ما که در نوفللوشاتو نبودیم که ببینیم کسی چیز یادش میداد ، یا خودش اوسا بود .
اما از همون روزهای ورود به #نوفللوشاتو معلوم شد که طرف خیلی خیلی حادِق|ه بکارش و کلاً به اندازه موهای کله شاپور مار خورده و الان نه افعی ، که سوپر افعیه .
اما نکته کمدی داستان این بود
۱.
که تمام مونگولهای کوتوله شل مغزی که در اون زمان خودشون رو رهبران سیاسی ایران میدونستند (از تمام طیفهای سیاسی) فکر میکردن که خمینی مونگول و عقب افتاده و ناقص عقله .
مثلاً ی عده از همین هالوها ، میخاستن به خمینی رو دست سیاسی بزنن و پوزهاشو بخاک بمالن ، در مطبوعات
۲.
اعلام میکردن که فلان روز میرن پاریس دیدن آقای خمینی .
این جماعت ، اروای ننشون میخاستن با این کار توپ رو بندازن تو زمین خمینی .
چرا ؟
مثلاً طرف رئیس شورای سلطنت یا نخست وزیر بود و با این پیشنهاد خمینی رو میخواست بزاره تو آمپاس ، چون مطمئن بود خمینی نمیپذیره و این
۳.
بعدش مانور میده که بله ، بهش گفتیم که برای مثلاً جلوگیری از خونریزی و حل بحران کشور و ... بیا مذاکره کنیم ، اما اون قبول نکرد .
در مقابل اما خمینی هرگز به این کوتولههای مونگول بیسواد و احمقی که دههها به ناحق افتاده بودن تو کار سیاست نگفت با شما مذاکره نمیکنم و یا نه
۴.
نیا .
اتفاقاً برعکس ، گلی هم ازشون استقبال میکرد و سخنگوش اعلام میکرد که حضرت امام منتظر ملاقات با فلانیه ، بعدم پیغام بهش میداد که داداش ، پاشو بیا که سخت منتظر شنیدن نظراتتم فقط قربونت ، پیش از اومدنت ی ورق کاغذ A4 بردار و ی استعفاء بنویس و بیا تا دل هممون شاد شه
۵.
در واقع ، حالا توپ تو زمین طرف بود نه خمینی ، اگر استعفا رو مینوشت ، که میشد مثل این بدبخت ، تهرانی .
که وقتی استعفارو رفت پیش خمینی و نوشت ، بهش گفت :
حاجی استعفاتو دادی دیگه ، بفرما ، الان چه سمتی داری که من باهات مذاکره کنم ؟
دسته دوم ، که از اینها بدبخت تر و
۶.
مونگولتر بودن ، میومدن رسماً اعلام میکردن که نخیر ، ما جامون خیلی هم خوبه ، استعفا هم نمیدیم .
خمینی هم اعلام میکرد که این بابا تقاضاش برای مذاکره موضوعیت نداره ، چرا که طرف در سمت مقابل مردم ایستاده و دشمن ملته .
از اون روزها ۴۳ سال گذشته ، به زودی ۴۴ ساله میشه و
۷.
همچنان یمشت مونگول عقب افتاده و روانپریش فکر میکنن خیلی زرنگن و خیلی سیاسین و همه هم باید خفه شن تا فقط این جماعت رهبری کنند ملت رو
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
مقدمه :
تاریخ ایران ، یک مقطعی داره که عجیبترین و شگفت انگیزترین برهه از تاریخ نه تنها ایرانه ، که شگفت انگیزترین دوره تاریخ بشره که هیچ معادل و مشابهی در تاریخ بشر نداره و اون ، همون قسمتی است از تاریخ ایران که زندهیاد عبدالحسین زرینکوب بهش گفت #دوقرن_سکوت در این
۱.
رشتو از چیزی میگم که دکتر زرینکوب ، حتی به مخیلهاش هم خطور نکرده که بگه .
وقتی داستان خلافت مامون را بخوانید ، در قسمت زاده شدن مامون تمام منابع آخوندی که به شدت مورد تایید لشکر لشکر تاریخدان بچه اخوند و چپی هم هست ، نوشته شده که شبی زبیده همسر سوگولی هارون الرشید با
۲.
وی قماری کرد و پس از پیروزی شرط کرد که خلیفه با کثیفترین و زشت ترین و کریهالمنظرترین کنیزش که ایرانی هم بود همبستر بشه و حاصل این همبستری ، مامون بود .
داستان از بیخ و بن دروغ و تماماً کذبه ، مادر مامون عباسی زنی ایرانی ، بسیار زیبا رو بود که دختر دانشمند بزرگ ،
پارداوکس مغز ایرانی اینجوریه . اسمش رو بگذارید مغزگوزیده ایرانی پر بیراه هم نگفتید .
۱. مجاهدین بدن ، تروریستن ، با دشمن ایران متحد شدن ، پیاده نظام عربستان شدن و ...
اما .
بمیریم برای مظلومیت شهدای گلگون کفن مجاهدین اعدامهای ۶۷ .
حالا ادم سالم چطوری فکر میکنه ؟
جمهوری
۱.
اسلامی جنایت کرده و بابت این جنایتش هم باید پاسخگو باشه ، ولی مجاهدین هم همکار همین جمهوری اسلامی بودن ، ما ملت ایران این وسط قربانی اصلی این ۲ گروه هستیم ،
حالا ، همین رو به این ملت بگی ، سیل عظیمی از فحش به سمتتون روان میشه .
۲. حزب توده ایران ، یکی از بزرگترین
۲.
احزاب تاریخ بشره که هیچ کاری نکرده مگر خیانت به ملت و کشوری که در ان تاسیس شده و عامل اصلی دشمن ایران به ایران بوده .
اما ، ۱۶ آذر ، روز کشته شدن ۳ تروریست حزب توده در #دانشگاه_تروریست_پرور_تهران میشه روز دانشجو .
۳. سازمان چریکهای فدائی خلق ایران ، یکی از خطرناکترین
شاهزاده هاینریش سیزدهم ، رویس گریز هستند که امروز پلیس آلمان ایشون رو به همراه ۲۴ نفر دیگه اندکی پیش از شروع کودتا بازداشت کرد .
در طرح ایشون حمله به کاخصدارت عظما ، پارلمان آلمان و چندین نهاد اصلی وجود داشته ، از ابعاد این کودتا خبر موثقی نیست ، اما بکارگیری بیش از
۳۰۰۰ نیروی رزمی ، نشون از گستردگی طرح کودتا داشته ، در این رابطه تعداد زیادی سرباز ارتش و چندین نفر افسران عالیرتبه ارتش نیز بازداشت شدهاند .
کارشناسان و تحلیلگران به نکته مهمی که اشاره میکنند این است که تمام عوامل کودتا ، از نخبگان بزرگ آلمان ، دارای مدارج بسیار بالای
علمی و دارای تجارب عظیمی در اقتصاد و سیاست و جامعه آلمان هستند .
جالبی داستان اینه که با وجودی که دستگاه تبلیغات و مطبوعات آلمان گفتن این کودتا کار نئونازیها و گروههای افراطی بوده ، اما افرادی که تا کنون دستگیر شدن ، کاملاً عکس این را نشون میده و در تایملاین المانیها میتونید
این دوتا اگه نگیم مامورن ، یقیناً نماد ابتذالن ، اینها ، نماد واقعی و درست و مشخص روشعن فکری ایرانن .
الان تو این ۷۰ روز دیدین صدای یکیشون دربیاد ؟
چرا ؟
چون روشنفکری ایران هم مثل همین دوتا به دنبال طرفداراش روانه .
نون رو به نرخ روز میخوره ، روشعنفکری ایران هم الان
در سکوت مطلق به سر میبره ، چون هنوز تشخیص نداده باد تو پرچم کی میفته ، مثل سال ۵۷ نیست که از دقیقه و ثانیه اول فهمیدن باد تو پرچم خمینیه و همشون هم برای خوردن نون به نرخ روز ، خمینی پرست شدن ، کانون نویسندگانشون ، صبح به صبح ۱ بیانیه میداد در مذمت شاه و قربون صدقه رفتن
خمینی .
این دوتا هم فرقی با پدراشون ندارن ، اون زمان مد بود لیسیدن شریعتی و خمینی ، حالا مد شده پرچم شیروخورشید .
همشون رو هم کومپلت ، دیدین ۱ کلمه در مورد شاهزاده بگن ؟ چه خوب ، یا بد ؟
وسط وایسادن ، برای همین منتظرن ببینن ترازوی کی سنگینتر میشه ، اون وقت یهو میبینین
وقتی این دوستمون آقای ناپلئون بناپارت در پاریس تاجگذاری کرد
۱.
این جناب 👇🏼 حدود ۴۰ سال بود که در انگلستان پادشاه بود .
جخ تازه در همین سالی که بناپارت تاجگذاری کرد ، حدود یک سالی بود که جنون شاه جورج سوم شروع شده بود و وضع وی روزبهروز بدتر میشد ، تا جائی که بالاخره شاه کاملاً دیوانه شد ، اما اگه فکر میکنید که با دیوانگی دوران
۲.
پادشاهی وی تمام شد ، سخت در اشتباهید ، جورج سوم تا ۶ سال پس از خلع و سقوط ناپلئون در ۱۸۲۰ (سال مرگ بناپارت در سنت هلن) در فرانسه شاه بود و تنها مرگ موجب پایان سلطنت وی شد .
تقریباً از حدودای سالهای ۱۸۰۴ و ۱۸۰۵ شاه نشانههای جنون رو بروز داد و یکی دوسال بعد هم به جنون
یک #حکایت
میگن ی شبی چندنفر سارق مسلح میریزن در خانه ی بنده خدائی و تمام زندگیش رو غارت میکنن ، وقتی سارقها میخواستن از خونه برن ، رئیس دزدها گفت صبر کنید .
سپس اومد جلو و دست و پای زن صاحب خونه رو باز کرد و گفت باید برای ما برقصی .
زنه وحشتزده نگاه شوهرش کرد و دزده هم
۱.
قداره رو گذاشت زیر گلوی شوهره و گفت میرقصی ، یا ببرم و خودتو بیوه کنم و بچههاتو یتیم ؟
زنه که همینطور نگاه شوهره میکرد دید که شوهره با چشم و ابرو بهش میگه برقص بابا ، این اسکوله ، سر هیچی میزنه سرمو میبره .
القصه ، زنه شروع میکنه به رقصیدن و چنان رقصی میکنه که
۲.
دزدان عنان از کف داده میریزن سر زنه که ترتیبش رو بدن ، اما از شدت سروصدا و هیجانات غالب شده بر دزدان همسایگان بیدار میشن و دست دزدان به شورت خانم خانه نرسیده ، صدای اهای هوار ، آی دزد همسایهها عیش دزدان را تیش میکنه و بندهخداها خائف و خاسر اموالها رو هم جا