تحلیلِ اول از چراییِ تفاوتِ حملهٔ #مغول با سایرِ حمله ها به ایران
"حذفِ ایران از کریدور های جهانی"
با حملهٔ مغول و یکپارچگیِ سراسری از چین تا اروپای مرکزی، برای مقطعی امنیتی فراگیر در آسیا ایجاد شد.
امپراتوریِ مغول زمانِ قوبیلای قاآن رسما به چهار تکهٔ مجزا تقسیم شد. 1/17
چین دستِ نسلِ اصلی، ایران، عراق و شرقِ ترکیهٔ امروزی دستِ هلاکو و شمالِ دریای کاسپی با نامِ اردوی زرین سهمِ جوجی شد.
با نظمی که مغول ایجاد کرد دیگر از غارت ها و دستبردهای قبایلِ ترک به کاروان ها خبری نبود. راهِ چین به اروپا یا باید از ایرانِ ایلخانی میگذشت یا از اردوی زرین 2/17
این دو بشدت با هم دشمن بودند، از جمله بخاطر قتلِ خلیفهٔ عباسی بدستِ هلاکو چون برکه خان، فرمانروای اردوی زرین مسلمان شده بود. دیگر اینکه اردوی زرین و ممالیکِ مصر با هم رابطهٔ بسیار مناسب و دوستانه ای داشتند حتی ازدواجی هم بینشون صورت گرفت و اين درحالی بود که ممالیک دشمنِ خونی 3/17
برای ایلخانان بودند. مرزهای ایلخانان به سمتِ غرب از یکسو به بیزانسِ ضعیف و مهجور میخورد و از سوی دیگر به حکومتِ مقتدرِ ممالیک در مصر و سوریه که سواحلِ مدیترانه رو در دست داشت. تنها مجرای تنفسیِ ایلخانان به غرب ارمنستانِ صغیر واقع در جنوبِ ترکیهٔ امروزی نزدیکِ آنتالیا 4/17
معروف به کلیکیه، که سالها خراجگزارِ سلجوقیانِ روم بود که اون ها تسلیمِ مغولان بودند.
ممالیک بارها به کلیکیه یورش برده و تجارت رو مختل میکردند و حتی زمانی اونجا رو کاملا تصرف کردند. در هر حال کلیکیه تنها یک بندر بود و تواناییِ زیادی برای نقش آفرینی نداشت. ممالیک سه بار 5/17
مغولان رو شکست داده بودند و رابطهای بشدت تیره و تار با ایلخانان داشتند. این مساله روی تجارت هم اثر میگذاشت لذا کاروان های تجاریِ شرق به غرب غالبا ترجیح میدادند از راهِ اردوی زرین به اروپا بروند. پایتختِ اینان شهرِ سرای از آبادترین و ثروتمندترین شهرهای جهان در شمالغربِ 6/17
دریای کاسپی بود که واضحا ثروتش از راهِ تجارتی بود که قرن ها از ایران میگذشت.
این وضع برای هند هم صدق میکرد و کاروان های هندی بجای ایران که راهِ مناسبی به غرب نداشت از دریای سرخ تردد میکردند خصوصا که زمانِ فاطمیان هم چنین تجربه ای داشتند و رابطه شون با مصر خوب بود. هند هم 7/17
در دستِ سلطنتِ دهلی معروف به ممالیک بود که اون ها هم با مغولان دشمنی داشتند و بار ها باهاشون جنگیده و اون ها رو شکست داده بودند.
پس ترافیکی که از چین و هند همواره ثروتی عظیم به ایران تزریق میکرد به مصر و روسیهٔ امروزی منتقل شد. ناامنیای که بعد از امنیتِ اولیهٔ مغولی در اثر 8/17
نابودیِ ساختار ها، اساس و روندِ ایران رخ داده بود و ضعفِ شهرنشینی، به تبعِ اون عدمِ رسیدگی به راه ها، فرارِ مردم از شهرها که اون ها وادار میکرد برای گذرانِ زندگی به غارتِ کاروان های تجاری بپردازند (موضوعِ رشتوی بعدی) هم در کاهشِ رونقِ تجارت سهم داشت. البته تجارت با چین 9/17
بعنوانِ مقصدی برای کالاهای چینی نه گذرگاهی برای عبور رونقِ خوبی داشت حتی بیش از گذشته. در واقع جای ایران و آسیای میانه تا وقتی اردوی زرین وجود داشت جابجا شد، امنیت و راه های مناسبِ ایران به آسیای میانه رفت و آشوب و غارتِ اونجا به ایران آمد. بعدا روسیه که جایگزینِ اردوی زرین 10/17
شده بود سعی کرد رونقِ شهرِ سرای رو به مسکو منتقل کنه و تاحدی هم موفق شد. هرچند آسیای میانه دوباره دچارِ ناامنی و ضعفِ تجارت شد اما بالاخره آرزوی دیرینهٔ روم و گئوک ترک ها مبنی بر ایجادِ کریدوری شمالِ ایران تاحدی به وقوع پیوست.
این سو ممالیک از انحصاری که در تجارت با هند 11/17
داشتند بهره برده، گمرکی بالای ٣٠% حتی نقل شده گاهی ١٠٠% روی محموله های هندی خصوصا فلفل میگرفتند. مشخصا اگر برای کاروان های تجاری راهی بود که بشه مصر رو دور زد ازش استقبال میکردند اما چنین راهی وجود نداشت. ممالیکِ مصر دهه ها ثروتمندترین کشورِ جهان بودند و برخلافِ سرای 12/17
که با سقوطِ اردوی زرین از بین رفت، دو قرن موقعیتِ خودش رو حفظ کرد تا اینکه پرتغالی ها موفق به دور زدنِ آفریقا و دسترسیِ مستقیم به هند شدند. ممالیک در این هنگام ورشکست شده و توسطِ عثمانی نابود شدند. از این هنگام عثمانی از خوفِ حملهٔ اروپایی ها به کعبه دریای سرخ رو بستند و 13/17
شرق به غرب رو که میشد در انحصارِ خودشون بگیرند بجز مقداری کم به روی اروپایی ها بستند. ایران هم که راهی به غرب جز با عبور از عثمانی نداشت همچنان از مسیرِ شرق به غرب کنار گذاشته شد. معدود تجارتِ ایران با شرکای محلی شد و از طریقِ خلیج فارس. اروپایی ها که حالا مجهز به 14/17
کشتی های اقیانوس نورد شده بودند از تجارتِ زمینی بینیاز بودند و راهِ زمینیِ ابریشم برای چند قرن متروکه شد.
بعدا هم با راه آهنِ سراسریِ سیبری، راهِ زمینیِ امن، سریع و مطمئن به غرب باز شد و دوباره بیش از پیش ایران از کریدورهای جهانی حذف شد.
آخرین ضربه به ایران مصادف شد 15/17
با افتتاحِ دوبارهٔ راهِ آبیِ دریای سرخ وقتی که انگلیس مصر رو مستعمره اش کرد. انگلیس با افتتاحِ کانالِ سوئز، ارزانترین و سریعترین راهِ شرق به غربِ جهان رو افتتاح کرد. این اتفاق مصادف با ناصرالدین شاه بود و قحطیِ معروفِ زمانِ او (١٢۴٩ و ١٢۵٠ قمری) 16/17
پس حذفِ کاملِ ایران و حتی عراق از اصلی ترین راهِ زمینیِ جهان که روزگاری منحصرا در اختیارش بود با حملهٔ مغول کلید خورد و این شاید مهمترین مساله ای بود که دیگر یورش ها به ایران ایجاد نکرد. 17/17
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
فرزندِ حضرت اباالفضل به نامِ عبیدالله دستِ مادربزرگش ام البنین بود.
ایشون دستِ نوه رو میگرفتن و به بقیع رفته سرِ چهار شکلِ قبری که رو زمین کشیده بودن عزاداری میکردن و این عزاداری به قدری سوزناک بود که مروان دشمنِ درجه یکِ اهل بیت ع هم متاثر میشد.
از جمله این اشعار:
ای که عبّاس را دیدی که بر فرومایگان حمله ور شده و از پِیَش فرزندانِ حیدر چون شیری قوی قرار داشتند
باخبر شدم بر سرِ پسرم درحالیکه دستش را قطع کرده بودند، عمودِ آهنین زده شد؛ وای بر پسرم که عمود آهنین بر فرقش فرود آمد!
آری؛ اگر شمشیر در دستانت بود، هرگز کسی به تو نزدیک نمی شد.
#مغول
قسمت 7
ایران و راه های تجاری
بعد از تشکیلِ حکومت های بزرگ در ایران، عمده ثروتِ کشور از راهِ گمرک ها و عوارضِ تجاری بود. کالاهای با مبدأِ چین یا هند تماما از ایران عبور میکردند. حتی کشتی های تجاریِ چینی بعد از عبور از هند، در بنادرِ جنوب و خوزستان تخلیه شده و مابقیش مسیر1/6
به اروپا زمینی بود. با گسترشِ کشتیرانی خصوصا از جانبِ هندی هایی که دوست داشتند کالاهاشون با کشتی تا دریای مدیترانه حمل بشه، مسیرِ دریای سرخ شکل گرفت البته این مسیر مخاطراتِ زیادی داشت و بخاطر مسکونی نبودنِ عمده سواحلِ دریای سرخ، همچنان بارِ اصلیِ تجارت از ایران و عراق بود. 2/6
روم بشدت علاقه داشت ایران از مسیرهای تجاری کنار گذاشته بشه. تلاش جهتِ مسیحی شدنِ حبشه (اتیوپیِ امروزی) و تحریکش به تصرفِ یمن و راه اندازیِ تجارتِ زمستانه-تابستانه از سوریهٔ تحت سلطهٔ غسانیان تا یمن از تلاش های روم بود که با واکنشِ شدیدِ ایران مواجه شد. دیگر تلاشِ روم، اتحاد 3/6
یکی از مسائلِ اثرگذار بر آیندهی ما، تصمیمِ عراقه که آیا خطوطِ اصلیِ ریلی و جاده ایش رو شمال به جنوب بسازه (آبی) یا شرق به غرب (نارنجی)
هر کدوم هم براش مزایا و معایبی داره.
بزرگترین برندهی شمال-جنوب ترکیه است درحالیکه شرق به غرب برای ایران و سوریه نفع داره.
مثلا آبی مزیتش،1/3
پوششِ شهرهای بیشتر نسبت به آبیه و چون فقط توش ترکیه است، قدرتِ چانهزنی بیشتره اما از اونور احتمالا نفوذِ ترکیه رو تو عراق زیاد میکنه.
مزیت نارنجی یکی اتصال به بنادرِ خوزستان و افزایشِ چشمگیرِ ظرفیتِ بنادرِ عراقه و يکی ديگه هم ارزشِ بسیار بالاترِ اتصال به مدیترانه 2/3
نسبت به اتصال به دریای سیاهه و اینکه برخلافِ مسیرِ شمال، کوهستانی نبوده و راهسازی هزینهی کمتری میطلبه.
مسیر آبی تقریبا تواناییِ دور زدنِ کاملِ ایران رو به ترکیه میده درحالیکه مسیرِ نارنجی آرزوی دیرینهی ایران در دسترسی به مدیترانه رو برآورده میکنه و برای سوریه هم مفیده 3/3
ما فعلا نه با مليت کار داریم نه سیاست و مذهب. داریم از جغرافیا صحبت میکنیم. عراق رو نگاه کنید. این کشور بندر کافی نداره اما موقعیت عالی داره. بندر کافی هم داشته باشه باز با ایرانی مواجهه که 1000 کیلومتر میتونه تجارت دریاییش رو تهدید کنه. عراق اول دنبال خوزستان بود و بعد کویت،
به همین هدف افزایش سواحل.
اما حالا از ایران.
5 کشور هستن که رقیب جغرافیایی ایران هستن و اگه نبودن، دنیا چاره ای جز تسلیم و کنار اومدن با ایران نداشت و ما یکی از ثروتمندترين مردم جهان میشدیم.
روسیه
آذربايجان
عربستان
مصر
عراق
جدایی ایران از عراق هر دو کشور رو ضعیف و فقیر کرده
و اهرم فشار رو از دست جفتشون گرفته. برای اثبات حرفم کافیه نقشه عبور و مرور هوایی جهان رو بعد از سقوط هواپیمای اوکراینی نگاه کنید که چجوری ترافیک هوایی از ایران به عراقی که از نظر زیرساخت هوایی از ما ضعیفتره منتقل میشه.
راه آهن مسقط حیفا رقیب دیگه ایران از عربستان میگذره و