تو این #رشتو با بررسی چند ویدئو و چند گراف مرتبط ببینیم که یک گردهمایی بزرگِ غیر قابل سرکوب چه ویژگی هایی داره و چه طور پلی به سمت پیروزی های بزرگ میشه.
۱- دو ویدئوی مشخص از #كرج و #فولادشهر رو همه دیدیم که با وجود تلاش روزهای قبل حکومت در "مدیریت وحشیگری"،
۲- از حیث تعداد تظاهرکنندگان در یک مکان مشخص، میتونن الگوی مناسبی برای بررسی باشن. شاید از معدود دفعاتی باشه که تجمعات کم جمعیت تر و وسیع تر از حیث جغرافیایی، تبدیل به تجمعاتی بزرگ تر ولی متمرکز تر میشه. (چند نمونه قبلی از همین خیزش رو هم داریم) twitter.com/i/web/status/1…
۳- با اینکه در هر دو نقطه نیروی سرکوب سعی کرده بود طبق روال همیشه با به کارگیری توحش در سرکوب دست بالا رو داشته باشه، اما نتیجه نشون میده که ماشین سرکوب نه تنها عقب نشسته که واکنش تدافعی تجمع، صحنه های عجیب و غریبی خلق کرده، که قبلا کمتر دیده بودیم. twitter.com/i/web/status/1…
۴- اگر به ویدئوی فولادشهر دقت کنید، یگان موتوری+پیاده گارد ویژه پوزیشن عقب نشینی گرفته. در حالی که تقلا میکنن تا نیرو/نیروهایی که روی زمین پخش شدن رو جمع کنن، و البته فاصله جمعیت با اونها به صورت فیزیکی زیاده (بارش سنگ؟)، یعنی احتمالا حتی درگیری مستقیم فیزیکی هم اتفاق نیفتاده!!!
۵- به احتمال ۹۹ درصد این دو ویدئو چند دقیقه بعد اتفاق افتاده، که یگانهای مقابله در فولادشهر مجبور به فرار و احتمالا ترک صحنه شدن. twitter.com/i/web/status/1…
۶- این اولین مزیت تجمعات بزرگ هست. برای تجمعات غیر قابل سرکوب میشه هدف مشخص تعریف کرد. مثل تسخیر اماکن! اما چه نسبتی بین تظاهر کنندگان و نیروی سرکوب، یک تجمع اعتراضی/انقلابی رو غیر قابل سرکوب میکنه؟ خوب این خیلی سوال راحتی برای جواب دادن نیست!
۷- فاکتورهای زیادی هست که باید در نظر گرفت. مهمترینش اینکه چه هسته هایی از بخش سرکوب و با چه ادواتی به خیابان خواهند آمد. اما به صورت کلی هسته سخت/ادوات سنگین رو فاکتور میگیریم چون تنها نیروی رسمی، آموزش دیده و هزینه بلعیده برای سرکوب خیابانی، یگان ویژه ضد شورش هست
۸- که تقسیم کارش در ۳ بخش انجام میشه: ق.ثارالله - یگان ویژه ناجا- نوپو.
میشه گفت هر سه اینها از مدتها قبل برای وضعیت این روزها آماده بودن. این رو نامه محرمانه افشا شده سال پیش فرمانده ق.ثارالله نشون میده که گفته "جامعه در حال انفجار زیر پوستی است"
۹- و میشه گفت که ج.ا تا الان از همه ظرفیت این بخش نرم و متوسط سرکوب (به غیر از نوپو که ندیدم) + لباس شخصیهای سپاه و بسیج و داوطلبها استفاده کرده. در وحشیگری موفق عمل کرده ولی در کندن قال ماجرا نه! که مهمترین دلیلش تجمعات غیرمتمرکز بود. (اینم مزیت این نوع تجمعاته دیگه).
۱۰- اما از اونجایی که عامل فشار-هزینه در خیابان خیلی تاثیرگزاره و مصرف طولانی خیابان در دراز مدت میتونه ضربه زننده باشه، در نهایت یک یا چند تظاهرات بزرگ غیرقابل سرکوب میتونه معادلات عجیب و غریبی رو بهم بزنه حتی در تفکر حاکمیت از وضعیت روانی و عجیبی که توش قرار میگیره.
۱۱- طبق یکسری مطالعه ها، برای کنترل فعال یک تظاهرات ناآرام، به ازای هر ۱۰۰۰ نفر تظاهر کننده، به یک یگان حداقل ۱۵ نفره نیروی ضد شورش احتیاج است که حداقل ۶ نفر از اونها مستقیما درگیر با تظاهر کننده ها باشن. (این تعداد به دلایل زیادی در ایران میتونه بالاتر باشه)
۱۲- یه تحقیق در مورد تظاهرات BLM در ایالت واشنگتن نشون میده که به محض بالا رفتن تعداد تظاهرکنندگان بین ۱ تا ۱۰ ژوئن در سیاتل، نیروهای نظامی از این منطقه عقب نشینی میکنند و بخش بزرگی از منطقه کپیتال هیل بین ۱۲ ژوئن تا ۲ جولای به صورت کامل تسخیر و تصرف میشه.
۱۳- طبق بعضی آمارها، تعداد کل نیروهای یگان ویژه در کشور، ۶۰ هزار نفره (برخی آمارها تا ۱۰۰ هزار نفر) و ادوات اونها در سرکوب شامل، ساچمه زن، پینت بال، پرتابه های صوتی و دودزا، باتون و اشک آوره. حالا بیایید جمعیت کل شهر فولادشهر رو در نظر بگیرید (حدود ۱۴۵ هزار نفر). اگر ۲۰ درصد
۱۴- از جمعیت این شهر کوچک (۲۹هزار نفر) یکباره به خیابون بیان، حداقل ۴۳۵ نیروی متخصص و ویژه و آموزش دیده ضد شورش برای مقابله نیازه که این عدد خیلی برای این شهرستان کوچک بزرگه!!! این عدد برای کرج با همین مقیاس چیزی حدود ۴۸۰۰ نیرو هست.
۲۵- حالا خودتون میتونید برای همه شهرها این محاسبات رو انجام بدید و بعد ببینیم که اگر در کنار پایداری تجمعات غیرمتمرکز و مشغول نگه داشتن نیروی سرکوب که امکان انتقال اونها برای سرکوب به دیگر شهرها رو عملا به صفر میرسونه، ایجاد چند تجمع سراسری و غیرقابل سرکوب، ج.ا رو در وضعیتی
۲۶- قرار میده که میشه گفت بخش بزرگی از بدنه غیر ایدئولوژیکش باید سریعا بلیط بگیرن و هسته سخت کوچک و ایدوئولوژیکش هم در صورت مقاومت در خیابان (با جمع آوری آرشیو اتفاقاتی که براشون خواهد افتاد) عبرت نسل های زیادی از آیندگان میشن!
"پایان"
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
۱- پای بهروز بوچانی با آن جنجال ها وقتی به نیوزیلند بازشد، کلنگ قومیتی-اقلیتی اش را اینجا هم امتحان کرد. با کدواژه استعمار سعی کرد میان بومیان مائوری و اروپایی ها شکاف بیندازد، که البته خود مائوری ها افسارش را کشیدند.
۲- وینستون پیترز، رهبر حزب NZ First که بیشترین حمایت مائوری ها را در نیوزیلند دارد، با حمله به شکل حضور او در نیوزیلند و اظهاراتش، گلریز قهرمان و حزب چپگرای سبز را متهم کرد که سناریوی حضور او در نیوزیلند یک تله نژادی است و نیوزیلند محل دامن زدن به تنفر نژادی و دور زدن قوانین
۳- مهاجرتی نیست. حتی در شبکه های اجتماعی موجی از نفرت علیه او ایجاد شد و تعدادی از نمایندگان ملی و کارگر علیه حضور او در نیوزیلند واکنش نشان دادند. حتی کاربران شبکه های اجتماعی از او خواستند به همان جایی که از آن فرار کرده برگردد چون نیوزیلند یک کشور آزاد است.
این #رشتو حاوی چند گزاره درست، انحرافی و چندین نتیجه گیری مغرضانه است:
۱- زنان به لحاظ تاریخی چه در قواعد شرعی و قانونی و چه در مناسبات عرفی، به خصوص در جوامع مرد سالار مورد ستم، حذف و سرکوب قرار گرفتن. این کاملا درسته. در واقع زنان از بدو حضور در تناسبات اجتماعی در اولین نقطه
یعنی خانواده، امکان دسترسی برابر به فرصت ها رو در سطح وسیعی از دست دادن و مردان به صورت فعال در این سرکوب، به عنوان پدر، برادر، پسر، شوهر، همکارِ مرد، رئیسِ مرد، و ... مشارکت مستقیم داشته اند.
۲- این سرکوب جنسیتی هم فقط معطوف به ایران و این ۴۳ سال نبوده، بلکه به شکلی
تاریخی در همه زمان ها و مکان ها رخ داده و این هم گزاره درستیه. در ایران هم ج.ا این سرکوب از رو از اشکال عرفی پیش از خودش با دستاویز شریعت به قوانینِ مکتوبِ لازم الاجرا و سیستماتیک تبدیل و اون رو تکمیل کرده.
۳- اما تبعیض جنسیتی فقط معطوف به زنان نیست. تقریبا تمام کسانی که
#رشتو
۱- مرور کتاب "داعش از درون ارتش ترور"
نوشته "مایکل ویس" و "حسن حسن" + تحلیل نقش ج.ا در تقویت گروههای جهادی و سرکوب انقلاب مردمی سوریه علیه اسد.
این رشتو طولانی خواهد شد و دلیلش نتیجه گیری مهمی خواهد بود که میخواهم در پایان بگیرم. پس تا آخر همراه من شوید. #مهسا_امینی
۲- ویس و حسن، روزنامه نگارانی هستند که از اواخر سال ۲۰۱۲ مشترکا بر روی گزارشاتی کار میکرند تا مشخص کند چرا مردم سوریه با وجود آغاز یک انقلاب ملی علیه جمهوری خاندان اسد، رفته رفته عضو گروه های جهادی شدند و صحنه یک انقلاب متحد را به جنگی داخلی علیه خودشان تبدیل کردند.
۳- حجم اطلاعات بهت آوری که بدست آمد آنها را واداشت تا یافته هایشان را در قالب کتاب حاضر منتشر کنند. روایتی درخشان و بی نقص که تا امروز تنها سند روایی از روند جنگ در سوریه است و به یکی از پر فروشترین و تحسین برانگیزترین آثار منتشر شده در سال های ۲۰۱۵ و ۲۰۱۶ تبدیل شده.
۱- غم انگیز ترین و شرم آورترین اتفاق در تجمع برلین، از دید من قرائت پیام فردی بنام بهروز بوچانی برای حاضرینی بود که "مفهوم ایران" برایشان از جان مهمتر است. من این آدم را بواسطه حضور و رفت و آمدش در ولینگتون "شهری که موقتا در آن زندگی میکنم" میشناسم.
۲- بوچانی یک آدم اتفاقی نیست که صرفا با استعمال "حقوق قومیت ها" دارد جامعه ایران را با کلنگ فارس و غیر فارس شخم میزند. تفکری که پشت او را گرفته و تا اینجا نان و آبش را تامین کرده، با مفهوم وطن در هر شکلش دشمنی دارد.
۳- او کیس پناهندگی اش را با موضوع "بی خدا بودن در حکومت مذهبی" به کمیساریای حقوق پناهندگان داده و ادعا کرده که در ایران نمی توانسته بنویسد و به جرم نوشتن امکان شکنجه و زندانی شدن تهدیدش میکرده.