نمیدونم این عالیجناب 👇🏼 را میشناسید یا خیر ؟
البته مطمئنم که تصویر ایشون رو حتماً دیدین ، اما اینم مطمئنم که نمیشناسیدش ، ایشون ی رکورد بزرگ در اختیار دارند که تا پیش از ایشون ، سابقه نداشت (بعدشم تا سالها دیده نشد) و ان اینکه ، از زمان #میرزاتقی_خان_امیرکبیر تا زمان
۱.
نخست وزیری ایشون ، ینی به مدت ۸۳ سال ، ایشون اولین نخست وزیری بودند که کسری بودجه نداشتند .
اما ، نکته جالب داستان این نیست ، نکته جالب قضیه اینه که ایشون ، از سال اول نخست وزیری ، تا زمان استعفاء از پادشاهی هرگز با کسری بودجه مواجه که نشدن هیچی ، در زمان خروجشون از
۲.
ایران ، دولت علیه ایران معادل ۶۵ میلیون لیره استرلینگ هم در بانکهای انگلستان سپرده ذخیره ارزی داشت . همچنین خزانه کشور هم معادل ۶۰ میلیون تومان ذخیره در بانک ملی داشت .
او همچنین پس از قتل میرزا تقیخان امیرکبیر ، تنها رئیس الوزرائی بود که ریالی مداخل از خزانه کشور
۳.
برنداشت ، دست تمامی دزدان
رو هم از خزانه مملکت کوتاه کرد .
اصلاً بزارین ۱ نمونه بهتون بدم که خودتون برید تا آخر خط .
انگلیسها ، میخواستند قرارداد ۱۹۱۹ رو اجرا کنند ، برای همین ، نیاز به ی ادم بیشرف و بیغیرت و وطنفروش داشتند که قرارداد را امضاء کنه .
برای همین رفتن به
۴.
احمدشاه گفتن وثوقالدوله
رو بکن نخست وزیر ، شاه هم به نماینده انگلیس گفت از ریخت این مرتیکه خوشش نمیاد و علاقهای هم به این کار نداره ، اما اگر انگلیسها حاضر باشن ماهیانه ۱۵.۰۰۰ تومان به وی بدهند ، حاضره این کارو بکنه .
القصه که قرار میشه از زمانی که وثوق الدوله
۵.
حکم رئیس الوزرائی رو میگیره تا زمانی که برکنار بشه ، شاه قاجار ، ماهیانه ۱۵.۰۰۰ تومن حقوق بگیره ، که البته گرفتم .
حالا ، این وسط چی شده ؟
احمدشاه (معروف به احمد علاف) ماهی ۱۵.۰۰۰ تومن میگیره که با لشکر زناش خوش باشه .
وثوق الدوله هم ۴۰۰.۰۰۰ تومن از انگلستان رشوه
۶.
میگیره که قرارداد ۱۹۱۹ رو امضاء کنه .
وزیر خارجهاش هم جناب مستطاب فیروزمیرزا نصرةالدوله ۲۸۰۰۰ پوند گرفت و قرارداد را امضاء کرد و بعد از امضاء ۴۰.۰۰۰ پوند دیگه هم گرفت و همچنین از شرکت نفت ایران و انگلیس هم معادل ۶۰.۰۰۰ پوند اعتبار گرفت که بعداً گفت این پول رو خرج
۷.
مسافرت احمدشاه قاجار به اروپا خرج کرده (اللهاعلم ، به کسی که بیلان نداده) .
صارمالدوله وزیر مالیه هم ۱۰۰.۰۰۰ تومن دریافت کرد .
شاه که فهمید چه بخور بخوری بوده و اون خبر نداشته ، رو ی آجر وایساد که قرارداد را توشیح نمیکنم که نمیکنم .
هرچی سفیر انگلستان گفت : اخه چه
۸.
چه مرگته ؟
چرا امضاء نمیکنی ؟
گفت :
برو قرارداد رو بده به همون مادرقحبههایی امضاء کنند که پولش رو گرفتن .
سفیرم میگه مگه وثوق الدوله پول شمارا نداده ؟ که جخ تازه معلوم میشه ، ی پولی هم وثوق الدوله گرفته بوده که بده به شاه و خودش خورده بوده و به شاه هم هوچی نداده
۹.
بوده .
حالا به وثوق میگن بیا پولارو بده ، اونم میگه خرج شد ، رفت .
هیچی ، آخرش مجبور میشن ی پول عظیم از خزانه مملکت بردارن بدن به احمدشاه تا راضی بشه که قرارداد رو امضاء کنه ، که آخرش هم نمیشه که امضاء کنه .
کل این وقایع ، کی اتفاق میفته ؟
زمانی که رضاشاه ،
۱۰.
هنوز میرپنج رضاخانه و اصلاً معلوم نیست در داخل مملکت چه خبره ؟
حالا براتون بگم که تا پیش از رئیس الوزرائی رضاخان سردارسپه ، بودجه ریزی مملکت چه خرتوخری بوده .
براساس قانون مشروطه ، دولت موظف بوده که بودجه ریزی انجام بده و نخست وزیر سالی یکبار میرفته به مجلس شورای
۱۱.
ملی و بیلان بودجه میداده .
اما این اسمش بیلان بود ، چرا که نخست وزیران قانونی مشروطه ، همونهائی که شارلاتانهای بیپدر و مادر و تولهآخوندهای مورخ و کره چپهای تاریخ دان بهشون میگن نخست وزیران قانونی مشروطه که رضاشاه اومد که دست آوردهاشون رو نابود کنه ، درواقع ، گزارش
۱۲.
عملکرد بودجه رو میدادن .
ینی چی ؟
ینی اینکه آقای نخست وزیر به مدت یکسال پول رو میگرفت و هرکاری که دلش میخواست باهاش میکرد ، در پایان سال میومد مجلس و ی سیاهه میگذاشت جلوی نمایندگان که بله ، در سال گذشته این مقدار عایدات حکومت بوده .
فلان مقدار پول رو دادیم قبله
۱۳.
عالم باهاش بره حال و حول در فرنگ .
فلان مقدار دادیم به وزارت طرق و شوارع که جاده بسازه و فلان مقدار دادیم به فلان وزارت خونه و ....
اما در واقع براساس آنچه که مرحوم ملکالشعرای بهار در کتاب تاریخ احزاب ایران مینویسه ، اینا همش شامورتی بازی بود ، چرا که ریالی پول
۱۴.
به وزارتخانهها داده نمیشد و کل پول بین شاه و نخست وزیر و وزرا و نمایندگان مجلس تقسیم میشد و گور پدر ملت و وزارتخونهها .
بفرما این صورت👇🏼 اولین بودجه مدرن ایرانه که در ۱۲۸۹ توسط صنیعالدوله ننه مرده نوشته شد ، اما وقتی میرفت که به مجلس تقدیم کنه ، ی انقلابی گرجی
۱۵.
تاقی زد ترورش کرد و خلاص .
همونطور که میبینید ، در بودجه ذکر شده که این مقدار پول درومده و به این میزان اختصاص داده شده به وزارتخانهها .
رضاشاه کبیر ، اولین نخست وزیر تاریخ ایرانه که پیش از شروع سال مالی ، بودجه رو میداد به مجلس و این مجلس بود که تصمیم میگرفت
۱۶.
چه مقدار پول باید برسه به هر وزارتخانه و سازمانی . کاری که تا همین امروز همداره در ایران انجام میشه ، اما خوب نیست ما خیلی ملت خوش شانسی هستیم ، اینه که این بودجههارو رفسنجانی و خاتمی و احمدینژاد و رئیسی برامون انجام میدن فعلاً .
۱۷.
همچنین رضاشاهکبیر ی مشکل دیگه رو هم بلکل در امور بودجه حل کرد و آن این بود که درامد حاصل از فروش نفت را بلکل از بودجه جاری مملکت حذف و واریز به صندوق ذخیره ارزی کرد و این پول را پشتوانه پول ملی ، و صرف بودجه عمرانی کشور ، خرید اسلحه ، خرید کارخانجات و استخدام
۱۸.
مستشاران خارجی و اعظام دانشجویان به خارج برای تحصیل کرد .
که البته این کار آخرش اشتباه محض بود ، چرا که گله عظیمی گوساله رفتن اروپا و گاو از اونجا برگشتن و البته که لابلاشون تک و توک ادم درسخون هم پیدا شد .
با این وجود ، در هنگام اشغال ایران ، دولت شاهنشاهی ایران
۱۹.
نزد بانکهای معتبر انگلستان ، بیش از ۶۵ میلیون لیره استرلینگ پول طلا داشت .
که بعدها توله آخوندها و کره چپهای مورخ نوشتن رضاشاه ۶۵ میلیون پوند پول دزدید و برد .
عین زمان انقلاب که ذخیره ارزی ایران نزد بانکهای آمریکا (مشخصاً چیس منهتن بانک) ۲۴ میلیارد دلار بود که
۲۰.
یزدی و قطب زاده و بنیصدر گفتن شاه ۲۴ میلیارد دلار دزدیده .
که تا همین امروزم دارن پسش میگیرن و ملت احمق هم اونو باورکردن ، هم این ۲۴ میلیارد رو .
راستی 😱
کدومتون تا حالا این داستان را از خدمات #رضاشاه_کبیر شنیده بودید ؟
بخام در مورد عالیجناب ، بزرگ . بنویسم
۲۱.
میشه ی کتاب ۵۰۰ صفحهای کم کمش نوشت .
اما چون میدونم حال خوندن این دست مطالب رو ندارید ، فکر کنم تا همینجا کافی باشه . چون هرچی نباشه ، ذات ایرانی رو میشناسم ، انقدر به جفنگیات خسرو معتضد اعتقاد داره که اینارو بخونه کهیر میزنه .
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
ی شرکتی در فرانسه هست به نام کرینگ #KERING این شرکت کرینگ ، توسط ی هولدینگی اداره میشه به نام آرتمیس . در واقع ، کرینگ شرکت مادر تمام این شرکتهاییه که میبینید 👇🏼 .
مالک این شرکت ، ی بابائیه به نام فرانسوا هنری پینا که این آقای هنر پینا ، شوهر محبوب همتون سلماهایکه
۱.
این هولدینگ ، چند سال پیش میاد ی تارنما راه میندازه برای فروش محصولات لاکچری شرکتهای زیرمجموعهاش .
اسم تارنما رو هم میزارن #BalenciagaGate قیمت محصولاتی رو هم اونجا میبینید در حد خداست .
چند وقت پیش این تارنما شروع میکنه به فروش عروسک کوکان با اشکال جنسی که اسمشون
۲.
رو هم میزارن عروسکهای fuck face . با قیمتهای عجیب و غریب .
خصوصیت مشترک عروسکهای کودکانی که به فروش گذاشته شده اینه که آلت تناسلی نعوظ شده در صورت عروسکهاست و دهن آنها همگی سوراخ مقعد طراحی شده .
حدود ۱.۵ سال پیش ، ی دوستی دائم برنامههای این اقای واحدی رو میاورد دایرکت و به من اصرار که برنامههای ایشون رو ببین که حرفهای خوبی میزنه .
من ، البته هرگز این دست برنامههارو نمیبینم ، چون دیدن برنامههای اینجوری ۲ نتیجه بیشتر نداره .
یا مجبور میشید در مقابلشون
۱.
موضع گیری کنید
یا ناخوداگاه ازشون تاثیر میگیرید
بالاخره ، با اصرار این دوستمون یکی دوتا برنامههای ایشون رو دیدم ، و بله . اشتباه نکرده بودم ، این اقای واحدی هم مثل تمام دیگر افرادی که صادر شدند مانند علینژاد و فخراور و سیدمحمدحسینی و سازگارا و .... پیش از خروج از
۲.
کشور ، ی دوره کلاس فن بیان دیدن .
شاید تا حالا دقت نکرده باشید ، اما این دوستان همگی و بلااستثنناء به یک لحن و زبان و گویش حرف میزنند و تا اونجا آموزششون یکسان بوده ، که حتی تیکهای بدن و میمیکهای صورت و اوج و فرود صداهاشون دقیقاً عین همه .
اما وجه مشترک مهم همه این
ملت رو اینجوری اسکول میکنن که هیچی ، تف میندازن تو شرافت و کرامت انسان .
امروز اعلام کردن که دولت ۱ میلیارد یورو بودجه اختصاص داده به واردات خودرو .
اما ، این خودرو قراره چگونه وارد بشه ؟
داستانش اینجوریه که :
دولت ۱ خودرو وارد میکنه ، مثلاً ۱ دستگاه خودرو SEAT اسپانیایی
۱.
یا چانگان چینی بعد این خودرو میره به گمرک و اونجا حقوق گمرکی و مالیات و عوارض و کوفت و زهرمارش حساب میشه .
حالا فرضکنید که قیمت پایه این خودرو مثلاً ۱۰.۰۰۰ دلاره . گمرکی و عوارض و کوفت و زهرمارش هم میشه ۱۲ تا ۱۴ هزار دلار .
تا اینجا قیمت پایه این لگن ، میشه ۲۳.۰۰۰ دلار .
خوب ،اگه فکر کردین که این خودرو رو مثلاً به مبلغ ۲۵.۰۰۰ دلار میدن تو بازار ، سخت در اشتباهید .
جَخ تازه اتول رو میبرن تو بورس کالا و اونجا به بالاترین قیمت پیشنهادی میفروشن .
ینی مثلاً شرکت خودرویی تولهسگزاده و برادران اقدام به واردات ۲۰۰۰ دستگاه خودرو چانگان میکنه
من کاری ندارم که کیوان عباسی و تلویزیونش چرا این کارو کردن و هدفشون چیه ؟(که میدونم چیه ) اما سئوال من اینه که چرا باید برای همین بیپدرومادرای عقده دیده شدنی دل سوزوند ؟
شاید کیوان عباسی بگه فیلم از سکس ننتون بگیرید بفرستید ، من نشون میدم ، اینا باید بدوئن برن ننشونو
لخت کنن ازش فیلم بگیرن ؟
اینکه کیوان عباسی چنین چیزی میگه تو تلویزیونش ، روی خریت و حماقت ملت حساب ویژه ۲ قبضه باز کرده .
ما چرا باید ناراحت ی گله خری باشیم که خودشون عامدانه و عالمانه میخان خودشون رو به گا بدن .
هرچند که این ادمها ، سگکی باشن که در داخل باشن و همچین
گهی بخورن .
این کارا ، کار اون دیوثهای پوفیوزیه که در ترکیه و یونان گیر افتادن ، برای درست کردن کیس پناهندگیشون از این کارا میکنند .
هروقت یکی از اینا از وسط یکی از خیابونهای شهرها یا پارکها ی همچین فیلمی گرفت ، بیارین با هم ببینیم و به خریت و حماقت عامدانه و عالمانه
یکی از افتخارات آمریکائیها ، داستان این اقاست 👇🏼 که بطور خیلی اجمالی و مختصر و نصف و نیمهاش میشه این که این اقای ، ینی جیمز مردیت ، رفت از دادگاه ایالتی حکم گرفت که بره دانشگاه میسیسیپی درس بخونه
اما وقتی رفت .دانشگاه دانشجوها با کتک و تیپا زدن انداختنش بیرون ، اونم
۱.
رفت عدلیه عارض شد به دادگاه عالی و دادستان کل که اون موقع رابرت کندی بود ، دستور داد که جیمز با اسکورت نیروی گارد ملی بره دانشگاه و بیاد و به این ترتیب جناب جیمز مردیت تونست درس بخونه و برای اولینبار در تاریخ امریکا ، سیاهها تونستن برن دانشگاه مختلط وقتی تاریخ
۲.
جنبش سیاهان رو بخونید ، این داستان یکی از داستانهای عظیم الشانیه برای بزرگی و مظلومیت خاندان کِندی و خدمت عظیمی که به جامعه آمریکا کردن و تا امروز شونصدتا فیلم و سریال و داکومنتری و کتاب و کوفت و زهرمار در مورد این داستان نوشتن .
حالا برگردیم به حدود ۴۰ سال قبل از این
من از تک تک شماها بیزارم ،
از هر دم و بازدم شما بیزارم ،
از ایده و مرام و مسلکتون بیزارم
از تمام انچه که بودید و هستید بیزارم .
شما قاتلان فرزندان مام میهنید
از فرزندانتان بیزارم
شما پای مادر وطن را شکستید
از پای تپیده در گِلتان بیزارم
شما قلب ملتی را دریدید
از قلب بی احساس و سنگیتان بیزارم
شما از خون کرد و لر و بلوچ و اذری ، نردبام ترقی ساختید
از پلهٔ خونین ساختنتان بیزارم
شمابه زبان شکرین فارسی تنفرپراکندید
از فارسی گوئیتان بیزارم
شما تن پدر ایران را در گور لرزاندید
از قیام و قعودتان بیزارم
شما به دوستی ، راستی ، وفاداری و مهربانی
خیانت کردید
از محبت و دوستی و مهربانیتان بیزارم
کنون که هنگام مبارزه نور با تاریکیست
از تاریک بچگان ، در میان سپاه نور بیزارم
از شمایان ای شب زدگان شب پرست
به حرمت و زیبایی نور ایران بیزارم
کنون نشستهام بر سطبر سینهٔ فراغ البرز و بر اعماق تاریخ مینگرم
ز تاریخ دروغینتان بیزارم