-سیزده سال پیش، شبی در جهنم کهریزک، جایی که خدا هم در آنجا جواب نمیداد به طور اتفاقی آن شب برای شکنجه انتخاب شدم، تنها جرمم این بود که جای خوابم را به یک نفر دیگه دادم، رفتم به سوی توالت آب چاه بخورم، آبی که بوی لجن و تعفن میداد...
... وکیلبند محمد کرمی _ معروف به محمد طیفیل _ به داخل قرنطینه آمد. از شانس گند، منو انتخاب کرد برای شکنجه تا درس عبرتی برای دیگران بشود. قرار شد افسر نگهبان خمسآبادی ما را شکنجه و از پا آویزان کند، بعد از کلی کتکخوردن با لوله پی.وی.سی پابندها را به پاهایم زدند...
...از پا آویزان شدم. سرم رو به پایین بود. پابند انقدر تیز بودند که دور پاهایم را زخم کرد، شکنجهگران با لولههای پی.وی.سی با شدت تمام منو میزدند. این بار استوار گنجبخش به کمک استواری خمسآبادی آمد تا او هم خودش را به شکنجه من ارضا کند، صدای صلوات هم بندیهایم هم کارساز نبود...
...و محکم تر میزدند ضربهها را. بعد از حدود بیست دقیقه منو پایین آوردند، روی پاهایم نمیتوانستم بایستم، دوستانم زیر بغل منو میگیرند و به توالت بردند تا آب روی سر و صورتم بریزند تا هم زخمهایم شسته شود و هم از شوک در بیام.
در همان زمان محمد طیفیل به داخل قرنطینه آمد، با قفل...
...کتابی بر دستش، من در خیال خودم فکر میکردم به سراغم آمده برای معذرتخواهی ولی تا دیدم نزدیکم شد شروع کرد با اون قفل بر سر و صورتم کوبید، سرم شکست، لبهایم پاره شد. چشمهایم درونش خون شد و از توی گوشم خون میآمد، منو به سمت درب قرنطینه برد، شروع کرد از شلوارم گرفت و منو بلند...
...میکرد و بهشدت میکوبید به کف زمین. تنها آرزویم در آن لحظه مرگ بود و بس، صدای همبندیهای تو گوشم بود که هم گریه و هم التماس میکردند تا منو رها کند.
در همان لحظه شلوارم پاره شد و لخت مادرزاد جلوی همه کف زمین بودم، حتی شورت هم نداشتیم، زیرا روز اول ما را در جلوی یکدیگر...
...لخت کردند تا شورتها را دور بندازیم، درد اینکه جلوی همه لخت بودم، از درد شکنجهها برایم بیشتر بود، با پاهایش روی گردنم رفت تا منو خفه کند و بکشد، نفسم بالا نمیومد، هر کاری کردم پاهایش را از روی گردنم بر دارم و نفس بکشم نتوانستم، پوستهای گردنم را در آن لحظه چنگ میزدم...
... در همان حال نگاهی به چهرهاش انداختم دیدم دستش را به میله گرفته تا بیشتر بتونه فشار بیاره. چند دقیقهای گذشت، دیدم نفس کشیدم برایم راحت شد، گویا انگار نبودم، انگار از این دنیا رفته بودم، به گفته همبندیهایم در آن لحظه صورتم سیاه و کبود شده بود.محمد کرمی فکر کرده بود...
...من مردهام. پاهایش را از روی گردنم برداشت، حدود یک دقیقهای گذشت، انگار معجزهای شد تا از دوباره بتوانم نفس بکشم، چقدر حس خوبی بود که میتوانستم از دوباره نفس بکشم. آن شب تا خود صبح در شوک بودم. نمیدانم چطور آن شب را سپری کردم، خیلی دوست داشتم همه درد شکنجهها خواب بود...
..مخصوصاً زمانی که جلوی ۱۵۰ الی ۱۶۰ نفر عریان شدم. ولی خواب نبود، همش واقعیت داشت، وقتی جوانان وطنم مانند «محسن شکاری» و «مجیدرضا رهنورد» اعدام میشوند به یاد اون شب لعنتی کهریزک میوفتم که من هم داشتم خفه میشدم و نفسکشیدن برایم آرزو بود. #مسعود_علیزاده#شکنجه#یاری_مدنی_توانا
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
حمید فرخنژاد بازیگر سینما در واکنش به مطلبی که ایرنا علیه او منتشر کرد و مدعی شده بود فرخنژاد پیش از خروج از ایران به قوه قضاییه «تعهد» داده بود واکنش نشان داد و ایرنا را به دروغ متهم کرد.
او تاکید کرد هیچ تعهدی به هیچ نهادی در جمهوری اسلامی نداده است.
او جمهوری اسلامی را ...
...«علیل و دریوزه» نامید و در بخشی از استوری اینستاگرامی خود گفت: «چقدر اوضاعتان غمانگیز است که با تهدید و گروگانگیری به حکومت ظالمانهتان ادامه میدهید».
فشارها بر فرخنژاد از سوی بنگاههای جمهوری اسلامی زمانی افزایش یافت که فرخنژاد، خامنهای را بیمار روانی نامید که شبیه...
... دیگر دیکتاتورها سرنوشتی جز سقوط نخواهد داشت.
او از خامنهای خواست دستکم دیکتاتوری باشخصیت باشد و نه بیشخصیت.
فرخنژاد همچنین خطاب به کسانی که او را تهدید میکنند گفت: ...
سیدصالح میرهاشمی، جوانی ورزشکار و از بازداشتشدگان خیزش انقلابی در اصفهان است که گفته میشود اتهام محاربه به او نسبت داده شده است.
او که یک رزمیکار است روز ۲۶آبان ماه با هجوم نیروهای امنیتی به خانهاش در اصفهان بازداشت شده است و طی مدت بازداشت از حق تماس و ملاقات محروم بوده است.
…به گفته یکی از دوستانش، خانواده این زندانی سیاسی به شدت تحت فشار و تهدید نیروهای امنیتی قرار دارند، تا سکوت کنند و درباره او چیزی نگویند.
منبعی که این اطلاعات را داده است گفته که در دادگاه بدوی به او حکم اعدام دادهاند.
از تاریخ برگزاری دادگاه و کم و کیف آن اطلاعی در دست نیست..
…- این نگرانی وجود دارد که جمهوری اسلامی زندانیانی که کمتر شناخته شده هستند و در مورد آنها اطلاعرسانی نشده را با قتل حکومتی (اعدام) سر به نیست کند.
- میدانیم خانوادهها به شدت تحت فشار هستند، اما برای نجات جان عزیزانشان چارهای جز اطلاعرسانی وجود ندارد.از عزیزانی که پیگیر…
«دکتر آیدا رستمی را هم کشتند و به مادرش گفتند " برخورد با جسمی سخت"
دوشنبه ۲۱ آذر خانم دکتر آیدا رستمی پس از پایان شیفت کاری در ساعت ۷ عصر در بیمارستان شهید چمران تلفنی با مادرش صحبت میکنه ببینه چیزی...
...لازم داره یا نه؟ پس از این تلفن ( میدان آرژانتین ) دیگر اثری از او پیدا نمیشود به هر دری میزنند او را پیدا نمیکنند در روز سهشنبه از کلانتری اکباتان با خانواده او تماس میگیرند که به کلانتری مراجعه نمایند!!....نامه ای به آنها میدهند که تصادف کرده!! برای تحویل جنازه به...
...پزشکی قانونی مراجعه نمایند!!......جنازه را میبینند در حالیکه یکطرف صورتش له بود یک دستش شکسته بود و پلک چشم چپ او بخیه شده بود!!!گویا تخلیه شده بود!!....در گواهی پزشکی قانونی نوشته شده بود:
برخورد با جسمی سخت! خانواده
جنازه را برای تدفین به گرگان انتقال دادند و دفن کردند...
... the abyss where our yells couldn’t even reach the Lord himself. My sin was offering my sleeping place to someone else. I got up to have a sip of that malodorous water from the toilet cesspit.
Unlucky to me, the ward advocate Mohammad Karami – otherwise known as ...
... Mohammad Tifil – came into the quarantine section. He picked me for torture to teach others a lesson. Guard officer Khamsabadi and others beat me with pipes, fastened my feet, and hanged me upside down. Officer Ganjbakhs also came to help Khamsabadi beat me with pipes...