از هانری کوربن تا هانری لوی؛
اسلام، امپریالیسم و چپگرایی ۳ عامل اصلی انحطاط ایران است. عامل درونی دیگری نیز وجود دارد به نام ناآگاهی! ایران همواره مورد توجه و کشاکش ۳ ابرقدرت بوده: روسیه، بریتانیا و فرانسه. هر سه این بزرگواران مستعمرات خود را بر بنیان #مردمشناسی بنا کردهاند.
۱
تاثیر روشنفکران چپ فرانسه و اهالی کلژ دو فرانس بر روغنفکران شورش۵۷ غیر قابل انکار است. افرادی نظیر ماسینیون، گورویچ، فوکو، فانون، سارتر، کامو و کوربن که یکی از پدر خواندههای اسلام ایرانی در ۵۰ سال گذشته است. #آنتروپولوژی کلید استعمار نوین است. آنها بر روی اقوام کار میکنند.
۲
روابط اجتماعی ملتها را میکاوند. بر روی دین به عنوان عاملی مهم تمرکز میکنند و نهایتا با سیاست تفرقه بینداز و حکومت کن، منافع خود را پیش میبرند. ۵۰ سال پیش شریعتی را صادر کردند و امروز برنار آنری لویها با برجسته کردن اختلاف قومی، زبانی و دینی به دنبال تجزیه کشورها هستند.
۳
بنیان ترویج ۳ نوع هویت قومی، هویت گویشی و هویت مذهبی به جای هویت ملی، بر #ناآگاهی عوام استوار است. کلید تجزیه کشورها بر هم زدن بالانس آن ۳ عامل بر علیه "هویت ملی" است. جالب اینجاست که آنها خود سیاست انتگراسیون و آسیمیلاسیون شدید مهاجران را پیگیری میکنند و /
۴
/و در مقابل سوسیالیسم هویتی و فدرالیسم (بخوانید تجزیهطلبی) را برای جهان ما تجویز میکنند. #محلل لویها هم فاسدانی هستند که بدون هیچ پرنسیپی و با رفتن از طریق دالان لویها به کاخ الیزه، شیفتگی و تشنگی خود را به قدرت نشان میدهند. تخصص هانری لویها قوم شناسی (Ethnology) است.
۵
نهادهای اطلاعاتی-نظامی ابرقدرتها، برای قوم شناسی بورسیه میدهند چون با انسان شناسی قومی بر جهان مسلط شدهاند. شناخت مرزهای جغرافیایی و گسلهای زبانی و قومیتی، بن مایه مردم شناسی است.اثنولوژی، ابزار ِ تفرقه بینداز و استعمار کن است.
۶
با قومیتگرایی، موجودیت، یگانگی و تمامیت سرزمینی یک کشور را تهدید میکنند، با فرقهگرایی جنگ داخلی راه میاندازند و بعد از تجزیه، همان تکهها و شقههای ضعیف شده را تحتالحمایه ابدی خود میکنند.
۷
طی یک قرن اخیر #رضاشاه پهلوی و پسرش محمدرضاشاه نگذاشتند که استعماریون از طریق افرادی چون شیخ خزعل، سیمیتقو، میرزا کوچک، پیشهوری و قاضی محمد، در دل ایران، سایکس-پیکو پیاده کنند. آیا این بار هم "نوه" رضاشاه با کمک میهنپرستان ایران را از چنگ کفتاران خوش خط و خال نجات خواهد داد؟
۸
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
جمهوری اسلامی دشمن آسانی نیست. حریف ضعیفی هم نیست. یک پایش در ستون فرهنگ [یا ضدفرهنگ] ۵۰۰ ساله ایرانی است؛ شیعه. تشیع جهانی است که در یک واژه گنجانده شده. هر حکومتی یک پایگاه اجتماعی دارد. اگر جا با وجود تمام بیکفایتیها و ناکارآمد بودنش تاکنون سقوط نکرده به همین دلایل است.
۱
۴۶ سال است که کشتار وسیع داشته، اختلاس و غارت ثروت در سطح تریلیون دلار داشته، منابع میهن را هدر داده، اقلیم را نابود کرده، ملت را فقیر کرده، ستم مستمر داشته اما با وجود امواج مبارزه توسط جوانان در دهه گذشته (دهه ۹۰) و سال ۱۴۰۱ باز هم سر پا مانده. مبارزه سیاسی قواعدی دارد.
۲
از توئیتر که جا را نمیتوان سرنگون کرد اما آئینهای میشود ساخت برای تمرین و ارتقاء آگاهی سیاسی در روز موعود. برخی کنشها خودزنی سیاسی است. ویدا موحد چرا فقط لچک را بر سر چوب کرد؟ چون نماد اعتراض بود، مبتذل نبود و مورد پذیرش اکثریت جامعه هم قرار گرفت و نیکا همان لچک را آتش زد.
۳
حاج امین الحسینی؛ مفتی اعظم فلسطین، پدر خوانده آنتیسمیتیزم در فاصله جنگ جهانی اول و دوم است. او سرسلسله سلفیهایی چون بن لادن، خمینی، اخوان مسلمین و ابوبکر بغدادی است. او باعث و بانی نفرت صربها، کرواتها و بوسنیاییها در بالکان و نسلکشی و تجزیه یوگسلاوی در ۵۰ سال بعد بود.
۱
الحسینی شاگرد سیدجمال و عبده بود. با سران آلمان نازی از هیتلر تا هیملر رفیق فابریک بود و در قضیه نسلکشی یهودیان فعالانه شرکت داشت. در جج۱ افسر ارتش عثمانی بود. در عراق به نفع آلمانیها در کودتا علیه رشید عالی شرکت کرد. سپس به اروپا رفت و در بالکان شروع به یهودکشی کرد.
۲
در بالکان با همکاری وافن SS صد هزار بوسنیایی را مسلح کرد و ۲۰۰ هزار مسیحی صرب، ۲۲ هزار یهودی و ۴۰ هزار کولی رومانیایی را به قتل رساند. او عامل و جرقه نفرت جنگ دهه ۹۰ یوگسلاوی بود. تیتو پس از جج۲ الحسینی را در لیست جنایتکاران جنگی قرار داد. او به خاورمیانه گریخت و مخفی شد.
۳
حاشیه یا متن؟ مسئله این است!
این روزها نه انگیزهای برای نوشتن هست و نه وقت و رمقی. جنبش ملی را خواباندند و حالا با اراذل سخیف و اوباش صادراتی در پی حاشیه سازی، انحراف در جنبش، لجنمال کردن و گِلآلود کردن فضای خیزش ملی برای جلوگیری از تداوم و امتداد یافتن آن در آینده هستند.
۱
کار چپها همین است. ویران کردن ارزشهای تاریخی و گسست از ساحت نمادین ایرانی؛ به معنی روابط تاریخی-مدنی جامعه ایرانی. جامعه ما به لحاظ سیاسی [دولت-ملت شدن] حداقل یک جامعه ۳۰۰۰ ساله است، اما ۱۰۰ سال است که چپها در ایران مستقر شدهاند و ۵۰ سال است که جامعه را مهندسی کردهاند.
۲
مهندسی تخریب آنها در ۵۷ و در این ۴۴ سال نیاز به توضیح ندارد. مدتهاست که جامعه مضطرب ایران به بن بست سیاسی، اقتصادی، امنیتی، اخلاقی، اقلیمی و... رسیده و در آستانه فروپاشی است اما همین جامعه که وحشت زده و پراضطراب است، میترسد که با واقعیت تلخ روبرو شود.
۳
زمانی فکر میکردم جمهوریاسلامی پول نفت و معادن مملکت را پس از دزدیها و غارتهای کلان میلیارد دلاری صرف بمب اتم و چاه ویل موشک و کلاهک هستهای میکند. اما در این چند سال فهمیدم بخش بزرگی از اختلاسهای رژیم صرف مدیریت تصویر دیکتاتوری و کارتل چپ میشود. فاستوسهای پَست غرب نشین.
۱
مثل موریانه مزدور دلار بگیر و لابیستهای گشنه گدا، دور و بر جا است. از سال ۸۸ و از موج صادرات خبرنگاران و ژورنالیستهای اصلاحطلب و بعد از کارمندان BBC شروع شد. قبل از آنها با عبدالکریم لاهیجی و الهه هیکس و چند فسیل دیگر ملت ایران را زخمی کرده بودند.
۲
از ۸۸ نوبت به افرادی چون نگار مرتضوی، نفیسه کوهنورد، بهمن کلباسی، رعنا رحیمپور، مهدی جامی، نسیم نوروزی، فرناز فصیحی، مازیار بهاری، رکسانا صابری و آن بوفالوی کند ذهن صادر شده به فرانسه رسید. اینها شدند گماشتگان شیطان.
۳
فونداسیون فکری جهان مدرن امروز به ۲ اردوگاه لیبرالیسم و سوسیالیسم تقسیم شده. کاپیتالیسم و لیبرالیسم درکشورهای توسعه یافته دست بالا را دارد و سوسیالیسم و مارکسیسم در آسمان ذهنی جهان سوم چنبره زده. خیزش ملی اخیر یک جنبش زیستی به سوی زندگی بهتر، حق مالکیت خصوصی و لیبرالیسم بود.
۱
کتابهای فوق، تورات، انجیل و قرآن چپهای ایرانی است. همگی سمّ خالص اند. آنکه خود را لیبرال میداند باید با کنه تفکرات رقیب و خصم سیاسی آشنا باشد. نگارنده اعتقاد ندارد که لیبرالها در کار تشکیلاتی از چپها ضعیفترند اما برای پیروزی باید ابزارهای فکری و عقیدتی دشمن را باید شناخت.
۲
تا مکتب فرانکفورت و والتر بنیامینها را نشناسید، مورای بوکچین و آنارشیستها را هم نخواهید شناخت. هرگز از خود پرسیدهاید دلیل تعداد بالای چاپ کتابهایی با عناوین مرتبط به آنارشیسم در جا چیست؟ پاسخ ساده است. آنارشیسم صورت بندی متوهمانهی سوسیالیسم است. چیزی شبیه به ماریجوانا.
۳
سازمان مجاهدین خلق خطرناکترین نیروی بینابینی در میان اپوزیسیون چپگرا است. نیروهایی که مختصات مرکزی و حلقه اتصال آنها ۵۷ است. سهامداران شکست خورده و تمامی طیفهای چپ و تجزیهطلب. یکی از بزرگترین خطاهای جبهه ایرانگرایی دستکم گرفتن مجاهدین است. آنها منفور اند اما سازمان اند.
۱
در فضای منازعه دو قطبی اصلی بین ایرانگرایان و امتگراها، چپها و تجزیهطلبها زیر تیغ نقد و ذرهبین تحلیل بودهاند اما مجاهدین فراموش شدند. آنها از برلین تا لندن، مخربترین، منفیترین و مخفیترین نیروی مستهلککننده خیزش ملی بودهاند. اما چه شد که دیروز خود را آشکار کردند؟
۲
پاسخ بر نگارنده معلوم نیست. در این سازمان به واسطه سکتاریستی بودن نشت اطلاعات از سطوح بالای رهبری آن اندک بوده. مشخص نیست منابع مالی هنگفت این سازمان میلیشیایی از کجا تامین میشود. حداقل ۴ کشور در مظان اتهام کمکهای مالی به مجاهدیناند اما آنچه مهم است اینست که /
۳