
حکومت دینی از بابت جَهل جامعه راحت بود اما نظام آموزش و پرورش و آموزش عالی که در حکومت قبلی پایه ریزی شده بود نسلی را در دَهه هفتاد بوجود آورد که جهالت نسل پیش از خود را نداشت.محمد خاتمی نتیجه موقت تاثیرگذاری نسل غیرجاهل جدید بود. بعلاوه در دوره خاتمی رونق اقتصادی، عنصر دوم
یعنی فقر را نیز تضعیف کرد. این بود که نهادِ روحانیت حاکم، در اندیشه تقویت *هر دو عنصر جَهل و فَقر* که لازمه حکومت دینی است برآمد.
حاکمیت با تحمیل احمدی نژاد بر جامعه و با توسعه برنامه هسته ای موجبات تحریم اقتصادی ایران را فراهم کرد. اگر چه عامل اجرایی تحریمها غرب و
جامعه بین الملل بودند اما تصمیم گیری در مورد آن در حاکمیت ایران گرفته شد تا عنصر فَقر را در جامعه گسترش دهد.
پس از برنامه ریزی برای گسترش فقر باید فکری هم به حال تقویت عنصر جَهل میشد. اخراج و بازنشسته کردن اجباری اساتید دانشگاه ها و حذف برخی دروس و رشته های دانشگاهی
در همین راستا صورت گرفت. بعلاوه در حوزه کسب و کار و امکانات اجتماعی عرصه را چنان بر قشر تحصیل کرده تنگ کردند تا هر کس که دارای معلومات و دانش است مهاجرت کند. در طول بیست سال گذشته دست کم نیم میلیون نفر نیروی تحصیلکرده از کشور مهاجرت کرده اند. بنابراین دلیل فشارهای اجتماعی
بر جوانان برنامه ریزی شده و در جهت تقویت عنصر جهل است. این برنامه ریزی برای تقویت عنصر جهل با صدور انبوهِ مدارک دانشگاهیِ ضمن خدمت و تَقلبی و همچنین تاسیس رشته ها و دانشگاه های فاقد دانش (دانشگاه امام صادق) ادامه پیدا کرده تا اینکه دامنه آن حتی به حوزه دروس آموزش و پرورش
هم رسیده است. دستور اخیر خامنه ای برای حذف دروس غیرضروری از کتابهای درسی در ادامه همان سیاست بیسواد کردن جامعه است.
*در واقع جامعه ایده آل جمهوری اسلامی شامل توده ای عظیم از مردم کَم سواد و فقیر با طبقه ثروتمند کوچکی از طرفداران حکومت شامل روحانیون، نظاميان و دولتیها است.*
در چنین جامعه طبقاتی، حکومت آگاهانه انواع امتیازات و امکانات جهت رانت خواری و دزدی را به طبقه حاکم سه گانه میدهد و این اقلیت برای حفظ موقعیت خود تمایل دارد که توده فقیر را سرکوب نماید تا همچنان از انواع رانتهای سیاسی و اقتصادی بهره مند باشد.
اما طبقه سه گانه ( روحانیون، نظامیان و دولتی ها) درون حاکمیت دارای عقل و منطق است و ممکن است هر لحظه واقعیت انکارناپذیر گسترش فقر را در جامعه حس کرده و از حاکمیت جدا شود. نهاد روحانیت حاکم برای این معضل هم برنامه ای اندیشیده است و در حال اجرای آن است.
حاکمیت تلاش میکند که منطق عَقلانی طرفدارانش را چنان مَخدوش کند که در مواجهه با هر پدیدهای با دو تفسیر کاملاً متضاد روبرو شده و به ناچار مجبور به انتخاب یکی از آنها باشند. در چنین فضایی است که امثال حسن عباسی، رائفی پور، روازاده و ... تریبون پیدا میکنند تا غیرعقلانی ترین تئوریها
را بیان کنند. یکی عنوان میکند خمیر دندان عامل پوسیدگی دندان است، دیگری میگوید استفاده از صابون باعث بیماری میشود، دیگری میگوید تلسکوپ جیمز وِب دروغ غرب است و تصویر کائنات آنچنان که غربی ها میگویند نیست و ...
طرفداران حکومت وقتی در مقابل چنین گزاره های غیرعقلانی و غیرمنطقی قرار میگیرند دو راه پیش رو دارند. یا باید بپذیرند که حاکمیت مُشتی مُتوهم، بی عقل و دیوانه هستند و یا بپذیرند که هر آنچه خارج از حاکمیت بیان میشود بخشی از توطئه ای بزرگ و جهان شمول برای فریب آنهاست.
طبیعتاً عده کمی بر بی عقلی حاکمیت واقف شده و جدا میشوند ولی عده کثیری برای حفظ موقعیت اقتصادی و اجتماعی خودتمایل دارند منطق حاکمیت را پذیرفته و منطق حاکم بر جهان را به کلی نَفی کنند. این جماعت دریافتی جَعلی و مخدوش از جهان پیرامون خود دارند و از اینکه مورد تمسخر جامعه
قرار بگیرند نیز هیچ ابایی ندارند چرا که تصور میکنند عموم جامعه دچار توطئه و فریبِ بزرگ جهان شمول شده است. این دسته از طرفداران، به تمامی چهره جمهوری اسلامی را به خود میگیرند، تمامیت خواه ، سرکوبگر، مُتوهم، بیسواد، خودخواه، هتاک و
تصورشان این است که بیش از دیگران میفهمند، طبقه نُخبه جامعه هستند و سرکوب دیگران حق طبیعی آنهاست و هرکس مانند آنها نیست فریب توطئه جهان شمول را خورده است.
سخن پایانی :
هدف از این نوشته تنها تبیین وضع موجود نیست بلکه بسیاری از رفتارهای غیرعقلانی حکومت را توضیح داده
و نشان میدهد که جمهوری اسلامی در خصوص مسائل منطقه ای و هسته ای با دنیا توافق نخواهد کرد چرا که به ضرر برنامه گسترش فقر است. از تخریب محیط زیست دست بر نمیدارد چون برخلاف سیاست گسترش فقر است. افراد نخبه را به کار نخواهد گرفت چرا که برخلاف سیاست گسترش فقر و جَهل است.
حجاب اجباری را لغو نخواهد کرد چرا که عامل کاهش فرار تحصیل کرده ها خواهد شد. با دزدی و اختلاس مبارزه نخواهد کرد چرا که بر خلاف سیاست حفظ جامعه طبقاتی ایده آل خود است.
اما چنین برنامه ای به کجا ختم میشود*!؟
اگر کسانی درون حاکمیت دست به اصلاح و چرخش کلی از این سیاست نزنند،
نهایتاً توده فقیر آنقدر بزرگ میشود تا نارضایتی به شورش یا انقلاب گرسنگان می انجامد که بر خلافِ انقلابهای طبقه متوسط بسیار خونین خواهد بود و بساطِ دین و روحانیت را ریشه کن خواهد کرد و البته اعتراضات به خونینترین و شدیدترین شکل ممکن سرکوب میشود.
نویسنده نا شناس
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
16 مهر روز جشن مهرگان، سالروز خروش کاوه آهنگر بر علیه ضحاک تازی است... . امروز پس از هزاره ها، مهرگانی دیگر در حال رخ دادن در ایران است... خروش مردم ایران بر علیه اندیشه و سنت تازیان...
مهرگان جشنی است که حتی از نوروز نیز گرامی تر است، بدلیل رخدادهای تاریخی که در آن افتاده،
زیرا ما پیش از نبرد قادسیه، در تاریخمان قادسیه دیگری داشته ایم در زمان جمشید شاه پیشدادی که توانسته ایم بر آن چیره شویم و این نویدی است که ما باز هم خواهیم توانست...
مهرگان سالروز پیروزی فریدون بر ضحاک تازی که هزار سال بر میهن اهورایی ما سلطه داشت
و روز ملی درفش میهن، درفش سرفراز کاویانی، که نخستین درفش در تاریخ جهان است.
مهرگان، سالروز خروش کاوه آهنگر و پیروزی فریدون شاه بر ضحاک تازی و برافراشته شدن درفش کاویانی در سرتاسر ایران بزرگ فرخنده باد!
ضحاک تازی هزار سال بر ایران اهورایی مان فرمانروایی کرد و ستم بسیار نمود.
«ریال» (رویال: شاهی) نام سکه نقره اسپانیا و پرتغال است که در این دو کشور و مستعمرات آنان رواج داشت و ارزی جهانی بشمار میرفت. در اواخر سده هیجدهم میلادی، در ایران سکه «ریال» معادل یک هشتم تومان ارزش داشت.
در زمان شاه طهماسب_صفوی (سده شانزدهم میلادی)، واحد پول ایران «تومان» (سکه طلا) و واحد کوچکتر «شاهی» (سکه نقره) بود.
در این زمان، واحد پول انگلستان پوند استرلینگ (برابر با ۲۰ شیلینگ) بود و یک تومان ایران معادل ده پوند انگلستان ارزش داشت!
در سال سیام سلطنت #فتحعلی_شاه قاجار (۱۲۴۲ ق./ ۱۸۲۷ م.)، سکه نقره بنام «صاحبقران» ضرب و ارزش آن معادل یک دهم «تومان» تعیین شد.
نام این سکه به اختصار به «قران» تبدیل شد. «شاهی» به کوچکترین واحد پول ایران و معادل یک بیستم «قران» تبدیل شد یعنی ۲۰۰ «شاهی» برابر با یک «تومان» بود.
ابوریحان محمد بن احمد بیرونی (۳ ذیحجه ۳۶۲–بعد از سال ۴۴۲ ه.ق)، دانشمند و ریاضیدان، همهچیزدان، ستارهشناس، تقویمشناس، انسانشناس، هندشناس، تاریخنگار، گاهنگار و طبیعیدان ایرانی در سدهٔ چهارم و پنجم هجری است. بیرونی را از بزرگترین دانشمندان مسلمان
و یکی از بزرگترین دانشمندانِ ایرانی در همهٔ اعصار میدانند. همچنین، او را پدرِ انسانشناسی و هندشناسی میدانند. او به زبانهای خوارزمی، فارسی، عربی، و سانسکریت مسلط بود و با زبانهای یونانی باستان، عبری توراتی و سُریانی آشنایی داشت. بیرونی یک «نویسندهٔ بیطرف»
در نگارشِ باورهای مردمِ کشورهای گونهگون بود و بهپاسِ پژوهشهای قابلِ توجهش، با عنوانِ اُستاد شناخته شدهاست.
در سالهای اخیر از طرف اشخاص غیر دولتی طرحی برای بازسازی مقبره وی ارائه شده که هنوز ساخته نشده، اما سوال اصلی اینجاست که با تمام هزینه های ایران در سوریه و یمن
حجامت 1/4 تصویری قدیمی از نحوه " حجامت" در دوران قاجار
این عکس توسط "آلفرد هینک " عکاس و شرق شناس که در سال 1299 هجری خورشیدی به ایران سفر کرده بود گرفته شده است.
این عکس از زنی در حال حجامت کردن مردی که به پشت نشسته گرفته شده است و نحوه حجامت در ایران قدیم
2/4 توسط مردم کوچه و بازار را نشان می دهد.
بیرون کشیدن خون از بدن یا حجامت از جمله اعمالی است که در تمدنهای بسیار قدیمی مانند تمدنهای مایا،آزتک، مصر و بین النهرین وجود داشته و به منظور رهانیدن بیماران از بیماری و درد صورت میگرفته است.
3/4 پاپیروس های قدیمی نشان میدهند که مصریان باستان شاید اولین گروهی بودند که از این روش برای درمان استفاده کردند و این کار تا زمان بقراط و امپراتوری روم نیز ادامه یافت.
حجامت در فرهنگ اعراب نیز وجود داشت و از منظر پیامبر اسلام، یکی از راههای درمان بیماریها محسوب میشد.
نیایشگاه پارس بانو یا پیربانو از مکان های شناخته شده زرتشتیان ایران است و زرتشتیان اعتقاد دارند كه بانویی پاكدامن در آنجا از دست دشمنان پناه گرفته است.
یزدگرد پس از شکست از مسلمانان به خراسان گریخت و در آنجا به دست آسیابانی کشته شد. با شایع شدن خبر مرگ یزدگرد،
خانواده وی در یزد با یکدیگر وداع نموده و هر یک به سمتی از اطراف یزد متواری گردیدند.
پارس بانو و مهربانو به سمت شمال غربی یزد متواری شدند. این دو درحدود ارجنان از هم وداع نموده، مهربانو به سمت عقدا گریزان میشود که بر اثر بیغذایی و رنج راه در عقدا فوت میکند.
وی را در گوشه باغی در عقدا دفن میکنند که اکنون به مزرعه مهر معروف است و مردم آن سامان آن را محل مهربانو مینامند و برای وی شمع روشن میکنند. پارس بانو در سمت غربی عقدا به زرجوع رسیده در کوهی غایب میشود. شکاف سنگیِ زیارتگاه را محل غایب شدن پارس بانو میدانند.
با عبور از پل هوایی گرمسار به طرف تهران و طی مسافت حدود ۳ کیلومتر از جاده اصلی می توان غار نمکی یکی از جاذبه های طبیعی گردشگری گرمسار را دید.
غار نمکی گرمسار که به غار نفت دره در کوه اژدهای گرمسار معروف است، بر اثر سیلاب ها و شسته شدن صخره های نمکی به وجود آمده است.
این غار بنا به اظهار نظر برخی کارشناسان زمین شناسی در دوره دوم زمین شناسی بوجود آمده است که انواع و اقسام استلاتیک ها و استلاکمیت ها یا ناودیس ها در آن وجود دارد. هوای این غار به لحاظ اینکه از درون لایه های نمکی عبور می کند بسیار پاکیزه و سالم است
و در اوج گرمای تابستان برودت دمایی دارد. در قسمت هایی از این غار به بخشی بر می خوریم که بایستی حدود ۱۰۰ متر آنرا بصورت نشسته طی کنیم.
غار نمکی دیگری که در گرمسار قرار دارد در بنه کوه گرمسار است. زمانی که از مسیر دره که جریان خیلی کمی آب شور ( شورآب )