یک عنصرحیاتی در تضمین دموکراتیک بودن نظام سیاسی پس از جمهوری اسلامی شناسایی رسمی تکثر ملّی در ایران از سوی همه جریانات سیاسی اپوزیسیون به عنوان پیشنیاز تامین برابری سیاسی ملل ساکن ایران و افقی کردن رابطه عمودی #مرکز و #حاشیه است. 👇
پذیرفتن رسمی تکثر ملی و به تبع آن پذیرش آمیختگی مطالبات سیاسی ملل فرودست در رابطه با #مرکز (یعنی همانا دولت-ملت تکینِ فارسی-شیعی) و درک اینکه این مطالبات همواره با مطالبات سراسری معطوف به حقوق و آزادیهای دموکراتیک فردی و گروهی آمیختهاند نیازی حیاتی برای اجتناب از تکرار ۵۷ است.👇
این مساله امری نیست که به فردای سرنگونی موکول شود بلکه باید از هم اکنون در گفتمان سیاسی و پوشش انقلاب #زن_زندگی_آزادی منعکس باشد تا به روح این شعار استراتژیک انقلاب جاری در ایران وفادار و همسو باشد. 👇
یکی از مواردیکه که این امرمهم خواسته یا ناخواسته نادیده گرفته میشود زدودن تعیّنات #خاصّ سیاسی-تاریخی مبارزات #حاشیه از خلال حلّ این تعینات در یک گفتمان به اصطلاح #ملی سراسریست که عملا به بازتولید ایدئولوژیک دولت-ملت تکین استبدادی میانجامد که حدود ۱۰۰ سال است بر ایران مستولیست 👇
نحوه پوشش، بازنشر و ترجمه سخنان سخنان پدر #کومار_درافتاده بر مزار پسر جانباختهاش یک مصداق از این گرایش سیاسی معطوف به همگون سازی ملی-فرهنگی-سیاسی و به تبع آن باز تولید یکی از ستونهای اصلی "استبداد ایرانی" است. 👇
در برخی از موارد باز نشر ویدیوی سخنان پدر #کومار_درافتاده بخشی از سخنان وی به درستی ترجمه نشدهاند یا معنای خاص آنها که هر کُردی بلافاصله درمییابد اما برای بیننده فارسی زبان واضح نیست توضیح داده نمیشوند. ویدیوی ذکر شده در تویت اول تنها یک نمونه است. 👇
مثلا پدر کومار میگوید: پسرم متولد ۲۵ مرداد است و بدین دلیل نامش را #کومار گذاشتم. اهمیت سیاسی این جمله در این است که ۲۵ مرداد سالروز تاسیس حزب دموکرات کردستان ایران @PDKIfarsi است؛ حزبی که #جمهوری_کردستان را در #مهاباد در ۲ بهمن ۱۳۲۵ تشکیل داد. #کومار در کردی یعنی "جمهوری".👇
در جای دیگری پدر کومار میگوید "خوشبختم که [کومار] در راه آزادی و خاکش کشته شده". در برخی ترجمهها به جای "خاک"، "وطن" آمده است. این تفاوت کوچک نیست چون پدر کومار این را در حالی ادا میکند که بر خاک معینی ایستاده، خاکی که کومار در زیر آن آرمیده است. 👇
خاک به خصوص در اینجا معنایی کاملا انضمامی دارد و به خاک کردستان اشاره دارد. وطن اما مفهومی است که در اثر تعبیهاش در گفتمان ناسیونالیسم ایرانی برای فارسی زبانها معنای انتزاعیتر و عمومیتری دارد که معمولا متناظر با ایران به مثابه دولت-ملت مدرن تکین است. 👇
شاید گفته شود که طرح این مساله در "شرایط حساس کنونی" ممکنست به اتحاد مبارزاتی علیه ج.ا لطمه بزند. تجربه انقلاب ۵۷ خلاف این را اثبات میکند. آن زمان اصرار و تمرکز بر فرا روی از نظام پهلوی ضرورت پرسشگری درباره معنای عملی ایده "جمهوری اسلامی" به عنوان جایگزین آن را به حاشیه راند.👇
اما اگر آن زمان بحث انتقادی درباره معنای انضمامی ج.ا در حین روند وقوع انقلاب صورت میگرفت شاید بقیه #ایران هم مانند #کردستان در ۱۲ فروردین ۱۳۵۸ به جمهوری اسلامی "نه" میگفتند و فاجعه ۴۳ ساله جمهوری اسلامی رخ نمیداد. /پایان
The smoke of this sorrowful grove is long
like the stature of my map.
Our ridges and mountains,
their rivers of tears are long,
longer than the Tigris & the Euphrates.
The sobbing of the plant’s leave is long
streatching as far as the eye of my open wound can see.
👇
The cries of this body's streets & alleys are long,
long as the path to god.
The pain of my alphabet is long,
it begins from here all the way to Khani*.
My alienation is long, long, long
longer than the railways of Europe
*Khani (1650-1707) a giant of classical Kurdish poetry
👇
I do not know what I can tell you
I do not know what
I do not know
I do not.
[An excerpt from the ode, 'The Butterfly Ravine' by the great Kurdish poet, #Sherko_Bekas, 1940-2013]
چرا #مشروطه بودن و مشروطه ماندن نظام #پادشاهی در ایران نامحتمل است؟
🧵 (۱۹ قسمت)
نظامهای پادشاهی مشروطه در اروپا حاصل یک توازن قوای اجتماعی-اقتصادی خاص تاریخی هستند. این توازن قوا ناشی از قدرت گیری سیاسی یک طبقه سرمایهدار (بورژوازی) بود. /۱
گسترش منافع بلافصل اقتصادی این طبقه اجتماعی جدید در چارچوب سیاسی سلطنت مطلقه از پیش موجود، که پایه مادیش بر یک طبقه پیشامدرن زمیندار/فئودال استوار بود، ناممکن بود. /۲
پیروزی سیاسی بورژوازی از خلال جنگهای خونین داخلی و انقلاب (مانند انقلاب ۱۶۴۸ انگلستان) به این توازن قوای جدید طبقاتی انجامید و قدرت شاه را محدود و وی را "در" پارلمان و نه "فرای" آن قرار داد. /۳