میخام یه کم از باورهای رایج در ایران سده هفتم بنویسم تا ببینید «اسلام» چطور رواداری هزارسالهی بیش از حد شگفت اور منطقه رو بهم زد
جایی که «مایکل اکسورتی» رو بهت زده کرده تا جایی که بهش لقب «امپراطوری عقل» میده
توجه کنید
مسیحیت با چهارشاخه ی اصلی
یعنی دیوفیزیتیسم (کالسدونی ها و نستوریها)
مونوفیزیتیسم (یعقوبی ها[یا همون ژاکوبیها]
و چهارمی مونتلیتیسم که مارونی ها تو سده هفتم این عقیده رو پذیرفتن
از طرف دیکه یهودیت با شاخه های مختلف
یهودی مسیحیانی مثل ابیونیان و ناصریان
و یهودی های خاخامی ...
زرتشتیانیسم با فرزندهایی که از دلش یا به موازاتش در اومدن
زروانیسم مانویسم مزدکیسم و...
گنوسیسم و فرزندهایی که از دلش در اومدن مثل مرقیونی ها، والنتینی ها، شمعونیها وابسته به شمعون مغ(مجوس) مندایی ها یا همون صابئین، مانوی ها و...
و در کنار اینا در شرق ایران هم بودیسم حرف اول رو میزنه و باز هم در کنار اینا خورشید پرست ها، ماه پرستا، بت پرستا
هر کی داره یه گوشه کار خودشو میکنه
هیچ کس هم باهاشون کار نداره
یعنی واقعا امپراطوری ایران (که در اصل مرز شرقیش رود فراته، ولی اگر لحظه ای تا فتوحات خسرو یعنی تا اورشلیم و مصر بسطش بدیم) به معنای واقعیکلمه امپراطوری عقله
به شکل عجیبی صدها مدل باور دیده میشه که هر کی داره یه گوشه یه مدل خدایی رو میپرسته و هیچ کس کاریش نداره
بحث و جدال و همجوشی هست، حتی جنگ و جدل های مقطعی
ولی جنگ های مذهبی خیلی کم دیده میشه
ولی از وقتی این اسلام مزخرف اومد، فقط جنگ جنگ جنگ جنگ جنگ و خونریزی
یعنی پی هر جنگی رو بگیری یه سرش میخوره به عَسلام
یعنی فقط ببینید رواداری منطقه رو
همه جور باوری داره واسه خودش میچرخه و هیچ کس باهاش کار نداره
فقط ببینید ظهور اسلام چطور میتونه یه منطقه رو داغون کنه
طوری که تک تک این عقایدی که گفتیم عملا جوری فراری شدن که برخی از اینا امروزه جمعیت های خیلی کوچیک تو منطقه دارن یا
به طور کامل از بین رفتن و یا هر چی هستن، جرات ندارن عقیده خودشونو اعلام کنن
هزار مدل اسلام، که همشونم ماشالا، اسلام واقعی نیست و هزار مدل مسلمون که نشستن بهت دین واقعی رو نشون بدن و جرات داری بهشون بگو مسلمون نیستم
در بهترین حالت میخان زوری ببرنت بهشت
تاجایی که اخر
به این بیت ایرج میرزا میرسی که:
غرض آن قدر گفت از دین و ایمان
که از گوه خوردنم گشتم پشیمان
در شاهکاری که اسلام واسمون به ارمغان اورد میشه به این نکته مهم اشاره کرد که
اگر تاریخ قبل و بعد اسلام رو با تسامح دو تا 1400 سال در نظر بگیریم
ما 1400 سال قبل اسلام
فقط پنج تا سلسله داریم (مادها و هخامنشیا؛ سلوکیا؛ اشکانیا؛ و ساسانیها)
ولی بعد اسلام تا امروز بیش از چهل سلسله رو دیدیم
پس بانظر به این مسائا
میخام یه سری رشته توییت با فرنام #امپراطوری_عقل بزنم که انواع و اقسام باورهای منطقه رو به زبان عامیانه توضیح بدم
پس بدیهیه که محتواش، دینی تاریخی فلسفی از اب درمیاد
در ابتدا چهار مدل مسیحیت رو توضیح میدم
دو نوع دیوفیزیتیسم
که کالسدونیها و نستوری ها هستن
یک نوع میافیزیتیسم که یعقوبیان کلیسای غرب هستن
یکی هم. مارونی ها که مونوتلیتیسم رو پذیرفتن
شرح کاملی میارم که پدر پسر روح القدس اصلا از کجا سربراورد و اصلا اس و اساس بحثای مسیحیت چی بود
فک کنم سی تا رشتو بشه
یهوام دیدی دیگ سخن جوشید و سر رفت و بیشتر شد
همراه باشید ❤
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
چنانکه میدانید استدلالهای کتاب پروژهمحمدسازی، به این نتیجهی مهم ختم میشود که در تاریخ بشر، شخصی به نام #محمدبنعبدالله وجود خارجی نداشته و درواقع امر، «محمد» همان مسیح فرجامشناختی اعراب [و نه عیسیبنمریم] است که از لابلای آرای
۱/۲۱
گنوستیکهای این عصر در برخورد با مسیحیت و یهودیت، ظهور کرده است
اما چه دلیل یا دلایلی از این امر پشتیبانی میکند؟
ما تصمیم داریم در این مقاله با توجه به اسناد اولیهی این دوره، از قبیل سکهها، کتیبههای عوام، کتیبههای حکومتی،سنگقبرها، پاپیروسها و نامههای عوام، نامههای
۲/۲۱
بازرگانی و حکومتی، مهرها و کولوفونها، اسناد بجا مانده از سینودها (=شوراهای کلیسایی) و نهایتا کتب عربی، ایرانی، ارمنی، سریانی، یونانی این عصر نقشهی سابژکتیو-ابژکتیوِ تاریخی این دوسدهی ابتدایی را ترسیم کنیم
ببینید رفقا من قبلا هم اینا رو به زبون کانت یا عامیانه نوشتم اینا رو
ولی باز چون دوستی پرسش کرده
اگر میخواید بدونید کانت چطور برهانای خداباوری رو عقیم میکنه، و اصلا کانت کلا تو نقد عقل محض چی میگه که کتابش رو انقدر مهم کرده
خلاصه ای از حرفاشو اینجا با با زبون ساده توضیح دادم
اول اینکه اصلا ببینیم برهان وجودی آنسلم قدیس، کلا چی میگه:
برهان میگه کاملترین وجود ممکن (=خدا) رو تصور کنید (فرض)
این موجود باید وجود داشته باشه
پس خدا وجود داره...
به همین سادگی.
تو نگاه اول میگیم عه! چی شد؟
انگار معلومه یه مغالطهای این وسط هست ولی گاها آدم گیج میشه
خصوصا وقتی میفهمی بزرگای دیگهای مثل دکارت هم برهان رو قبول دارن
نگاه کنید استدلال انسلم اینه:
کاملترین وجود ممکن(خدا) رو تصور کنید
اگر وجود داره که هیچ، برهان اثبات شد
اگر وجود نداره، تناقض میخوری! چرا؟
چون من ازت خواستم کاملترین وجود ممکن رو تصور کن
ایجاب و یک سلب نیست
برای مثال حزبی قدرت رو بدست میاره، حزب دیگه لزوما قدرت رو از دست میده، یک نفر پولدار میشه، خود بخود یک نفر دیگه فقیر میشه و...
به همین دلیل منشا بدبختی های ادم چیزی نیست جز خود ادم
و به همین دلیل انسان گرگ انسانه
این مساله فقط مربوط به ادم نیست
تو
دنیای حیوانات بریم، ارادهی حیات، مبتنی بر حذف دیگریه:
شاهین برای اینکه زنده بمونه گنجشک رو میخوره و گنجشک واسه زنده بودن کرم رو میخوره
حیات هر فرد انسانی یا حیوانی، مستلزم حذف حیات دیگریه و اصلا گزینه دیگهای جز این نداریم
یا مثلا تو ابعاد جهانی،
اندکی از هگل و «#پادشاهیمشروطه»:
چند وقت اخیر دیدم تیم علیجوانمردی و اطرافیانش میگن اصلا پادشاهی مشروطه، برخلاف دموکراسیه و عجیب اینکه برخی اظهار کرده بودن که هیچ فیلسوفی از پادشاهی مشروطه و خاصتا از #حق در پادشاهی مشروطه حرف نزده
و عجیب اینکه شاید بزرگترین فیلسوف تاریخ👇
۱/۲۵
نه تنها در «عناصر فلسفه حق» این امر رو تئوریزه کرده، بلکه خودش هوادار جدی این نظام سیاسیه
از اونجا که رشتو طولانی میشه اولا در ارائه رفرنسها عکس صفحات رو اوردم، ثانیا تو این رشتو فقط اندکی از نقش پادشاه و مردم در «دولت مدرن مشروطه» در آرای هگل اوردم
و بدیهیه که قرار نیست
۲/۲۵
با زبان دشوار هگل حرف بزنیم پس رشتو رو با زبون عامیانه و همه فهم نوشتم
با این مقدمه بریم سراغ بحث اصلی:
ماکیاولی از اولین افرادی بود که تحت تاثیر «قلمروی شهریاری» و «جمهوری ونیزی»، به دیدگاههای جدیدی رسید که شاید بشه گفت نقطه عطفی در درک بشر از دولت باستانی و مدرن باشه
چنانکه میدانیم مسلمانان معتقدند که کعبه امروزی توسط ابراهیم نبی ساخته شد، و بنا بر دستور محمد در قرن هفتم میلادی، قبله دوم (و همیشگی) مسلمانان شده است...
این روایت تا چه حد صحیح است؟
در سده گذشته برخی از اسلامشناسان از قبیل پاتریشیا کرون و کوک، به اصالت شهر مکه [امروزی] بعنوان خاستگاه اسلام تردیدهای جدی وارد ساختند...
این تردیدها صرفا از پس گزارشات «مورخان اسلامی» آشکار شده بود و مادامیکه آثار سریانی و اسناد عینی این زمان بررسی نشده بود، جدی گرفته نشدند
اما امروزه با ترجمه آثار سریانی این تردیدها رنگ و بوی علمیتر به خود گرفته است، زیرا مستندات قویتری در دست داریم که از آرای ایشان پشتیبانی میکند...
گفتنی است که دلایل گروه اخیر (کرون و کوک) وابسته به توصیفاتی بوده که خود راویان اولیه اسلامی از مکه داشتهاند،برای مثال گفتهاند:
تاریخ جمع شدن قرآن:
اول؛ فک کنم اینجا یه کژفهمی رخ داده
برخی فک کردن من مسیحیام که اینطور نیست
این مباحثی که میزارم صرفا بدین منظوره که اسلام، خوانشی از مسیحیته
بحث پژوهشیه و لاغیر
کتیبههای #قبهالصخره میگه:
الله واحد است یعنی یکیست (به این میگن وحدت عددی)
الله #صمد است یعنی
یعنی الله تفکیک ناپذیر است (به این میگن وحدت ماهوی)
عیسی رسول الله است
شرمی ندارد که عیسی عبدالله باشد (یعنی خدا نباشد)
دست بردارید از #سه و به #یک چنگ بزنید
عیسی پسرخدا نیست، رسول اوست که خداوند به مریم افکنده
(تصویر)
به خدا شریک نبندید و وحده لا شریک له (اشاره به سهگانهی پدر پسر روحالقدس)
حمد (یعنی اراده - و نه ستایش)از آن الله است
الله روابط نسبی و خویشاوند (یعنی پسر) ندارد
برگزیده [محمد] عبده و رسوله (بنده و رسول اوست)
چگونه ممکن است فرزندی داشته باشد