یک #حکایت
میگن ی شبی چندنفر سارق مسلح میریزن در خانه ی بنده خدائی و تمام زندگیش رو غارت میکنن ، وقتی سارقها میخواستن از خونه برن ، رئیس دزدها گفت صبر کنید .
سپس اومد جلو و دست و پای زن صاحب خونه رو باز کرد و گفت باید برای ما برقصی .
زنه وحشتزده نگاه شوهرش کرد و دزده هم
میگن ی شبی چندنفر سارق مسلح میریزن در خانه ی بنده خدائی و تمام زندگیش رو غارت میکنن ، وقتی سارقها میخواستن از خونه برن ، رئیس دزدها گفت صبر کنید .
سپس اومد جلو و دست و پای زن صاحب خونه رو باز کرد و گفت باید برای ما برقصی .
زنه وحشتزده نگاه شوهرش کرد و دزده هم
۱.
قداره رو گذاشت زیر گلوی شوهره و گفت میرقصی ، یا ببرم و خودتو بیوه کنم و بچه‌هاتو یتیم ؟
زنه که همینطور نگاه شوهره میکرد دید که شوهره با چشم و ابرو بهش میگه برقص بابا ، این اسکوله ، سر هیچی میزنه سرمو میبره .
القصه ، زنه شروع میکنه به رقصیدن و چنان رقصی میکنه که
قداره رو گذاشت زیر گلوی شوهره و گفت میرقصی ، یا ببرم و خودتو بیوه کنم و بچه‌هاتو یتیم ؟
زنه که همینطور نگاه شوهره میکرد دید که شوهره با چشم و ابرو بهش میگه برقص بابا ، این اسکوله ، سر هیچی میزنه سرمو میبره .
القصه ، زنه شروع میکنه به رقصیدن و چنان رقصی میکنه که
۲.
دزدان عنان از کف داده میریزن سر زنه که ترتیبش رو بدن ، اما از شدت سروصدا و هیجانات غالب شده بر دزدان همسایگان بیدار میشن و دست دزدان به شورت خانم خانه نرسیده ، صدای اهای هوار ، آی دزد همسایه‌ها عیش دزدان را تیش میکنه و بنده‌خداها خائف و خاسر اموالها رو هم جا
دزدان عنان از کف داده میریزن سر زنه که ترتیبش رو بدن ، اما از شدت سروصدا و هیجانات غالب شده بر دزدان همسایگان بیدار میشن و دست دزدان به شورت خانم خانه نرسیده ، صدای اهای هوار ، آی دزد همسایه‌ها عیش دزدان را تیش میکنه و بنده‌خداها خائف و خاسر اموالها رو هم جا
۳.
میزارن و مجبور به فرار میشن .
بعد از خوابیدن قضایا ، شوهره میاد سراغ زنه و گیساشو میگیره دستش و تابی بهش میده و شاتاراقی هم میزنه تو گوشش که :
+ پدرسگ این چه بیناموسیی بود که کردی ؟
زنه هم مظلومانه ، در حالی که دردش اومده بود گفت :
-پدرسگ ، خودت گفتی برقصم .
+ گفتم برقصی
میزارن و مجبور به فرار میشن .
بعد از خوابیدن قضایا ، شوهره میاد سراغ زنه و گیساشو میگیره دستش و تابی بهش میده و شاتاراقی هم میزنه تو گوشش که :
+ پدرسگ این چه بیناموسیی بود که کردی ؟
زنه هم مظلومانه ، در حالی که دردش اومده بود گفت :
-پدرسگ ، خودت گفتی برقصم .
+ گفتم برقصی
۴.
ینی یکم دستاتو تکون بدی نه جوری تکون بدی که من با گلوی زیر تیغ جوری بشم که غسل واجب بشم .
حالا حکایت بعضیاست ، اینکه ذوب در یک مامور دست ساخته شدی ، جوری که از صدتا ادم اِلینه شده بدتر شدی ، به خودت و تربیت خونوادگیت برمیگرده که یکی نبوده یادت بده که در زندگیت ، یجائی
ینی یکم دستاتو تکون بدی نه جوری تکون بدی که من با گلوی زیر تیغ جوری بشم که غسل واجب بشم .
حالا حکایت بعضیاست ، اینکه ذوب در یک مامور دست ساخته شدی ، جوری که از صدتا ادم اِلینه شده بدتر شدی ، به خودت و تربیت خونوادگیت برمیگرده که یکی نبوده یادت بده که در زندگیت ، یجائی
۵.
باید روی ی نقطه‌ای بایستی ، مثل مثلاً جوردانو برونو که بخاطر ایستادن روی عقیده‌اش زنده زنده سوزوندنش و تا اخرین لحظه هم گفتنش بگو اشتباه کردم و برو سر زندگی و زن و بچه‌ات و گفت ، نمیگم ، چون نه دروغ گفتم ، نه اشتباه کردم .
اما اینکه تا ی مامور اطلاعاتی بعد از ۷۰ روز
باید روی ی نقطه‌ای بایستی ، مثل مثلاً جوردانو برونو که بخاطر ایستادن روی عقیده‌اش زنده زنده سوزوندنش و تا اخرین لحظه هم گفتنش بگو اشتباه کردم و برو سر زندگی و زن و بچه‌ات و گفت ، نمیگم ، چون نه دروغ گفتم ، نه اشتباه کردم .
اما اینکه تا ی مامور اطلاعاتی بعد از ۷۰ روز
۶.
شارلاتان بازی میاد اینجا و در این فضا سوک‌سوک میکنه ، جوری قربون قد و بالاش میری و فدای سیبیل آجانیاش میشی که اگه روت میشد ، همینجا ی رقص استریپ میله هم میرفتی براش ، نشون میده که دست کمی از زنه تو داستان نداری ، اونم ، رقص بهانه‌اش بود ، مردارو میخواست .
شارلاتان بازی میاد اینجا و در این فضا سوک‌سوک میکنه ، جوری قربون قد و بالاش میری و فدای سیبیل آجانیاش میشی که اگه روت میشد ، همینجا ی رقص استریپ میله هم میرفتی براش ، نشون میده که دست کمی از زنه تو داستان نداری ، اونم ، رقص بهانه‌اش بود ، مردارو میخواست .
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
