یادداشتی از #پیروز_مجتهدزاده
در ۱۳ توییت .
💢 این یادداشت نکته مهمی در دل خود دارد
______________
چرا ملکه بریتانیا به هنگام درگذشتش ملکه قلب های صد ها میلیون ملل بریتانیا و مشترک المنافع آن شد؟
⬇️⬇️⬇️⬇️
۲_ باورومندی ملت بریتانیا (و ملل مشترک المنافع آن) به سنت های دیرینه و پایبندی تزلزل ناپذیر همگانی این ملت به آیین کشورداری ویژه خود راز و رمز این موفقیت ملی را برای من آشکارتر کرد و ناخود اگاه توجه مرا به مقایسه ای طبیعی این وضعیت و روحیه عمومی ملی با وضعیت و روحیه ⬇️
۳_ ملی ما در ایران جلب کرد... سرآغاز پادشاهی ملکه الیزابت همزمان بود با نخست وزیری وینستون چرچیل - رهبر سیاسی بسیار زیرک و خردمند در بریتانیا - که نقشی حیاتی را در جا انداختن پادشاهی ملکه جوان و ریشه دار کردن و ثمربخش ساختن پادشاهی ملکه الیزابت ۲۶ ساله در ۱۹۵۲ ایفا کرد ⬇️
۴_ و این وفادارای میهن دوستانه را در شکل و قواره یک دستور کار برای 14 نخست وزیر بعد از خود میراث نهاد... ولی در کشور ما هنگامی که استعمار انگلیس که به دلیل کاپیتولاسین 1919 قارجارها راضی به تغییر پادشاهی ایران از قاجار به پهلوی نبود سرانجام به بهانه جنگ جهانگیر دوم ⬇️
۵_ و تهمت بی اساس و پایه همراهی رضا شاه بزرگ با رقیبان آلمانی بریتانیا در جنگ کشور ما را اشغال کرد و پادشاه کشور ما را مجبور به استعفا و تبعید از کشور نمود و این گونه بزرگترین اهانت ملی تاریخ را متوجه ملت ایران کرد.⬇️⬇️
۶_ در پی این این تحول دلخراش سیاستمداری دانشمند و میهن پرست به نام محمد علی فروغی همان نقشی را در استقرار و پادشاهی پهلوی دوم ایفا کرد که چرچیل در استقرار پادشاهی الیزابت دوم در بریتانیا به ثمر مطلوب رساند - اما بر خلاف چرچیل که نخست وزیران جانشین او در بریتانیا ⬇️
۷_ به ثمر مطلوب رساند - اما بر خلاف چرچیل که نخست وزیران جانشین او در بریتانیا همان نقش میراث مانده از چرچیل را به تمام و کمال ادامه دادند در ایران بعد از فروغی پادشاهی محمد رضا شاه پهلوی به دست انداز های هولناکی از مجموعه از دسیسه ها و توطئه ها ⬇️
۸_ برای براندازی همه سنت های خوب گذشته آغاز شد که علت اصلی آن به قدرت رسیدن کسانی از دودمان قاجاریه خلع شده توسط مجلس موسسان ملت ایران بود...و این وضعیت که خود حاصل استبداد قاجاری در انحصار دادن آموزش و تحصیلات به اعضای خاندان قاجاریه ⬇️
۹_ در دوران پادشاهی خود بود و هنگامی که پهلوی به قدرت رسید جهت اداره امور کشور چاره ای برای پادشاه جدید نمانده بود جز یاری گرفتن از طبقه تحصیلکرده که همگی از شاهزادگان و یا وابستگان خاندان مخلوع قاجاریه با میزان محسوسی از دشمنی و حس انتقامجویی قاجاری از پهلوی- این دشمنی و حس ⬇️
۱۰_ انتقامجویی به ویژه در شخص نخست وزیر محمد خان مصدق السلطنه - نوه دختری عباس میرزا قاجار و نورچشمی محمد علیشاه قاجار که او را برای ادامه تحصیل به اروپا اعزام کرد و او در اروپا وارد گراند لوژ اسکاتلند در فراماسون انگلیسی شد ⬇️
۱۱_ مصدق علاوه بر نقش چند پهلویی که در ادار ه امور کشور داشت افکار و اندیشه های انتقامجویانه ضد پهلوی خود را زیر لفافه "ملی گرایی" در قالب "جبهه ملی" و همه شعبات و منشعباتش ریشه دار کرد و شاگرادان وفارارش مانند مهدی بازرگان که در دهه 1350 به جای او بر صندلی صدارت (نخست وزیری)⬇️
۱۲_ ایران تکیه زدند عاقبت در اجرای نیات غیر قابل انکار مصدق در انتقام گرفتن از پهلوی را به قیمت سرنگون کردن هویت ملی و ملیت پیشرو میلیون ها ایرانی در بهمن ماه 1357 به ثمر نکبت بارش رساندند..⬇️
۱۳_ و خدای ایران رحم کرد که انقلاب یا شورش لعنتی در انتها جنبه اسلامی پیدا کرد و در نتیجه از فروپاشی سرزمینی حتمی کشور در جنگ های تحمیلی صدام حسین عراقی جلوگیری به عمل آمد.
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
از تاریخ عبرت بگیریم و پشت #شاهزاده بایستیم . من در این رشتو ( ۱۴ پرده ) میخوام شاهزاده را با #جلاالدین_خوارزمشاه مقایسه کنم، شاهزاده ای که کشته جهل مردم شد و مغولان حکومتی 120 ساله را در ایران تجربه کردند.
⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
۱_جلال الدین فرزند خلف سلطان محمد خوارزمشاه بود، بعد از فتح ایران توسط مغول ها سلطان محمد گیج و آشفته شد و پس از مدتی فوت کرد، جلال الدین به علت شجاعت و بی باکی که داشت علیرغم میل پدر شاه شد . او بلافاصله باقی مانده لشکر را جمع کرد تا علیه مغولان وارد نبرد شود ⬇️
۲_عده ای جنگ با مغولان را بی فایده می دانستند و عده ای هم به جان جلال الدین سو قصد کردند، عده ای نیز میگفتند حکومت خوارزمشاهیان مگر چه داشته ؟ با همین مغول سر میکنیم . اما جلال الدین و افراد میهن پرستش موجی از اراده و جسارت برای جنگ را در کشور گستراندند ⬇️
#رشتو
۱۸_۱ نگاهی به اندیشه #هگل در خصوص #پادشاهی_مشروطه و اهمیت موروثی بودن آن :
هگل منتقد پادشاهی مطلقه است؛ یعنی رژیم سیاسیای که در آن پادشاه مبسوط الید است، و از روی میل و هوس بر زیر دستان فرمان میراند. اما او مدافع پادشاهی مشروطه است ⬇️⬇️⬇️
۲_ در نگر او «تکاملِ دولت در پادشاهی مشروطه محصول جهان مدرن است»، و تنها در قالب مشروطه پادشاهی است که دولت به رشد کامل خود میرسد.
او برمینهد که پادشاهی مشروطه در واقع رژیم سیاسی ترکیبی است از عناصر سنتیِ: پادشاه نماد رضایت همگانی، مردم در قالب پارلمان و قوه مقننه، ⬇️
۳_ و اریستوکراتها در قالب قوه مجریه. در حقیقت، به باور هگل، تفاوت عمده نظام پادشاهیهای کهن با پادشاهی مشروطه این است که در پادشاهی مشروطه، آن رژیمهایی سیاسیای که ارسطو بر پایه فضیلت تقسیمشان کرده بود، دموکراسی، و پادشاهی، هر کدام از عناصر تشکیلدهنده پادشاهی مشروطه هستند⬇️
#رشتو در باب دموکراسی
۹_۱ از نظر ارسطو، هر یک از رژیمها بر پایه مبادی و اصولی استوارند. آنچه هر رژیم را از هم متمایز میسازد همان اصل بنیادین آن است. اصل بنیادین هر رژیم تعیین کننده شیوه زیستِ سیاسی آن رژیم است. برای نمونه، ⬇️
۲_ آنچه که رژیمِ اولیگارشی را از رژیم دموکراسی متمایز میکند زیستِ سیاسیِ متمایز هر یک از دو رژیم است. زیست سیاسی دموکراسی اینگونه است که شهروندان برابر هستند و خود امور شهر را بر عهده دارند. ⬇️
۳_ رژیم دموکراسی، در حقیقت، همان زندگی سیاسی شهروندانِ برابر و آنگونه که امور شهر خود را رتق و فتق میکنند، است. به دیگر سخن، دموکراسی همان رژیم سیاسیای است که شهروندان بر خود فرمان میبرند، ⬇️
#رشتو
۱۷_۱ تلاش میکنم تا خیلی کوتاه به این ابتذال پاسخ بدهم و در وقت مقتضی پاسخ جامع تری خواهم داد.
در این نوشتار مشخص است که نماینده شناختی از فلسفه جمهوری ندارد و با مکاتب فلسفی فکری نظریه پردازان پادشاهی و جمهوری غریبه است . مطلبی فاقد پژوهش فلسفی و ملغمه ای از سطحی نگری ⬇️⬇️
۲_ یوحنای سالزبوری، اندیشمند قرن دوازدهم میلادی، در اثر خود Policraticus، که برای تبیین مقام پادشاهی نگاشته شده است، میآورد که هر آنکس میخواهد دارای زیست سیاسی باشد، به ضرورت ناچار است تا تحت حاکمیت قانون زندگی کند
۳_ به سخن دیگر، در نگر یوحنای سالزبوری، اگر بخواهیم از واژه سیسرون (res publica) بهره بگیریم، نظام پادشاهی، جمهوری خواهد بود اگر قانونی فراگیر که خیر همگانی را تضمین میکند بر میل و رفتار پادشاه لگام زده است تا از تصمیمات دلبخواهانه او با فرمانروایان جلوگیری کرده باشد.⬇️
۴_۱ مسیح کلا به دیدارهای دو نفره علاقه دارد، چون اورا بیشتر در کانون توجه قرار میدهد. حتی اگر شده به اندازه یک عکس چهره مورد نظر را از جمع دور میکند.
این دیدارها هم هیچ تاثیری ندارد، مکرون درست در اوج اعتراضات با رئیسی دست دوستی داد، پمپئو هم با مریم تروریست دیدار کرد. اما ⬇️
۲_این دیدارها یک نکته دارد، عناصری که حاضر نیستند با اکثریت متحد شوند و قدرتمندترین آلترناتیو جمهوری اسلامی را سانسور میکنند یعنی در پی قدرت هستند، آنها با این دیدارهای بی فایده به دنبال جذب اعتبار برای خودشان هستند تا کمی قدرت به وجودشان تزریق شود.
آنها که خیزش ملی را ⬇️
۳_جنسیتی کرده اند مطعن باشید به فکر ملت ایران نخواهند بود، آنها که به نمادهای ملی و پرچم هزار ساله ایران بی توجه و در پی حذف آن هستند شک نکنید هیچ تعلق خاطری به ایران ندارند.
این نشست های حقوق بشری هم فقط برای خالی نبودن عریضه است و بس . کار را دو چیز تمام میکند ⬇️
اتحاد دوم ارتجاع سرخ و سیاه
۴_۱ درست در بهترین فرصت برانداختن حکومت ولایت فقاهتی آنها اتحاد کرند ( مجاهدین خلق، اصلاح طلبان، تجزیه طلبان و تخم و ترکه های مصدق و فاطمی )
آنها متخد شدند اما نه بر علیه جمهوری اسلامی بلکه بر علیه پادشاهی خواهان و مشروطه. ⬇️
۲_ رسانه های فارسی زبان حمایتشان کردند، استیج را دو دستی به قوم گرایان و بانیان ۵۷ تقدیم کردند، همنوا با رژیم گفتمان تجزیه طلبی قوت بخشیدند، برای بار هزارم به مبارزه با شاهی برآمدند که ۴۳ سال است رسما وجود ندارد اما در قلوب مردم چرا .
⬇️⬇️
۳_ پادشاهی خواهان و شعارهای آنان به کلی سانسور شدند، شاهزاده رضا پهلوی نجابت بخرج داد اما آنها نشان دادند از همان قماش ۵۷ هستند .
امروز بیش از پیش ثابت شد که مشروطه خواهان مظلوم و نجیبند، گویا همه چیز دست به دست داده اند تا این ملت روی خوش نبیند ⬇️