Thread by @Miladprz1989

از تاریخ عبرت بگیریم و پشت #شاهزاده بایستیم . من در این رشتو ( ۱۴ پرده ) میخوام شاهزاده را با #جلاالدین_خوارزمشاه مقایسه کنم، شاهزاده ای که کشته جهل مردم شد و مغولان حکومتی 120 ساله را در ایران تجربه کردند.
⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️

۱_جلال الدین فرزند خلف سلطان محمد خوارزمشاه بود، بعد از فتح ایران توسط مغول ها سلطان محمد گیج و آشفته شد و پس از مدتی فوت کرد، جلال الدین به علت شجاعت و بی باکی که داشت علیرغم میل پدر شاه شد . او بلافاصله باقی مانده لشکر را جمع کرد تا علیه مغولان وارد نبرد شود ⬇️

۲_عده ای جنگ با مغولان را بی فایده می دانستند و عده ای هم به جان جلال الدین سو قصد کردند، عده ای نیز میگفتند حکومت خوارزمشاهیان مگر چه داشته ؟ با همین مغول سر میکنیم . اما جلال الدین و افراد میهن پرستش موجی از اراده و جسارت برای جنگ را در کشور گستراندند ⬇️

۳_ او به سمت نیشابور، غزنه و هرات حرکت کرد و در این مسیر پیروزی های بزرگی کسب کرد طوری که شخص چنگیز خان آوازه او را شنید و برای سرکوب او لشکری 30 هزار نفره به فرماندهی یکی از سرداران به نامش را به جنگ با جلال الدین اعظام کرد.⬇️

۴_ دو سپاه در پروان با هم جنگیدند اما با وجود نفرات کمتر جلال الدین پیروزی بزرگی را کسب نمود طوری که مغولان را سرخورده کرد. اما طعم لذت بخش این پیروزی بخاطر دعوای شرم آوار سپاهیان بر سر غنایم و بعد از آن تحریک دشمنان جلال الدین خیلی زود تلخ شد .⬇️

۵_ بین سپاه اختلاف افتاد و جلال الدین کارش گره خورد.
در همین هنگامه شخص چنگیز خان سپاهی بزرگ را جمع آوری کرد و در اطراف رود سند با سپاه جلال الدین به نبرد پرداخت،در این نبرد تاریخی جلال الدین قهرمانانه میجنگید و رجز میخواند، فرزند 8 ساله او که هم مشغول جنگ بود کشته شد⬇️

۶_ سپاه چنگیز مجبور به عقب نشینی شده بود اما کمین 10 هزار نفره نیروی های مغول در هنگام تعقیب ناگهان ورق را برگرداند، ارتش ایران نظم خود را از دست داد و پراکنده شد، بخشی فرار کردند و بخشی کشته شدند⬇️⬇️

۷_ جلال الدین به خیمه بازگشت و برای اینکه ناموسش به دست قوم تاتار نیوفتد آنها را کشت، او سوار بر اسبش شد و از فاصله 10 متری با اسب به درون رود پرید. خواستند اورا با تیر بزنند که چنگیز مانع شد، گفت نزنید ببینم چطور از این رود میخواهد عبور کند، اما او عبور کرد .⬇️⬇️

۸_ #جلال‌الدین به تنهایی روانه هندوستان شد، سه سال در آنجا ماند و سپاهی برای خود ترتیب داد. از این پس بود که جلال‌الدین به سمت غرب متمایل شد تا اوضاع درونی نابسامان ایران را اصلاح کند تا پس از آن اسب را برای مصاف با مغولان زین کند. ⬇️

۹_ در ابتدا لشکر او فاقد تجهیزات لازم و کافی بود. به روایت نسوی وقتی از لاهور به سمت سیستان و بلوچستان حرکت می‌کرد، سپاهیان وی حدود چهار هزار تن بودند که بر درازگوش و گاو نر سوار بودند. در سال ۶۲۱ قمری جلال‌الدین با سپاهیان همراهش وارد شاپورخواست شد.⬇️

۱۰_وی برای بازیابی نیروهایش یک ماه در این شهر توقف کرد و برخی از امرای لر به نزدش رسیده و به وی پیوستند. جلال‌الدین پیکی نزد خلیفه عباسی الناصر لدین الله فرستاد و از وی درخواست کمک برای رویارویی با مغولان کرد ⬇️

۱۱_ خلیفه که از پدر وی کینه داشت به جای پاسخگویی به درخواست کمک وی دو سپاه از شمال و جنوب به قصد نابودی وی روانه کرد.

جلال الدین با وجود اینکه تعداد نیروهایش 1 به 10 بود اما با یک برنامه ریزی دقیق لشکر خلیفه را تار و مار کرد⬇️

۱۲_ داستان جلال الدین شجاع ایران طولانی است اما سرشار از نکته،سرانجام او به دلیل جهل مردم، نا امیدی برخی در خصوص شکست مغولان،خلفای دست نشانده،سم پاشی عده ای قدرت طلب که از شاه شدن جلال الدین ناراضی بودند و منفعت طلبی برخی دیگر در یک توطئه کشته شد،جسدش در جای نامعلومی مدفون گشت⬇️

۱۳_ اما جالب است که بدانید افراد با وفای او در کشور شایعه کردند که او نمرده و در حال نبرد بصورت پنهانی است تا لو نرود، این شایئه را بدین دلیل پراکندند که روحیه مبارزین و میهن پرستان تضعیف نگردد، پس از چند سال چندین نفر به مبارزه برخاستند که خود را جلاالدین معرفی میکردند⬇️

۱۴_ مغولان 120 سال حکومت کردند اما نهایتی این روحیه میهن پرسی که جلال الدین در ایران به وجود آورد نتیجه داد.

مردم عزیز، میهن پرست باشید، به پرچم ملی ایران وفادار بمانید، به شاهزاده اعتماد کنید، تنها قدرت ملی گرایی حریف این نوادگان مغول می شود.

#جاویدشاه