1. ساعت 2 انقلاب بودم. جلوی دانشگاه تهران پر مامور بود و نیروها اجازه نمی‌دادن کسی بخواد بایسته، ماشین آب‌پاش تو میدون انقلاب بود، سر هر چهارراه یگان بود. کلی لباس شخصی و مخبرم بود. رفتم سمت آزادی.
جلوی شریف هم از پایگاه مقداد پر مامور بود تا مسجد بعدش.
#مهسا_امینی
#انقلاب۱۴۰۱
جلوی شریف هم از پایگاه مقداد پر مامور بود تا مسجد بعدش.
#مهسا_امینی
#انقلاب۱۴۰۱
2. میدون آزادی هم باز دو تا یگان موتوری پایین و بالای میدون بودن. با خودم گفتم با این حجم از سرکوبگر نمیشه تجمع تشکیل داد. مخصوصا که دانشجوها بخوان بیان جلوی در و مردم اضافه بشن!
کم‌کم مردم هم داشتن اضافه میشدن. تو پیاده‌روی دو طرف خ آزادی مردم در حرکت بودن. کمی از هر روز بیشتر!
کم‌کم مردم هم داشتن اضافه میشدن. تو پیاده‌روی دو طرف خ آزادی مردم در حرکت بودن. کمی از هر روز بیشتر!
3. مجدد دور زدم برگشتم انقلاب. با موتور بودم و میتونستم برم و بیام. مامورها از ساعت 4 انگار یه شیفت بهشون اضافه شد اما مردم هم در حال زیاد شدن بودن. کسی شعار نمی‌داد. همه فقط راه می‌رفتن. شعار صفر. واسه همین سرکوبی هم نبود. اون حجم از مامور آچمز شده بودن!
#مهسا_امینی
#انقلاب۱۴۰۱
#مهسا_امینی
#انقلاب۱۴۰۱
4. با موتورهاشون میومدن تو پیاده‌رو با فحش رد میشدن و پینت‌بال میزدن درودیوار و هرجا دسته‌های مردم بیشتر از ده نفر میشد گاز اشکاور مینداختن. اما مردم با چشم گریون سیگار تو چشم هم فوت می‌کردن و راه می‌رفتن. صحنه‌های عجیبی بود.همیشه میگم ما بعد انقلاب دیگه آدم‌های قبل نخواهیم بود.
5. یه پیرزنه کمرش خم، لنگون لنگون راه می‌رفت ولی روسری دستش بود و موهای سفید کوتاهش روی لباس مشکی‌ش تو چشم میزد. کمی می‌رفت مینشست رو صندلی کنار پیاده‌رو. یه پیرمرد پیرزن دیگه بودن رو پله‌های بانک نشسته بودن و اشک چشم‌هاشون رو پاک می‌کردن که یکی رفت سیگار فوت کرد براشون.
6. اکثرا یا شبیه میان‌سال‌های فرهنگی و کارمند بودن یا دانشجو. ولی بعد از تاریکی هوا یعنی ساعت 5 جمعیت انگار بهش پمپاژ شد. یکهو دسته‌های ده‌تایی شد سی‌تایی. دیگه طوری شد که نمی‌شد بهشون گیر داد چرا باهم راه میرید. پیاده‌روها واقعا شلوغ شده بود. اراذل با موتورهاشون ویراژ میدادن.
7. تاکتیکشون این بود با موتور از بی‌آرتی رد میشدن گهگاهی اشکاور مینداختن پیاده‌رو. بعضیا‌شونم میومدن با موتور از پیاده رو می فتن و مردم رو مجبور می‌کردن متفرق شن تو کوچه‌های اطراف. ولی مردم مثل یک رهگذر که داره از سر کارش برمیگرده خونه خیلی ریلکس از بین‌شون رد میشدن.
#مهسا_امینی
#مهسا_امینی
8. در مجموع شاید بشه گفت چند ده‌هزار نفر از قشری که بهش میگیم خاکستری با #پیاده_روی هوشمندانه خودشون تونستن چندهزار نیروی سرکوبگر تادندون مسلح رو اونجا معطل نگه دارن.
اینجا بود که با خودم گفتم الان که اینجا پر از ماموره تو محله چه خبره؟
برگشتم اومدم سمت خونه.
#مهسا_امینی
اینجا بود که با خودم گفتم الان که اینجا پر از ماموره تو محله چه خبره؟
برگشتم اومدم سمت خونه.
#مهسا_امینی
9. مسیری که هر شب شاید دو تا اکیپ کامل سرکوبگر میدیدم کلا یه دسته بود که 5تا موتور بودن با دوتا ماشین شخصی.
اومدم خونه بعد رفتم یکی از محلات غرب تهران. دیدم از هر شب بیشترن. حاضر و آماده و مجهز. سنگر بندی‌کرده و ساندویچ آماده. شعارها بلند و رسا. مشت‌ها گره کرده.
#مهسا_امینی
اومدم خونه بعد رفتم یکی از محلات غرب تهران. دیدم از هر شب بیشترن. حاضر و آماده و مجهز. سنگر بندی‌کرده و ساندویچ آماده. شعارها بلند و رسا. مشت‌ها گره کرده.
#مهسا_امینی
10. تقریبا از ساعت نه و نیم شروع کرده بودن (که این یکمی دیره) و ساعت ده شده بود که جمعیت گل انداخته بود. از دور اومدن یه بمب صوتی زدن ملت هیچکس از جاش تکون نخورد. از دور شروع کردیم فحش و رجز که بیاید اگه جرات دارید ولی سر خیابون جلوتر نمیومدن. دوتا گروه رفتن از دو طرف نزدیکشون.
11. رسیدن جایی که از دو طرف پیاده‌رو دوتا نارنجک دستی زدن وسط خیابون جلو موتورهاشون. اینا باز مثل دیشب دمشون رو گذاشتن رو کولشون و رفتن که رفتن. محل کامل دست مردم بود و جمعیت تا یک ساعت بعدش هم شعار میداد و تجمع کرده بود. امشب تاکتیکی که تهران اجرا کرد واقعا رژیم رو از پا انداخت.
12. اینکه میگن آب می‌گرده راهش رو پیدا میکنه دقیقا یعنی همین. یعنی اینکه مردم امروز و امشب تونستن هم تجمعی که زمان و مکان اعلام شده بود رو با تاکتیک #پیاده_روی اجرا کنن و هم رادیکالیسم مورد نیاز انقلاب رو #خیزش_محله_محور پیش ببرن. درود بر این مردم باهوش. درود بر این مردم...
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
