به طرز بیمارگونه ای هر چیزی جز تصویر غم باید پاک شود، حتی لبخند موقع گرفتن جام، یا خوشحالی بعد از گل، اصلا استوری شاد ممنوع، انگار که این انقلاب روی غم و اندوه بنا شده و ممکن است با اولین لبخند شکست بخورد!
چون ابر تصویر این چند ماه یک دوگانه است: #انقلاب۱۴۰۱ #رشتو
"همه مردم مظلومِ مقتولِ عزادار
در مقابل
یک حکومت ظالمِ قاتلِ بی احساس"
میلیون ها هشتگ و فیلم و ادعا و عکس و خبرِ دروغ و راست برای این صحنه ریختند. هر صدای مخالف را با بی شرف بی شرف خفه کردند.کمپین شرمسازی ساختند. هرکسی تصویر را بشکند خائن است. نیروی سرکوب و کشتار در برابر مردم.
قبل از هر اتفاق مثبتی باید "این روزها همه ما ناراحتیم" گفته شود. مادر باید بابت شادمانی عذرخواهی کند. پدر باید گوشه خانه در حال اعتصاب باشد. چه معنا دارد درس خواندن و سر کلاس رفتن؟ این همه جنایت را نمی بینی؟
در دوگانه بالا اگر طرف مردمی باید نقشت را خوب بازی کنی. مردم عادی نداریم. بپذیر، همه ناراحتند، گریه کن، ضجه بزن، فحش بده، ... آره اینه انقلاب. 57 هم همین طور بود. یک جوی گرفت و زدند و بردند و تهش هم یکی را رهبر کردند.
دقت کرده اید بعضی اعضای جنبش میترسند اگر شاد شوند دستاورهایشان به باد برود؟ اتفاقا درست است. چون دستاوردشان همان "احساس" خشم و نفرت و کینه است. منطقی وجود ندارد جز انتقام. اینها در یک دوراهی گیر کرده اند: لذت بردن از زندگی در مقابل معنای زندگی.
اگر عادی شوند بی معنا میشوند و اگر معنا بخواهند باید غمزده و افسرده باشند. عجب فاجعه ایست این انتخاب و انقلاب. خودویرانگری. از هر طرف بروی نابودی.
"ما عزاداریم" جمله مهمی است. با رسانه مخاطبشان را در سوگ دائمی نگه داشته اند. پایان سوگ را خیانت به خونها تلقی میکنند. اینجا هم می توانند مغز را زیر احساسات خاموش کنند و هر خبری را بقبولانند، هم می توانند آتش خشم را زنده نگه دارند. چرا که باید منفجر شوند و کار را یکسره کنند.
اما دارند مخاطب را له میکنند. روحش را مدام می تراشند. در سوگواری عادی تلاش برای برگشت به زندگی است. در این سوگ مصنوعی تلاش برای زدودن زندگی است. پس هر لبخندی سم است. هر خوشحالی قتل است. زندگی مرگ انقلاب است.
کسانی که اینقدر از شادی میترسند، فریاد زندگی شان پوچ است.
کسانی که زخم ها را مدام فشار میدهند تا چرک و خون بریزد تا بیمار فریاد بزند ادعای درمان شان هم دروغ است. چه بسیار زخمی که خودشان بزنند و باز فشار دهند.
در چنین فضایی طبیعی بود که یکی از بحران های جنبش جمعه رخ دهد: شادی جامعه!
پس از بازی ولز، بسیاری از مردم ریختند شادی کردند. یک تناقض بزرگ با ابرتصویر رخ داد. خیلی ها قفل کردند! مثل فوتبالیستی که گل زده و نمیداند چه کند؟ مردم ورزشگاه و خیابان که خوشحالند پس ما برای که غمیگنیم؟! چه مردم عزاداری که شیرینی میدن؟! یگان ویژه کنار مردم میرقصه؟!
ذهن قطبی شده غرق در خشم و نفرت مقاومت میکنه. ولی تصویر ترک برداشت. تا دیروز اکثریت مردم را هوادار خود میخواندند ولی حالا اکثریت مردم برخلاف تصویرشان شدند. ضجه و توهین مسیح و اینترنشنال و ... را دیدید. انقلاب احساسات با یک خوشحالی فوتبال به بحران میرسد.
زور میزنند خشم را زنده نگه دارند چون چالش آنها شادی و زندگی عادی است. حتی خوشحالی آنها هم از سر خشم، به دستور، مقطعی و بخاطر ناراحتی دیگری است. رفتاری انتقام گونه و بیمار. و بلافاصله باید به غم برگردند.
چقدر شبیه مجاهدین!
عزیز من این حجم غصه اجباری را رها کن، به صف زندگی بپیوند. مردم همین هایند که با پیروزی ایران خوشحال میشوند و از باختش ناراحت. نگاه کن یگان ویژه هم آدم است با همه خطاها. تو هم آدمی با همه گله ها. شک کن، شاید تصویر تو واقعی نیست. نه اینکه همه اش دروغ باشد اما شاید همه اش راست نیست
لبخند بزن، نترس، بخش واقعی اعتراضت از بین نمی رود. تسکین درد، زخمهایت را حذف نمی کند اگر اینقدر به آنها وابسته ای. شکستن دوگانه به معنی یکی شدن با حاکمیت نیست اگر از این میترسی. برعکس آرام میشوی و هیجان خودنابودگرت عقب می نشیند. و میتوانی بهتر ببینی.
نترس، زندگی عادی نمی شود فقط واقعی میشود. زندگی واقعی هم لبخند دارد هم غم. جامعه واقعی هم اعتراض دارد هم حمایت. به زندگی برگرد. زندگی پیروز است.
کاش بتوانیم دوستانمان را از بازی باخت-باخت نجات دهیم.
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
"انقلاب بی رهبر شورشی است که دزدیده میشود"
متن های تملق آمیز و اغراق گونه حماسی را کنار بگذارید. خرد جمعی! انقلاب هیبریدی! بازی با کلمات را رها کنید. وقتی بدون تشکل آمدید کف خیابان، فریاد زدید و هر کدام یک چیزی خواستید جز شورش بی هدف انجام نداده اید. #مهسا_امینی #انقلاب۱۴۰۱
مهم نیست که نیت شما چیست، بالاخره باید یک نفر روی صندلی بنشیند. باید کسی پشت بلندگو برود و از طرف همه صحبت کند. وقتی کسی نیست چرا مسیح علی نژاد نرود؟ نازنین بنیادی؟ چرا رجوی و پهلوی نه؟ چرا علی لاریجانی پیام مردم را نگوید؟ اصلاح طلبان؟ قوچانی؟ چرا کومله نه؟ چرا داعش نه؟
اصلا مهم نیست که بخشی از معترضین با او مخالف باشند، بخش دیگری موافقند! و وقتی رهبر وجود ندارد، وقتی تشکلی نیست، یعنی زبان رسمی ندارند. و خبر بد اینکه علینژاد دارد. اسماعیلیون دارد. و خیلی ها که توانای نقد کردن زحمت آنهایند. هزینه را خیابان می دهد ولی دیگران پای میزند.
اگر همین امروز به حجم توییت و پست و فیلم و خبر و ... نگاه کنید فکر میکنید #انقلاب_1401 حداقل یکساله در جریانه و ماه ها درگیری داشته. در حالیکه عملا حدود یک هفته حضور خیابانی با 3 روز اوج داشته است. فکر میکنید کشور در اعتصاب و تعطیلی و غم فرو رفته اما ... #مهسا_امینی
1
بازار حتی برای دو ساعت هم تعطیل نشد. فکر میکنید خون در کوچه ها جاری است اما مردم در حال زندگی و خرید و عروسی و عزا و روزمره هستند. فکر میکنید میلیون ها نفر مثل 57 به خیابان ها ریختند اما کف میدون جمعیت سنگینی نیست. چطور چنین فاصله ای ممکنه؟
بودریار (جامعه شناس مشهور فرانسوی) یک کتاب مهمی داره به نام "جنگ خلیج فارس اتفاق نیفتاده" که سرو صدایی بلند کرد. خلاصه اش این که اونچه ما از رسانه ها به عنوان جنگ دیدیم با چیزی که اونجا بود اینقدر تفاوت داشت که میشه گفت به نوعی رخ نداد.
بهترین برنامه های قرن گذشته برای آینده #رشتو
ما نسل کامپیوتر هستیم. بخش زیادی از زندگی مون با نمایشگرها گذشته. برنامه ها مثل دست یا مغز، بخش هایی از ما شدند. اینجا بهترین برنامه هایی که میشه تو چمدون گذاشت و با خودمون به قرن جدید ببریم رو فهرست میکنم.
این فهرست:
- براساس تجربه شخصیه
- رو به آینده است نه گذشته. یعنی فقط برنامه های زنده رو میگم و بحث تاریخ نگاری نیست.
- سه قسمت داره: سنتی (Classic)، عمومی و تخصصی.
- برنامه نرم افزاریه که برای انجام کاری استفاده میشه نه مثل شبکه اجتماعی و سایت و یوتوب و ... که خودش هدف باشه.
* سنتی (Classic): [اونها که منحصر به دوره ای نیستند و به معیار تبدیل شدند]
1- اکسل
بیایید قبول کنیم اکسل هدیه خداست به بشر. تجلی ریاضی و منطق. زیبایی برای همه. اکسل فراتر از یه برنامه یه سبک تفکره. اکسل خودش رو هم قد کاربرش میکنه و به هیچ کس نه نمیگه. اکسل ابزار نیست ابزار سازه.
جنگ جدید 2021 #فلسطین درست فهمیده نشد، اینجا زاویه متفاوتی رو مینویسم، اگر دوست داشتید ریت کنید:
ما یک فلسطین نداریم بلکه 2 تا فلسطین داریم! #Palestine
اگر از من بپرسید یک دستاورد بزرگ اسراییل چیه میگم تقسیم فلسطین. اون باریکه کوچک غربی میشه غزه و این لکه پراکنده شرقی میشه کرانه غربی (چون غرب رودخانه اردن است). سیاست فلسطین غزه و کرانه تفاوت های مهمی دارند. به طور نمادین کرانه راه گفتگو رو رفته و غزه (از 2003) راه مقابله رو.
طرفداران سیاست کرانه بهش میگن عقلانیت و به طرف مقابل تنش زا، طرفداران غزه هم بهش میگن مقاومت و به طرف مقابل سازشکار.
(لطفا از تطبیق با داخل ایران پرهیز کنید)
اما بزرگترین تفاوت دو فلسطین "سلاح" هست. سلاح غزه موشک های کوچک نه چندان پیشرفته است که در آن زندان نوعی معجزه است.
ظاهرا جناب #عبدالملکی خیلی محکم از ایده شون دفاع میکنند و چه بسا در انتخابات هم تکرار بشه، پس:
۱- این ایده کل نظام شهرسازی ایران رو به لرزه میندازه!
۲- ایده نگاه محدود اقتصادی داره بدون توجه به آثار اجتماعی تاریخی
(گیومه ها نقل قول دقیق نیست)
3- ساده سازی: "زمین آزاد شه ساخت و ساز میشه"
الزاما چنین اتفاقی نمیفته، بلکه خریداری و احتکار میشه. دلالان از همون لحظه اول وارد میشن. و صبور هم هستند. بسیاری از زمین ها برای رزرو کنار گذاشته میشه.
4- میفرمان:"نظام عرضه و تقاضا دلالی رو از بین میبره"
درسته اما بازار زمین بدلیل عدم جابجایی زمین مثل سایر بازار ها نیست. مرغوبیت تقریبا از بین نمیره. زمین های مرغوب (شمال، نزدیک شهر،...) همیشه ارزشمند تر خواهند ماند. دلال و سرمایه دار ها خوب میدانند.
ضمنا تقاضای ویلاسازی بالاست
داستان سقوط احتمالا عمدی ارزش پول آلمان:
اواخر ۱۹۲۱ مردم آلمان می دانستند قیمت ها در حال افزایش هستند، اما نشانه ای برای سقوط ارزش پولشان نبود. بانکهای آلمانی هم تقریبا بدهی هایشان معادل دارایی هایشان بود. بسیاری از کسب و کارها نیز دارایی های مطمئنی داشتند. #رشتو
مانند زمین، کارخانه، تجهیزات و انبار که قیمت اسمی آنها با سقوط ارزش پول بیشتر میشد. برخی از این شرکتها بدهی هایی داشتند که کم ارزش می شدند و آنها نیز در مجموع ثروتمندتر می شدند. بسیاری از شرکت های بزرگ آلمانی (نیاکان غول های صنعتی امروز) خارج از آلمان فعالیت می کردند.
و «ارز مطمئن» به دست می آوردند.
وقتی ارزش پول سقوط می کند «فرار سرمایه» واکنشی مرسوم است. آلمانی هایی که می توانستند مارک را به فرانک سوییس، طلا یا دارایی های دیگری تبدیل کنند، اندوخته های خود را به خارج از آلمان می بردند.