خاطرات سياه زندان در وقت #اعدام
وقتي خبر اعدام مياد،ياد روزهايي ميوفتم كه در زندان بودم،ياد خداحافظي هاي آخر و اشك و ماتم و ارزوهاي واهي:
ميدونيم اجرا نميشه و برميگردي.
چونكه اگر شاكي شخص بود،اميدفراواني بود كه رضايت پاي چوبه داده بشه،اما اگر مثل امروز،شاكي حكومت بود،و حكمي👇
وقتي خبر اعدام مياد،ياد روزهايي ميوفتم كه در زندان بودم،ياد خداحافظي هاي آخر و اشك و ماتم و ارزوهاي واهي:
ميدونيم اجرا نميشه و برميگردي.
چونكه اگر شاكي شخص بود،اميدفراواني بود كه رضايت پاي چوبه داده بشه،اما اگر مثل امروز،شاكي حكومت بود،و حكمي👇
همچو محاربه،فساد في الارض و...كه تماما برامده از قوانين اسلامي هستند،هيچ اميدي وجود نداشت،حتي در خوشبينانه ترين حالت،چرا كه شاكي در واقع قران و امت اسلامي بودند كه حكومت نقش قيم و متولي مسلمين بود وهيچ رحمي هرگز نداشته كه اگر قرار به رحم كردن بود،مورد انتقاد شديدقرار ميگرفت👇
و خواست خدا و رسولش بايدانجام ميگرفت(باكمي تحقيق متوجه ميشويد كه اين موضوع بجز حقيقت نيست و پسرعاقل فقط يك راوي است)اماديدني تر اين بود كه هر دو طرف بهم اميد ميدادند،اونيكه داشت ميرفت،اوني كه منتظر روزي بودكه اسمشو بخونن و
ببرنش واسه اعدام.
بعضي ها اشك ميريختن و ماتم زده بود چشمانشون اما اونيكه داشت ميرفت،سعي ميكرد بخنده و شوخي بكنه تا دوستاش غمگين نباشن.
وقتي بند رو ترك ميكرد(روز قبل اجرا ميرفت انفرادي) بند سكوت مطلق بود،تا دقيقه اي همه ساكت بودند،چونكه كاري از دستمون بر نميومد،سرها رو پايين👇
بعضي ها اشك ميريختن و ماتم زده بود چشمانشون اما اونيكه داشت ميرفت،سعي ميكرد بخنده و شوخي بكنه تا دوستاش غمگين نباشن.
وقتي بند رو ترك ميكرد(روز قبل اجرا ميرفت انفرادي) بند سكوت مطلق بود،تا دقيقه اي همه ساكت بودند،چونكه كاري از دستمون بر نميومد،سرها رو پايين👇
مينداختن و ميرفتن تو سلولشون،اما صبح فردا با صداي اذان،همه سرجاشون نشسته بودند،همه بيدار بودند و در اون لحظه ترسناكترين صداي عالم، صداي #اذان بود همچو ناقوس مرگ،فقط صداي اذان بود كه در زندان طنين انداز ميشد و هيچكس خبر نداشت اونطرف ديوارها،چه اتفاقي رخ داده،ايا چهارپايه رو از 👇
زير پاي دوستشون كه تا ديروز همسفره شون بود وهم خرجشون،كشيده شده يا اينكه فرصتي ديگه داده شد.ديگه كسي نميخوابيد،ديگه كسي جرات نميكرد بخوابه تا خبر از اون سوي ديوارها به درون بند بياديا اينكه درب باز بشه و فرد محكوم به اعدام برگرده تو بند،اما در تقابل با رژيم آخوندي،كمتر اتفاق👇
ميوفتاد كه فردي زنده برگرده و در اغلب مواقع فقط خبر مرگ ميومد،چونكه ما با موجوادتي روبرو بوديم كه اگر خونمان را نمي نوشيدند،زنده نميماندندو شيشه ي عمرمان در دستانشان بود،پس اميد ها كمرنگ تر از هميشه بود.
بچه ها خرما ميخريدند و بيسكويت و كمي حلوا درست ميكردند و اغلب تو همون👇
بچه ها خرما ميخريدند و بيسكويت و كمي حلوا درست ميكردند و اغلب تو همون👇
بند يك مراسم ختم واسه دوستشون برگزار ميكردند،كسانيكه خيلي هاشون تو صف اعدام بودند،مجري برگزاري مجلس دوستشون بودند.اما هيچوقت مراسم هفت و چهلمي برگزار نميشد،چونكه تا بخواد هفتم آخرين نفر بياد،حداقل چند نفر ديگه اعدام ميشدندو حتي به هفتم قبلي ها نميرسيد،اما اون سالها حكومت در 👇
ماههايي مثل محرم و صفر و رمضان اعدام نميكرد،ولي بعدها سرش شلوغ شد و مثل هميشه زد زير حرفها و قوانين خودش،چونكه اصولا به هيچ اصولي پاييند نيست.
اما در آخر ميخوام نتيجه گيري كنم كه جمهوري اسلامي با اينهمه اعدام،به كجا رسيده؟
همه ميدونيم كه اعدام نه تنها بازدارنده نيست،بلكه امروزه👇
اما در آخر ميخوام نتيجه گيري كنم كه جمهوري اسلامي با اينهمه اعدام،به كجا رسيده؟
همه ميدونيم كه اعدام نه تنها بازدارنده نيست،بلكه امروزه👇
همچونفتي بر روي اتش است،هر اعدام شعله ور تر ميكنه آتش خشممونو و سرنگوني حكومت هرلحظه نزديكتر ميشه.سرهنگ قذافي مگر اينچنين نكرد؟
گورهاي دسته جمعي ليبي مگر كم بود؟
اما در نهايت اتش باب العزيزيه را فراگرفت و همه چيز در خشم مردم سوخت.
رژيم آخوندي در بن بستي گير افتاده كه نه راه 👇
گورهاي دسته جمعي ليبي مگر كم بود؟
اما در نهايت اتش باب العزيزيه را فراگرفت و همه چيز در خشم مردم سوخت.
رژيم آخوندي در بن بستي گير افتاده كه نه راه 👇
پس دارد و نه راه پيش و تنها اميدش اين است كه اين اعدامها اثر كند بخاطر دوجنبه:
اول ارضاي شهوت قتل عام و خونريزي خود و هوادارانش.
دوم اينكه تصور باطل داردكه اعدام ميتواند بعنوان يك عامل بازدارنده در اعتراضات عمل نمايد و خششمان را مبدل به سكوت برامده از ترس كند،اما اين را 👇
اول ارضاي شهوت قتل عام و خونريزي خود و هوادارانش.
دوم اينكه تصور باطل داردكه اعدام ميتواند بعنوان يك عامل بازدارنده در اعتراضات عمل نمايد و خششمان را مبدل به سكوت برامده از ترس كند،اما اين را 👇
بعنوان اشتباه آخر ديكتاتور ميبينم كه سقوطش را سهلتر ميكند.
هميشه معتقد بودم كه ديكتاتورها يك جايي خطايي ميكنند كه باعث سرنگونيشان ميشود،بماند كه سيد علي و سيستمش سراسر خطا بودند،اما اعدام فرزندان ايران هميشه حكم به سرنگوني حكومتها چه در مغول و چه در جمهوري اسلامي داشته و دارد👇
هميشه معتقد بودم كه ديكتاتورها يك جايي خطايي ميكنند كه باعث سرنگونيشان ميشود،بماند كه سيد علي و سيستمش سراسر خطا بودند،اما اعدام فرزندان ايران هميشه حكم به سرنگوني حكومتها چه در مغول و چه در جمهوري اسلامي داشته و دارد👇
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
