سودمندترین شیوه برای تشخیص اهداف این نوع سازمانها ترکیبی از ضربالمثل خارجی «رد پول را بگیر» و ضربالمثل ایرانی «گربه برای رضای خدا موش نمیگیرد» است.
اجازه بدید نگاهی بکنیم به برخی گروههایی که تامین مالی و تعیین سیاست این گروه رو به عهده دارند و مسیح براشون نقش دکور رو داره
Alliance of Democracies
خوب زیاد نیازی به نبوغ نداشت که بدونیم سازمان غیرانتفاعی #ناتو که اگر اشتباه نکنم همین الان هم توسط دبیرکل سابق ناتو اداره میشود یکی از شرکای اصلی است!
همونهایی که چند سال سرور و سالار رهبران اپوزیسیون جهان یعنی جناب #خوان_گایدو رو باد کرده بودند😉
Renew Democracy Initiative
اینجا بساط فاندگیری جناب #کاسپاروف است! هیئت مدیره و کارمندان هم تقریبا همگی از سیاستمداران دست راستی و محافطهکار امریکایی از جمله دبیر کل سابق حزب جمهوریخواه مایکل استیل.
البته باید انصاف داد کاسپارف حداقل در شطرنج غولی بود! ما گرفتار سام رجبی شدیم
Freedom House
خیلی عجیب بود اگر این سازمان مثلا غیرانتفاعی ولی پوششی وزرات خارجه امریکا و سیا بین نهادهای اصلی این ماجرا نباشه که بحمدالله اونها هم حضور دارند!
سازمانی که بالای ۸۰٪ بودجهاش رو دولت امریکا میده و تا همین اواخر توسط یکی از سران سابق سازمان سیا اداره میشد!
HKDC
اینها هم بروبکس فاندبگیر هنگکنگی هستند! بالاخره یک سفرهای پهن شده و همه «اپوزیسیون»های جهان یک بساطی برای ارتزاق از این سفره پهن کردند!
National Endowment for Democracy
سازمان شدیدا بدنام NED که به عنوان بازوی وزارت خارجه و سازمان سیا در راه انداختن انقلابهای رنگی و کودتا در سایر کشورها مورد استفاده قرار میگیره!
چندین شریک دیگر هم در سایت گروهک جدید ذکر شده که دیگه وقت اجازه نداد مطرح بشه.
خلاصه اینکه «سازمان جهانی آزادی» نه جهانی است نه به دنبال آزادی!
همان «مظنونین همیشگی» یک بساط جدید برای تحت فشار قرار دادن رقبای خود به راه انداختهاند و قرعه نقش اول هم این بار به علینژاد افتاده!
این وسط شاید از همه ترحمانگیزتر این سردار پاشایی بود! خوشحال از اینکه بردنش اردوی خارجی و بهش هم گفتند تو نماینده ایرانی! مشغول دم تکان دادن برای ارباب مسیح.
احتمالا آنقدر هم کمهوش است که واقعا فکر کرده ارباب مسیح «خالق این رویا»ست! مزدوران درجه چندم بهره هوشی بالایی ندارند
بر علینژاد خردهای نیست. مزدوری وزارت خارجه امریکا برایش خانه میلیون دلاری و تبدیلش به چهره بینالمللی و سیر و سفر و عشق و حال را فراهم کرده! پول مزه کرده و فروش وطن ارزان شده.
این کارمند دشمن تبدیل به قهرمان بخشی از جامعه ما شده! اکر خردهای هست بر ماست
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
۱ ماه مه سال ۱۹۸۵
جوردِی مارتینُویچ، کشاورز صربستانی کار روزانه رو تمام کرده بود و در این فکر بود که باقی روز رو چطور سپری کنه؛
مثل هر شخص دیگری در اون موقعیت تصمیم گرفت برای یک تجربه جدید یک بطری آبجو رو برداره و بکنه تو کونش!
تجربهای که منجر به تجزیه یوگسلاوی شد! 🧵
قهرمان داستان واقعی ما بعد از انجام تجربه دچار درد شدید میشه و به یک بیمارستان میره.
طبیعتا اولین سوالی که ازش میکنند اینه که این بطری چطور سر از اونجا درآورده و اون هم در پاسخ به دروغ میگه ۲ فرد آلبانیایی به زور بطری رو تو کونش کردند!
با ورود یک کلنل ارتش به بیمارستان برای تحقیق، قهرمان ما اعتراف میکنه که دنبال راه جدیدی برای خودارضایی بوده و حملهای در کار نبوده.
مقامات محلی فکر میکنند خوب قضیه تمام شد ولی خبر ماجرا به سراسر کشور مخابره شده و یک بحران در راه است!
روایت غالب در باب فقر جهانی حکایت از خروج صدها میلیون نفر از فقر مطلق به لطف نظام سرمایهداری دارد. شاید نامه معروف بیل گیتس در ۲۰۱۷ را به خاطر بیاورید که خبر از کاهش پنجاه درصدی فقر به نسبت سال ۱۹۹۰ میداد.
اما واقعیت ماجرا چیست؟
روایتگر اصلی این داستان شیرین، #بانک_جهانی و کشورهای ثروتمند هستند. اول ببینیم خط فقر چیست و چگونه تعیین میشود؟
خط فقر را مقدار پولی تعریف میکنند که هر شخص برای تامین حداقلی به آن نیازمند است.
اولین خط فقر جهانی در سال ۱۹۹۰ تعیین شد: ۱ دلار در روز
این عدد طبق مشاهدات یک اقتصاددان استرالیایی و بر مبنای گزارشی از ۱۵ عدد از فقیرترین کشورهای جهان پیشنهاد و توسط بانک جهانی تایید و مورد استناد قرار گرفت.
حالا منظور از این ۱ دلار در روز دقیقا چیست؟
از نظر فنی، معادل بین المللی چیزی است که ۱ دلار می تواند در ایالات متحده بخرد
هفته گذشته هشتادمین سالگرد پیروزی شوروی علیه آلمان نازی در نبرد #استالینگراد بود. پیشروی سریع آلمانها همه را به وحشت انداخته بود و کلیت نظام سیاسی شوروی در تلاش برای راضی کردن استالین به خروج از مسکو و پناه گرفتن در نقاط مرکزی روسیه بود
استالین با این خواسته مخالفت کرده و اعلام میکند اگر لازم باشد محله به محله و کوچه به کوچه خواهیم جنگید…
جورج اورول، نویسنده کتاب مشهور مزرعه حیوانات که نقدی گزنده بر اتحاد جماهیر شوروی است در سال ۱۹۴۵ جزییات ماجرا را از زبان جوزف زاپسکی در فرانسه میشنود
جوزف زاپسکی که خود از مخالفین فراری استالین است به اورول میگوید که «شخصیت و بزرگی استالین روسیه را از هجوم آلمان نازی نجات داد»
جالب اینجا که اورول بعد از شنیدن ماجرا در نامهای به ناشر کتاب خواهان تغییراتی در متن کتاب میشود
کندی به خرشچف اولتیماتوم خروج از کوبا داد و خروشچف در پاسخ نیروهای بیشتری به کوبا اعزام کرد؛
دنیا به معنی واقعی در آستانه یک جنگ اتمی قرار گرفته بود. رهبران ۲ کشور به مدت یک هفته درگیر مذاکرات فشرده برای رسیدن به نوعی توافق شدند
#کوبا در ۱۸۲۰ به نوعی اولین مسئله سیاست خارجی حکومت تازه امریکا بود و برای درک اتفاقات امروز نیازمند یک دانش حداقلی از این معضل ۲۰۰ ساله برای امریکاییها هستیم؛
در این رشتو خلاصهای از ماجرا رو میگم
این عربده بر غضب خلافت ز فیدل نیست
با آل کوبا کینه قدیمی است یانکی را
دولت امریکا که بعد از تثبیت اولیه به دنبال گسترش سرزمینی بود از همون ابتدا قصد تصرف کوبا رو داشت ولی یک مشکل اساسی وجود داشت: نیروی دریایی بریتانیا که در آن زمان دشمن اصلی امریکا محسوب میشد؛ همان بریتانیایی که مانع از تصرف #کانادا به دست امریکا هم شده بود
جان کویینسی آدامز رییس جمهور وقت امریکا که معتقد بود هیچ سرزمینی مهمتر از کوبا برای امریکا نیست سیاست «میوه رسیده» رو پی گرفت و معتقد بود با گذر زمان و کاهش قدرت و نفوذ بریتانیا و اسپانیا، کوبا طبق قواعد جاذبه سیاسی مثل یک میوه رسیده به دامان امریکا خواهد افتاد
۱
«شبحی در اروپا میچرخد؛ شبح کمونیسم. همه نیروهای اروپای کهنه، در تهاجمی مقدس برای تار و مار کردن این شبح، متحد شدهاند»
در اواخر فوریه ۱۸۴۸ یکی از مهمترین آثار سیاسی تاریخ منتشر شد: مانیفست حزب کمونیست
۱۷۳ سال بعد، آیا مفاهیم مطرح شده در مانیفست همچنان موضوعیت دارند؟ #رشتو
۲
مانیفست در یک بزنگاه ویژه تاریخی و اندکی پس از شعلهور شدن آتش انقلاب در فرانسه نوشته شد. در زمانهای که در امریکا همچنان بردهداری برقرار بود #مارکس که بار اصلی نوشتن مانیفست را بر عهده داشت در آن هنگام جوانی۲۹ ساله بود و در تلاش برای بیان مواضع کلی یک سازمان سیاسی
۳
مانیفست از ۴ بخش تشکیل شده (متن کوتاهی است که ترجمه فارسی آن هم به راحتی در اینترنت قابل کشف است):
مهمترین موضوع بخش نخست «پیکار طبقاتی» است:
«تاریخ تمام جوامعی که تا کنون وجود داشتهاند تاریخ پیکار طبقاتی است»
پیکاری که سرنوشت محتوم آن از دید نویسنده «حاکمیت پرولتریا»ست