Thread by @Chamroshirani

#رشتو
مشکل در افتادن با شورشیان ۵۷ی این است که آدم را مجبور میکنند قد نکشد و مثل آنها کوتوله بماند.
شاقول دست ،ماست باید جایی درآن بالاها بگذاریم که دست هر کوتوله به آن نرسد.
اگر مخالفان اوباش ۵۷ی نتوانند قاعده بازی را خود تعیین کنند نخواهند توانست کاری بکنند.1️⃣
#شاهزاده‌رضاپهلوی

همه ی اسناد تجددخواهی صد سال اخیر ایران مال ماست و معنای آن را ما تعیین میکنیم
مشروطه خواهی سلطنت طلبی - در معنای سیاست روز کنونی - نیست، نظام حکومت قانون است.
اگر از این نظام دفاع کنیم میتوان از رضاشاه دفاع کرد، کسی که به دستور او نهادهای حقوقی و مجموعه قانونهای جدید تدوین شد.2️⃣

کسی که چنین اقدامی کرده نمیتواند فرمانروای خودکامه ،باشد، هیچ خودکامه‌ای نمی‌آید دست خودرا ببندد.
پس بحثهای کنونی از اساس بی پایه است!

بابرپایی نهادهای مدرن و تبدیل رعیت به شهروند و سپس توسعه‌ی پایدار، هیچکس به اندازه رضاشاه و محمدرضاشاه به تحقق دموکراسی درایران کمک نکرده است.3️⃣

این بحث وجهی اسراتژیک دارد
باید حریفان را به جایی کشید که زیر پایشان خالی شود و سرگیجه بگیرند.

اگر بحث بر شخص رضاشاه متمرکز شد، همیشه میشود هزار ایراد گرفت اما با طرح مشروطیت به عنوان حکومت قانون گیر و ایراد اصلی رفع می شود میماند ایرادهای فرعی.4️⃣

هرگز نباید در جایی جنگید که حریف تحمیل میکند او را باید جایی هدایت کرد که راه را بلد نباشد و گم شود.
این که گفته شد اسناد بحث در اختیار ماست به معنای این است که معنای تحول تجددخواهی را ما به حریف تحمیل می کنیم.5️⃣

جمهوریت و جمهوری خواهی مفاهیمی هستند که در دست جمهوری ،طلبان به افزاری عليه دموکراسی واقعی تبدیل میشود. بنابراین این ما پادشاهی خواهان هستیم که می بایست مفهوم اصیل جمهوریت را در کالبد پادشاهی از نو احیاء کنیم....6️⃣

در همه‌ی انواع نظامهای سیاسی درگیری میان قوه مجریه و مقننه اجتناب ناپذیر است.
قوه‌ی مجریه همواره می‌کوشد تا بر فرآیند قانون گذاری اعمال قدرت کند.
این تضاد باعث میشود که نخست وزیر قدرت بیشتری طلب کند.🔽

در منطقه‌ی ما به طور طبیعی نخست وزیری که بتواند وجاهت خاصی کسب کند، مثلا مصدق با شرکت در انتخابات ریاست جمهوری از مشروعیت خود برای کسب قدرت بیشتر استفاده خواهد کرد. پوتین و اردوغان نمونههای کلاسیک این غصب قدرت اند.7️⃣

هيتلر هم از ترتیبات جمهوری وایمار به صدراعظمی رسید.

و اما با رسیدن به مقام ریاست جمهوری دیکتاتور با تغییر قانون اساسی زمینه های اقتدار مادام العمر خود را فراهم میکنند.

یعنی نه تنها قوهی اجرایی را قبضه کرده و بر دیگر قوا حکومت میکنند بلکه رئیس مادام العمر دولت State هم میشود.8️⃣

حال آنکه رئیس دولت در نظام پادشاهی پارلمانی شاه ،است اما این شاه نمیتواند همچون پادشاهان مطلقه ادعا کند که دولت منم! بلکه این نخست وزیر است که حکومت می‌کند🔽

باری روزنامه نگاری آمریکایی ادعا کرده بود که محمدرضاشاه مثل لویی چهاردهم ادعا میکند که دولت منم!

محمدرضا شاه در مقام پاسخ به علم میگوید لویی چهاردهم قلب ارتجاع بود و من مغز انقلابم این حرف مفهوم دارد...9️⃣

میان برقراری نظام مشروطه تا دموکراتیک شدن فاصله ی زمانی وجود دارد.
اما این با دور باطل استبداد در یک جمهوری متفاوت است. شاه بارها گفته کمتر از او اختیارات خواهد داشت و او اگر به عنوان Head of State طبق اصل ۲۷م متمم قانون اساسی🔽

... اختیاراتی هم در قوه مجریه دارد بابت از میان بردن شرایط ارتجاعی حاکم بر ایران بوده که برای وی از اعماق تاریخ به میراث مانده است.
فلذا شاه به مرور که نظام مشروطه به دموکراسی تبدیل میشود به عنوان رئیس دولت عامل تعادل بين قوا قرار خواهد گرفت و مانع مطلقه شدن نخست وزیر میشود.🔟