در هر اعتراضی لحظهای میرسد که هر معترضی ممکن است از خود بپرسد: «این کار کوچک من اصلا تاثیری در کل انقلاب دارد؟ هشتگ زدنم، دیوارنویسیام، شعار پشتبام دادنم، در یک جمع فامیلی حرف از انقلاب زدنم مگر تاثیر بزرگی دارد». خانم سولنییت در یک مثال از انقلابها مینویسد: #مهسا_امينی
چیزی که ما بعد از باران میبینیم، فقط رویش صدها هزار قارچ است. اما دانشمندان میگویند خوب که جستجو کنید هر قارچی، میوهی قارچهای دیگری از زیر زمین است که اغلب ناشناخته و نامرئیاند. انقلاب نیز به همین صورت پدید میآید. ما فقط خود انقلابها را میبینیم، اما هزاران #مهسا_امینی
کار کوچک که منجر به آن انقلاب شده است، ناشناخته و نامرئی است. یک دختر تصمیم گرفت روسریاش را پرچم کند و بالای یک پست برق رفته و شجاعت را به هزاران دختر و پسر دیگر منتقل کند. اما نقش تک تک کسانی که از آن عمل انقلابی نوشتند، حرف زدند، تشویق کردند ناشناخته باقی میماند. #مهسا_امینی
او خود حاصل شجاعت اکتهای کوچکی بود که اندیشه آن کار نمادین را در او ایجاد کرد. هر قهرمانی عموما از شجاعتهای کوچک دیگرانی ساخته میشود که اغلب ناشناختهاند و کسی نام آنها را هم نمیداند. اما وجود دارند، اما تاثیر گذارند. شاید مسخره شوید، شاید حس ناامیدی داشته باشید #مهسا_امینی
شاید فکر کنید کوچکید. اما در مسیر یک انقلاب شما یکی از هزارانید که در کنار دیگران شجاعت یک کار بزرگ، به بزرگی یک انقلاب را به دست میآورید. ندیدن این نقشهای کوچک دلیل بر اهمیت نداشتن آنها نیست، تکتک شما که به هر شکلی اعتراض میکنید «ارزشمند، مهم و تاثیرگذارید». #مهسا_امینی
اما هیچگاه نباید بیعملی و وجدان خود را با گفتن «من دیگر نقش کوچکم را انجام دادم، نوبت بقیه است» توجیه کرد. کار ما تازه شروع شده است. ۳۲ روز است که زیر سنگینترین ترور، سرکوب و وحشت ممکن ادامه دادهایم و تا لحظهای که به پیروزی نرسیم نباید در خیابان متوقف شد. #مهسا_امینی
عموم شما رزا پارکس را میشناسید، زن سیاهپوستی که از دادن صندلیاش در اتوبوس به یک سفیدپوست امتناع کرد و در تاریخ مبارزه با نژادپرستی یک «نماد» شد. اما او نه تنها شخص در آن اعتراضات و نه لزوما مهمترینش بود. میگویند کمی پیش از رزا پارکس، پسر سیاهپوست دیگری همین کار #مهسا_امینی
را تکرار کرد و شاید اکت کوچک و ناشناختهی او بود که اندیشهی آن حرکت را در رزا پارکس ایجاد کرد، زمان و جای درست رزا را نماد کرد اما اساسا نیاز نیست تک تک شمایی که اعتراض میکنید نماد شوید و شناخته شده باشید. شک نکنید کار کوچک شما نهایتا تاثیر بزرگ خود را خواهد گذاشت. #مهسا_امینی
دوستی برایم تعریف میکرد، شب که به خانه رسیدم، پنجره را باز کردم دیدم روی دیوار روبهرویی کسی نام مهسا را نوشته است. برای اولین بار جرات کردم و از همان پنجره فریاد زدم «زن، زندگی، آزادی» نصف کوچه در ده دقیقه جوابم را دادند. آن نوشته را خطخطی کردند، اما ما تمام نشدیم #مهسا_امینی
تازه شروع کردیم. نویسنده آن شعار کوچک که حتی پاک شد هم احتمالا از تاثیر کار کوچکش خبر ندارد. داستانش تا سالها ورد زبان من خواهد بود، هرجا که بروم از شجاعت کارهای کوچک مینویسم و تاثیر بزرگی که میگذارند. همهچیز از یک کار کوچک شروع میشود و کسی که انجامش میدهد. #مهسا_امینی
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
در حالی که چائوشسکو دیکتاتور رومانی در جریان انقلاب در حال فرار از دست مردم بود و حتی خلبان هلیکوپتری که در حال جابهجا کردنش به نقطهای امن بود هم به فکر پرت کردنش از هلیکوپتر افتاده بود، او تلفنی به یکی از فرماندهانش میگفت: «هیچ اتفاقی نمیافتد، #مهسا_امینی
حکومتم تا ۵۰۰ سال آینده سرپاست»، فقط سه روز طول کشید تا تیرباران شود و مردم رومانی بالخره طعم آزادی را بچشند. دیکتاتورها به طرز غریبی شبیه به هم هستند. خامنهای در یک ماه سه بار پشت سر هم علنی دستور جمع کردن خیابان داده است و از نظرش درخت تناور هزارسال عمر خواهد کرد. #مهسا_امینی
دیکتاتورها شاید اسامی گوناگون و آرمانهای مختلفی داشته باشند اما در یک چیز با یکدیگر مشترکاند: آنها هیچگاه از سرنوشت یکدیگر عبرت نمیگیرند. دیکتاتورها همیشه میاندیشند قدرتی ماورایی و بیشتر از مردم خود را دارا هستند که به آنها امکان میدهد تا ابد در قدرت باشند. #مهسا_امینی
یعنی اکانت از علی جوانمردی دروغگوتر، بیمسئولیتتر و گدای لایکتر ندیدهام. هر چرت و پرتی را به اسم خبر به خورد افراد میدهد و اسم خودش را هم خبرنگار مستقل گذاشته است. لزوما هرکسی که از جمهوری اسلامی بد میگوید، منبع قابل اعتماد نیست. این بشر به شدت مشکوک یا احمق است. #مهسا_امینی
خیلی حرفه جایی که مردم کف خیابان در حال کشته شدناند، در اوین در حال سوختناند و در بازداشتگاه در حال شکنجهاند، دقیقا فضا را بیربطترین، دروغترین و احمقانهترین خبرها صرفا برای گرفتن توجه و لایک بیشتر چنین مسموم کنی. این بشر یا با جمهوری اسلامی است یا احمق. #مهسا_امینی
از متداولترین روشهای سپاه سایبری برای به حاشیه کشاندن، ایجاد ناامیدی و مانعسازی در مسیر پیروزی انقلاب، پخش اخبار فیک در قامت اکانتهای به ظاهر مخالف نظام است. این حجم از فیکنیوز، سواری گرفتن از انقلاب و ایجاد هیجان کاذب به قیمت خون مردم کف خیابان تمام میشود #مهسا_امینی
جمهوری اسلامی بحرانها را حل نمیکند، عامل بحرانها است و با بحرانها شرایط را در کوتاه مدت به نفع خود تغییر میدهد. اینکه زندانیان اوین ۹ شب یکهو شورش کردهاند و زندان را آتش زدهاند خبر رسانههای حکومتی است که گفت به هواپیما شلیک نکردیم و مهسا بیماری قلبی داشت. #مهسا_امینی
هر خری روی این خبر مانور داد که آتشسوزی اینجور بود، فلان شد و بیسار شد در حالی که هنوز ۴ ساعت از شروع آتشسوزی نگذشته است به احتمال زیاد در حال خونشوری از دستان حکومتی است که همین حالا هم در حال سرکوب مردم اطراف اوین است. فعلا تنها عامل مشخص است: جمهوری اسلامی. #مهسا_امینی
البته بحرانسازی برای عبور از بحران پیشین یک قمار ترسناک است که حاصلش کشته شدن آدمهاست و همیشه قرار نیست در بر همان پاشنه بچرخد. اینکه حکومت مانند بعد از جنایت هواپیمای اوکراینی همچنان در قدرت باقی بماند یا این قمار آخرش است را مردم در خیابان تعیین میکنند. #مهسا_امینی
اشتازی ارتشی داخلی بود که فقط برای یک هدف ساخته شده بود، سرکوب تمام مخالفتها علیه حکومت. وظیفهاش دانستن همهچیز، راجع به همهکس بود. با آن خِیل عظیم جاسوسان و خبرچینانش که با هیچ حکومت دیگری در جهان قابل مقایسه نیست، میدانست که امشب چه کسی مهمان شما بوده است، همسرتان به شما
با چه کسی خیانت میکند و شما امروز با چه کسی تلفنی حرف زدهاید. اما اشتازی هم حتی نتوانست پیشبینی پایان حکومت را بکند. سالها بعد اگر از بازداشتگاهها، مقرها و ساختمانهای اشتازی دیدن میکردید، هنوز به همان حالتی بود که انگار کارمندانش آنجا را برای ناهار ترک کردهاند.
۴ دسامبر ۱۹۸۹ زمانی که مردم به ساختمان اشتازی در لایپزیگ هجوم بردند و آن را اشغال کردند، جوری با ناباوری روی زمین نشسته بودند، انگار منتظر بودند کسی بیاید و از آنها بخواهد ساختمان را ترک کنند. هنوز باور پیروزی و پایان آن حکومت پلیسی سرکوبگر برایشان قابل باور نبود.
کرونا را با چشمان خود دیدید و دیدید که نه از ضریح کاری برآمد، نه مسجد و نه کلیسا. اما قرن ۱۴ میلادی اوضاع فرق میکرد، خصوصا زمانی که ترسناکترین پاندمی تاریخ بشریت شکل گرفت و تا ۶۰ درصد جمعیت آسیا و اروپا را در کمتر از ۵ سال کشت.
تابلوی «پیروزی مرگ» اثر پیتر بروگل، سال ۱۵۶۲
ابتدای قرن ۱۴ میلادی حوالی سالهای ۱۳۴۴ بود و در کشور چین شهر هوبئی Hubei موشهای صحرایی، میزبان باکتری به نام «یرسینیا پستی Yersinia pestis» یا «طاعون خیارکی» بودند. این باکتری توسط کنههایی که از خون موشها تغذیه میکردند به انسان منتقل شده و به سرعت شیوع پیدا کرد.
اما به طور تقریبی سال ۱۳۴۶ میلادی ابتدای چیزی است که به طاعون سیاه یا مرگ سیاه Black Death معروف است. این بیماری توسط تاجران و بازرگانانی که در مسیر تجارت به مناطق دورتر بودند منتقل شد. کمتر از شیش ماه طول کشید تا طاعون به دهانهی رود دُن (روسیه نزدیک به بلاروس و اوکراین) منتقل
احتمالا اسمش را نشنیدهاید، اما اینکه اکنون سالم اینجا نشستهاید و توییت میخوانید نه کار خدا که حاصل زحمات او است. اکتبر سال ۱۹۱۹ در چنین روزی موریس هیلمن Maurice Hilleman موفقترین واکسنشناش و واکسنساز تاریخ به دنیا آمد. او بیش از هرکسی در تاریخ جان انسانها را نجات داده
است و در رقابت با خدا است. از ۱۴ واکسن اصلی که به کودکان تزریق میشود ۸ عدد از آنها مانند اوریون، سرخک، هپاتیت A و B و غیره توسط او ساخته شده است. او در طول عمر پربار ۸۶ سالهاش ۴۰ واکسن ساخت و میگویند امروزه به طور میانگین واکسنهایش سالانه جان ۸ میلیون نفر را نجات میدهد.
میگویند شخصیت او اما شخصیت یک نظامی سختگیر بود، محل کارش پادگان او و خودش فرمانده. به وفور از فحش استفاده میکرد و برایش فرقی نمیکرد با چه کسی حرف میزند، بهتر بود عصبانی نشود. اما آنقدر شخصیت والایی داشت که هیچکدام از واکسنها را به نام خود ثبت نکند.