#آسیب_شناسی_یک_جنبش (۲۰)
رادیکالیسم ، خشونت و ناامیدی
خصوصیت بارز انقلابها رادیکالیسم هست .
عصبانیت
تند روی
شعارهای هنجارشکن
حملات کور و بعضاً وحشیانه به سوی کانونهای قدرت حاکم و... پدیدههائی عادی و معمولی در انقلابات هستند .
به گونهایست که میتوان انتظار داشت که
۱.
شهروندان عادیی که درحالت عادی انسانهائی هستند بسیار قانونمدار و بدور از حرکات غیرعادی به یکباره دارای خصائلی میشوند که خودشان نیز از آن در تعجب و شگفتی میشوند .
انقلاب ، تمام یا بخش اعظمی از تابوها و هنجارهای جامعه رو میشکنه و اصلاً کارکرد یک انقلاب همینه ، انقلابات
۲.
عرصه به قدرت رسیدن یک طبقه از اجتماع است برای ایجاد دیکتاتوری و سرکوب و تحقیر طبقات دیگر اجتماع (اینا در کتابها نیستا ، کارهای نوشتاری خودمه) .
مثلاً انقلاب کبیر فرانسه ، انقلاب مردم بود ، اما هدفش به رسمیت شناختن و قدرت یابی پیشهوران بود که بعدها بهشون گفتند بورژواها
۳.
یا انقلاب اکتبر روسیه ، انقلابی بود برای قدرت یابی طبقه کارگر و ایجاد دیکتاتوری طبقه کارگر . انقلاب اسلامی ۵۷ هم که تلاش موفقی بود برای به قدرت رسیدن نهادهای برامده از دل سنت که نماد آن طبقه روحانیون بودند و روستائیان .
در واقع با وجودی که انقلابات میایند و طرحی
۴.
نو درمیندازن ، اما بازهم در نهایت آنتیتز خودشون رو در دل خودشون دارند . که در این رشتو مجالی برای بیان آن نیست .
اما چرا یک ملت به این نتیجه میرسه و تصمیم میگیره که انقلاب بکنه ؟
پاسخ اصلی رو نه در طبقه یا طبقاتی که خواهان انقلاب هستند باید جست ، بلکه باید
۵.
در کارکرد و سازوکارهای انتقال صداهای جامعه به طبقه حاکم جست .
در یک کلمه میتوان گفت که جامعه وقتی به انفلاب میرسه که خاکمیت نه تنها جوابی به درخواستها و مطالبات مردم نمیده ، بلکه خواستههای ملت رو با مسخره ، لودگی ، فرافکنی و تحقیر پاسخ بده و دائم به ملت هم
۶.
اعلام کنه که در برهمان پاشنه قدیمی خواهد گشت و قرار نیست کوچکترین تغییری به نفع ملت صورت بگیره .
انقلاب ، ینی انفجار خشم ملتی که عاصی شده و عصیان زدگی خودش رو در خلال یک انقلاب نشون میده .
اما همانطور که در میان دعوا و کتکاری و چاقوکشی هیچیک از طرفین دعوا گوشی برای
۷.
شنیدن منطق و استدلال و میانجیگری دوستان و نزدیکان ندارند و تمام حواس طرفین معطوف به اینه که اولاً چاقو و کتک رو نخورن و سپس ضربات خود را وارد کنند ، در انقلاب هم تقریباً همینجوریه .
با این تفاوت که در انقلاب ، طرفین دعوا دیگه رودروی هم نیستند ، بلکه یکطرف در سوراخهای
۸.
خود پنهانه و طرف مقابلش در کاخهای خودش به خوشی نشسته و این ملت است که چشم در چشم نیروی سرکوبگر ایستاده . خونی هم ریخته بشه مابین این دوگروهه نه در کاخ و سوراخ نشینها .
اما برای انقلاب ۱۴۰۱ ایران باید فاکتوری متفاوت نوشت ، فاکتوری که با سازوکارهای کلاسیک انقلابها
۹.
متفاوته ، چرا که اولین انقلاب در عصر جدید بشره و راههای مقابله کاخ نشینان با مردم عادی نیز با انقلابهای کلاسیک متفاوته .
در این انقلاب عنصر #سرخوردگی و #ناامیدی کارکرد ویژه و عملکردی قطعی داره .
این انقلاب ، انقلابی است که خشم مردم از کاخنشینان ، توسط خود کاخنشینان
۱۰.
هدایت و کانالیزه میشه . درواقع مردم توسط کسانی رهبری میشوند که میخواهند سر به تنشون نباشه .
در این میان تمام حرکاتی که میبینید موید این مسئله است .
در این میانه هرچقدر عنصر ناامیدی رو به حرکات مردم تزریق کنید حصول نتیجه برای کاخ نشینان راحتتر میشه و این ممکن نمیشه مگر
۱۱.
با استفاده از حرکاتی ساده که به راحتی در ضمیر ناخوداگاه مردم مینشینه و پس از یک مدت در ذهن ملت این باور را میسازد که فایده نداره ، ولش کن ، تمام دنیا با این حکومته و ما مردم نمیتونیم کاری بکنیم .
موارد بسیار زیاده مثلاً با وجودی که دغدغه ملت همراهی برای مبارزه با
۱۲.
حکومته ، به یکباره سروکله صدها پرچم تجزیه طلبانه در راهپیمائی مردم در خارج از کشور پیدا میشه .
به یکباره گلهگله دهها رهبر ، یکشبه ظهور میکنند و برای مردم نسخههای جورواجور مینویسند .
کارکرد بازوهای این رهبران چیه ؟
تزریق دائمی تحقیر و توهین به ذهن ملت و افزایش
۱۳.
شدید خشم مردم و هدایت ان ، نه به سوی کاخ نشینان حاکم ، که به سمت رهبران یکشبه پیدا شده است .
این رهبران رو اصلاً خلق میکنند برای همین . که بیان وارد معرکه بشن ، اقیانوس خشم ملت رو به سوی خودشون جذب کنند و پس از انحراف افکار ملت از مشکل واقعی و اصلی ینی همون کاخ نشینان با
۱۴.
دستمزد دریافتی به اطاق سکوت خودشون بروند تا ماموریتی دیگر .
اما در این میان تاکتیک مهمی که آتش خشمملت را میتونه به سرعت فروکش کنه و تا عمق جان حس شکست را به ملت تحمیل کنه ، اقدامات رادیکالیه که میدانند امکان نداره به نتیجه برسه .
نمونه مهم ان همین کمپین اخراج
۱۵.
دیپلماتهای ایرانی از کشورهای اروپایی است .
چرا که ملت نه ، اما نویسندگان پتیشن مزبور به خوبی میدانند که اولاً کشورها سیاست خارجیشون رو بر اساس منافع ملیشون میچینند ، ثانیاً قبلاً حداقل دوبار این کار را کردهاند و در کمتر از ۶ ماه دست از پا درازتر برگشتن تهران
۱۶.
اما چون فضای داخلی رادیکاله ، دائم میگن و میگن و میگن و در نهایت آب سردی رو میریزن رو سر ملت داغ کرده از خشم که :
دیدین ، امریکا و اروپا اینارو میخاد .
این داستان از طرف ماموران خارج نشین درمورد حذف تیمملی از جام جهانی هم با قدرت اجرا میشه .
درحالی که هر هالوئی
۱۷.
میدونه که فیفا امکان نداره ایران رو از جام جهانی حذف کنه ، مگر براساس همون سازوکارهائی که باهاش روسیه رو حذف کرد و اگر هم قرار باشه ایران حذف بشه فقط با توسل به حربه ورود به جنگ اکراین خواهد بود و لاغیر ، اما شارلاتانهای دزد و ابن الوقت دائم در حال نامه نگاری بافیفا
۱۸.
هستند و اینفانتینو دائم داره به صرف ی قهوه دور همی دعوت میکنه ، اما هرگز ۱ تصویر از نامههاشون و پاسخهای فیفا به این جماعت دزدان رویای یک ملت نمیبینید . فقط صبح به صبح توئیت میزنند برای شما که نامه رو فرستادیم ، طومارو ارسال کردیم .
پدرسوختگی و بیشرفی خوبی هم
۱۹.
هست .
فعلاً با تحریک احساسات ملت همه رو اسکول میکنند و تا میتونن فالور جمع میکنند و در نهایت اگر فیفا ایران رو حذف کرد ، دور افتخار میزنند وسط توئیتر که من ، یا ما بودیم که با نامه کمر ورزش جمهوری اسلامی رو شکستیم .
اگر هم نشد و ایران رفت جام جهانی بازم سینههارو
۲۰.
میدن جلو و بعد از ریختن یک سطل اب یخ روی اتش خشم ملت میگن که ما تمام تلاشمون رو برای شما مردم هالو کردیم ، اما نفوذ آمریکا و انگلیس و ... به نفع ایران مانع شد .
ینفر تا امروز از این قحبگان نپرسیده نامههات کو ؟ اصلاً فیفا داخل ادم حسابت کرده ؟پاسخی که فیفا داده کو ؟
۲۱.
اونها میگویند و ملت احمق فقط کف و سوت میزند و هلاک میشود برای این شارلاتانهای فیک و مادر هزار همسر و بعدم تمام . ملت سرخورده و دزدان مترصد موقعیت بعدی برای دزدیدن احساسات ملت و پول ساختن از ان .
خیزش ۱۴۰۱ ایران ، انقلابی است که رهبران انقلاب آن و طاغوت منفور ان
۲۲.
یکی هستند . حتی شکل و قیافه و ادبیات رهبران دوطرف یکی است . اما ملت دوست دارد که این را نبیند و همچنان خرس معرکه گیری شارلاتانهایی باشد که از سقوط جمهوری اسلامی هست و نیستشون رو در اروپا و امریکا میبازند .
این شعر قدیمی رو شنیدین که میخوندن
۲۳.
خرسو به رقص اوردیم
دمشو به دست آوردیم
ملت ایران بیش از ۸۰ ساله عاشقانه دوست داره که همین خرس داخل شعر باشه .
خرسی که برای معرکه گیران تاریخش فقط خون نمیده ، جان و مال و ناموسش رو هم به ثمن بخث میده
این بابا ، لطفعلی خُنجیه .
لطفعلی مهمترین مجری @bbcpersian در زمان انقلاب و سالهای جنگ بود و ی برنامهای داشت به نام جام جهاننما .
ی برنامه بسیار پر طرفدار هم داشت به نام پیک شبانگاهی که پاسخ به نامهها بود .
ادبیات گفتاری خاص خودش رو داشت که خیلی هم یونیک بود . خودش هم
خیلی خیلی باسواد بود .
اما به گفته در جریان انقلاب دلش میخواست و ارزو داشت که هم میهنانش از زیر یوغ دیکتاتوری #پهلوی خلاص بشن این بود که تمام تلاشش رو کرد تا شر شاه کنده بشه .
این خانم هم شاداب وجدیه .
دکتری زبان شناسی و شاعر و نویسنده و ...
ایشونم همکار همین لطفعلی خنجی
بود و تهیه کننده برنامههای بیبیسی فارسی بود .
اینکه بخواهیم در مورد تک تک این ادمها بنویسیم هم بیفایده هست ، هم احمقانه .
اما یک نکته در زندگی تمام این ادمها اعم از پیشا انقلابیها و پسا انقلابیهاشون ی چیزه و آن اینکه شغل این ادمها در بیبیسی فقط یک شغله و اما
#آسیب_شناسی_یک_جنبش (۱۹)
دو صورت متفاوت یک جنبش مردمی
آنچه که امروزه در داخل ایران میگذرد ، بکلی با آن چیزی که با تمام قدرت و شدت سعی شد در برلین به نمایش گذاشته بشه متفاوته .
اکنون میدانیم که ۲ ایران متفاوت وجود داره که سطح دغدغه مردمانش کاملاً متفاوته .
یکی ایرانی
۱.
است که درون مرزهای جغرافیایی ان قرار دارد ، دغدغه این ایرانیان وحشت و نگرانی است .
وحشت از وضعیت موجود ، نگرانی از ایندهای که بسیار بسیار تیرهتر و تاریکتر از امروز سیاهه .
ایرانیان داخل دیگر اباء و پروائی از آنچه که در کف خیابانها اتفاق
فضل ابن سهل
۲.
میافتد ندارند ، همان داستان گسیل داشتن علیابنعیسیابنماهان به خراسان از سوی امین براشون تکرار شده .
درواقع ایرانیان در داخل کشور ، حرکتی میکنند که از سر استیصال در یک فضای تیره و تار و ناامیدی مطلقه . اتفاقاً هر حرکتی که در این اعتراضات میکنند ، روزنهای از نور
#آسیب_شناسی_یک_جنبش (۱۸)
معجزات نگرانی
بله
حالا میفهمید که گام و شرط اول پیروزی نگرانیه .
نگرانی از هر احتمالی
نگرانی از توطئههای دشمن
نگرانی در مورد اینکه آیا دست دشمن رو درست خوندیم یا نه ؟
و هزاران نگرانی دیگه
که در نهایت موجب میشه ما با دست پر و آماده وارد هر
۱.
عرصهای بشیم .
تا بتونیم صدای فروخورده شده ملت واقعی ایران را به گوش دنیا برسونیم .
به فیلمها و تصاویر تجمعات لندن و کانادا نگاه کنید و این رو مقایسه کنید با تصاویر تجمع برلین .
پرچم شبروخورشید کلا همه رو شست و برد . حال آنکه من به شخصه فکرهای دیگری هم میکردم و
۲.
منتظر آنها بودم غافل از اینکه باند اسماعیلیون و علینژاد از هوش و درایت کافی هم برخوردار نیستند وگرنه هر احمقی بود ، از چنین تریبون و چنین سیاهلشکری بسیار بیشتر میتونست استفاده کنه .
این جماعت فقط همین رو فهمیدن که ی بیانیهای رو که در شورای امنیت ملی ایران به ریاست
شنبه شد ، شنبه بزرگ
با تلاش همه شماها ، دیگه فکر نمیکنم امروز گیر بدن به پرچم ، اما به شدت مواظب باشید ، فاصله خودتون رو با چپها و کمونیستها حفظ کنید ، نگذارید با شارلاتان بازی و هوچیگری خون صدها نفر جوون داخل کشور رو مصادره کنند .
تا اینجا معلومه که پرچم فقط ی عملیات
ایذائی بوده برای منحرف کردن مردم از پروژه اصلیشون حالا پروژه اصلیشون چیه ؟
معلوم نیست و فقط میشه حدس زد .
مثل خوندن یک قطعنامه بر علیه پادشاهی و وادارکردن مردم به پذیرش ان .
یا دادن شعارهایی به نفع تجزیه طلبان .
البته اینها حدسه . اما شمائی که وسط راهپیمائی هستی خیلی خیلی
حواست جمع باشه .
همه چیز به هوشیاری تک تک شما بستگی داره و اینکه بازی نخورید .
یادتون نره برلین از ابتدای قرن بیستم بهشت کمونیستها و تجزیه طلبان ایران بوده .
و از کمونیستِ تجزیه طلب هر حرومزادگی که بگید برمیاد . خصوصاً که تریبون و محل استقرار ان را تا دهها متر مانع گذاری کردن
بزرگترین مشکل اصلاحطلبان با اصولگراها چیه ؟
بزرگترین دغدغه این جماعت فقط و فقط و فقط ۱ چیزه ، اونم حذف تایید صلاحیتها از سوی شورای نگهبانه وگرنه کوچکترین مشکلی با اصل حکومت ندارن .
چرا ؟ چون میگن شورای نگهبان نمیزاره کاندیداهای ما معرفی بشن و رای بیارن که بتونیم دزدی کنیم
۱.
اما اگه این باعث شده که فکر کنین این جماعت با نظارت استصوابی شورای نگهبان مخالف ۱۰۰٪ هستند سخت در اشتباهید .
اتفاقاً این جماعت در چنین حذف و فیلترهائی همیشه بسیار بسیار سرسختتر و متعصبتر از اصواگراها عمل میکنند ، بطوری که من معتقدم اگر این اصلاحطلبان اعضاء شورای نگهبان
۲.
بودند ، امکان نداشت که یک نیرویی که ۱٪ باهاشون زاویه داشت بتونه در هیچ انتخاباتی کاندید بشه .
میگید نه ؟
خوب این مخالفت شما به کورباطنی شما برمیگرده وگرنه ی نگاهی به همین شبکههای لندنی و واشینگتنی و پراگی بندازدید میبینید سر هرکدومشون ی اصلاحطلب نشسته و امکان نداره
جمهوریخواه در ایران یک پوششه برای مخفی کردن هویت واقعی طرفداراش . مثلاً اصلش میشه اینکه
- من یک انسانِ به زور ایرانی (اِتنیکش رو میگی ، مثل کردِ) کمونیستِ زبانگرایِ قومگرای ضد ایرانیِ هستم که خواهان تجزیه ایران هستم .
یا
- من یک انسانِ بیهویتِ هویت زدائی شدهٔ بیوطنِ بیوجودِ
جهانوطن هستم که چون تمامدنیا دارای منطق و حس و شرافت به کشورشون هستند درنتیجه با افتخار تجزیه شدن ایران برام کوچکترین اهمیتی ندارد فقط کافیه است که نیروهای تجزیه طلب نیز در مرام کمونیستی با من همعقیده باشند .
خوب ، دیدین چقدر تعریف هویت طرف طولانی و سخت و زمانبره ؟
برای همین خودش رو راحت میکنه و یک کلمه میگه : #جمهوریخواه هستم .
ی چیزی مثل اسم مخففه . مثلاً کلمه #نزاجا که خودش مخفف کلمه طولانی
نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران هست .
جمهوری هم همینه .
ی تعریف دیگه هم میتونه داشته باشه .
- یک انسانِ ناخواسته ایرانی شدهٔ فاقد هویتِ فاقدِ