#اکبر_غفاری ، اولین بار بند عمومی ۲۴۱ دیدمش. از قشر بسیار ضعیف جامعه بود، انقدر ضعیف که حتی سواد هم نداشت. توی فلاح بازداشت شده بود و جرمش این بود که در خونشون رو باز و چند نفر از معترض ها رو پناه داده بود. شبش بازداشتش میکنن و چون ظاهر غلط اندازی داشته بهش میگن
۱/۴
«یه مامور توی فلاح کشتن و تو کشتیش» و میارنش بند ما و فقط چند ساعت پیش ما بود و بعد میره انفرادی. اینبار وقتی رفتم ۲۰۹، دوباره اکبر رو دیدم، خیلی لاغر تر شده بود و حدود یه ماه انفرادی نگهاش داشته و ممنوع التماسش کرده بودن! آسیب انفرادی کامل توی روحیات و رفتارش کامل معلوم بود
۲/۴
دیروز فهمیدم اکبر رو منتقل کردن تهران بزرگ و وقتی اوضاعش رو پرسیدم، جواب مثل آب یخی بود که روم ریخته شده بود!
برای اکبر نوشته بودن «من آدم کشتم، خوبم کردم که کشتم!» و اکبر تحت فشار انفرادی و برای اینکه سواد نداشت، امضا کرده بود و الان بهش اتهام محاربه زدن!
۳/۴
اکبر از کف خیابونه، همونجایی که همهی ما به حضور توی اونجا افتخار میکنیم و اگه خودمون چیزی ازش نگیم، کسی نیست که حرفی ازش بزنه و با کمترین هزینه اعدامش میکنن.
اجازه ندیم هر بلایی که خواستن رو با کمترین هزینه سر ناشناس ها بیارن.
۴/۴ #اکبر_غفاری #مهسا_امینی
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
در اتاق ۱۲۲ بازداشتگاه ۲۰۹ اطلاعات همراه #آرش_صادقی بودم.
به همهی دوستاش گفته بود که «اگه منو گرفتن، فقط یه خبر بازداشت از من بزنید و دیگه راجع به من چیزی نگید تا صدای زندانیان گمنام شنیده شه و صداشون تو اخبار من گم نشه»
ولی وضع آرش حتی از گمنام ها هم بدتر بود و حتما
۱/۴
باید راجع بهش اطلاع رسانی میشد.
آرش روزانه حدود هشت تا قرص باید مصرف میکرد و از این تعداد، فقط سه تا قرص رو بهش میدادن و میگفتن بهداری قرص ها رو نداره... هرچی هم گفته بود خانواده میگیره میاره، شما فقط تحویل بگیرید، قبول نکرده بودن.
در اثر مصرف نکردن قرص ها، به
۲/۴
مشکل معده، روده، کلیه درد و درد استخوان دچار شده بود و حتی خونریزی روده هم کرده بود و توی دفعش خون وجود داشت!
با این وجود فشار های بازجویی آرش خیلی بیشتر از ما بود.
حتی با این حال هم آرش همچنان دغدغهی زندانی های گمنام رو داشت.
امروز جای خالی آرش به شدت اینجا حس میشه.
۳/۴