این 👇🏼 دو عالیجناب رو میبینید ؟
مهمترین رویداد تاریخ معاصر ایران پس از اشغال کشور ، ازادسازی #آذربایجان از دست کمونیستها و حرومزادهها بود و این مهم عملی نشد ، مگر در سایه تلاش این ۲ نفر .
خوب شاید شما تعجب کنید و بگید وایییی 😱 پس #احمدقوام چی ؟
در پاسخ شما باید بگم
۱.
که احمد قوام نقش مهمی در دیپلماسی خروج نیروهای شوروی از ایران داشت ، اما به شدت مخالف آزادسازی آذربایجان و #کردستان بود و دائم با #پیشهوری و #قاضیمحمد لاس میزد .
آخوندها و امثال #خسروفروهر شارلاتان و بهرامشتر به خوردتون دادن و در نتیجه هضم این مطلب براتون سخته هرچند که
۲.
واقعیته )
حالا چرا مخالف بود ؟
(البته میدونم که تاریخ رو چپها و تودهایها و تولههای صیغه زاده قوام معتقد بود که تا بحران هست همه در وحشت به سرمیبرند و اون میتونه در مقام نخست وزیر به کارش ادامه بده ، اما اگر بحران تموم بشه ، به علت نفرتی که همه ، اعم از شاه و
۳.
نمایندگان مجلس و .... ازش دارند به سرعت کابینهاش سقوط میکنه .
این مطلب رو خودش هم بارها گفته و تاکید کرده 👇🏼.
وقتی قوای شوروی از اذربایجان خارج شدند ، سئوال مهمی که همه از قوام میپرسیدن این بود که چرا فرقه دموکرات و سگهای #پانکرد رو جارو نمیکنی ؟
قوام هم در پاسخ دادن دائم
۴.
طفره میرفت و کله همه رو میزد به طاق .
در همین حیص و بیص بدون اینکه قوام خبردار
بشه ، شاه یک فرمان سری برای ستاد ارتش صادر میکنه مبنی بر امادگی ارتش برای حرکت به سوی اذربایجان .
در اون زمان ، سپهبد حاجعلی رزمآرا رئیس ستاد ارتش شاهنشاهی ایران بود .
اما هنر و کار عظیمی که وی
۵.
انجام داد این نبود ، بلکه کار مهمش این بود که در سال ۱۳۲۰ ، علیرغم اینکه تنها کسی بود که در جلسه ستاد ارتش جرعت کرد و در مقابل رضاشاه ایستاد و پیشنهاد صدور اعلامیه ترک مخاصمه رو داد ، اما در مهرماه همون سال که به فرماندهی لشکر یکم پایتخت رسید در مقابل اصرار روسها و تلاش
۶.
و سپس تهدید آنها ایستادگی کرد و لشکر یکم را منحل
نکرد و همین لشکر یکم در ۱۳۲۴ ، به سمت اذربایجان حرکت کرد .
حال ، شاه فرمان اماده شدن ارتش را
صادرکرده بود و نخستوزیر هم از همه جا بیخبر ، در حال لاس زدن با پیشهوری بود و پیشهوری هم همون زمان به تهران امده بود تا به
۷.
مذاکرات با قوام ادامه بده ، مذاکراتی بیحاصل که هردو هم میدونستن فقط برای اسکول کردن مردم و سیاستمدارانه .
خلاصه که در جلسه ستاد ارتش معلوم شد که لشکر یکم پایتخت اماده است ، اما نیروی اموزش دیده دیگری وجود نداره و باید با همین نیرو به سمت دشمن رفت .فردا صبح ، شاه جوان به
۸.
همراه رئیس ستاد ارتش ارتش شاهنشاهی تیمسار حاجعلی رزمارا با یک فروند هواپیما و دونفری به سمت اذربایجان پرواز میکنند .
در این پرواز که بیش از ۳ ساعت طول میکشه علیرغم شلیک مداوم پدافند هوائی کمونیستهای فرقه دموکرات اذربایجان ،
اما رزمارا موفق به گرفتن صدها عکس از منطقه
۹.
میشه (تخصص تیمسار رزمارا
نقشهخوانی و تاکتیک و جغرافیای نظامی بود که دورههای فوق عالی خود را از دانشکده نظامی سنسیر پاریس ، مهمترین دانشگاه جنگ در زمان خود گرفته بود) و به دیدی کلی از منطقه دست پیدا میکنه .پس از بازگشت شاه و رئیس ستاد ارتش ، از اذربایجان به پیشهوری خبر
۱۰.
میدن که صبح امروز یک فروند هواپیمای نظامی به مدت بیش از ۳ ساعت از سمت زنجان وارد اذربایجان شده و پس از پرواز تا روی تبریز ، دور زده به سمت تهران بازگشت نموده .
پیشهوری هم بلافاصله پس از شنیدن خبر مذاکرات را نیمه تمام میگذاره و با عجله ازتهران فرار میکنه به سمت اذربایجان
۱۱.
، در حالی که قوام هنوز نمیدونسته چه خبره و چرا پیشهوری شبانه تهران را ترک کرده .
مذاکرات شکست خورده بود ، ماهها پیش ، همون وقتی که قوام با پیشهوری توافق کرده بود که در ازای دریافت ۱۵٪ سهام نفت شمال و ۳۰۰ پارچه ابادی و اعطای تابعیت به وی پس از اتمام نخست وزیریش ، به
۱۲.
اذربایجان خودمختاری کامل بده و متعهد
بشه تا مرکز در امور داخلی آن کوچکترین دخالتی نکنه و خودمختاریش رو هم شوروی تضمین کنه ، اما شاه گفته بود حاضرم دستامو قطع کنم و این سند جدایی اذربایجان روامضاء نکنم .
در تمام مدت باقیمانده ، قوام وقت میخرید که شاه را راضی به امضاء
۱۳.
توافق بکنه ، در حالی که شاه با ستاد ارتش در حال طرحریزی برای ورود به اذربایجان بودند .
در همین اثنا هم ، التیماتوم آمریکای اتمی به استالین رسید و شاه فهمید که روسیه دیگه جرعت نمیکنه مجدداً وارد ایران بشه .این بود که در روز ۲۰ اذرماه ۱۳۲۵ واحدهای ارتش شاهنشاهی ایران وارد
۱۴.
آذربایجان شدند و تازه در این زمان بود که قوام خبردار شد که شاه چکار کرده و به سرعت خودش رو رسوند به ستاد عملیات ارتش که بگه در این کار نقشی داشته ، ابتدا شاه دستور میده راهش ندن ، اما به اصرار اطرافیان قبول میکنه که وی را به ستاد راه بدهند .
این عکس 👇🏼 گویای دلخوری شاه هست
۱۵.
هرچند که در تمام عکسهای آنروز ، شاه مطلقاً به قوام نگاه نمیکنه .
و علیرغم دستور صریح استالین به پیشهوری مبنی بر عدم مقاومت در برابر نیروهای دولتی ، پیشهوری فرمان بسیج عمومی صادر کرد و با صدور فرمان وی مردم آذربایجان همگی به سرعت مسلح و
آماده شدند برای همراهی با ارتش و
۱۶.
شاه جوان و حمله به سوی نیروهای پیشهوری .
پیشهوری نیز که قافیه را باخته بود و دیگر هیچ امیدی نداشت فرار را برقرار ترجیح و به آنسوی ارس فرار کرد . ۲ روز بعد قاضی محمد تسلیم و مهاباد سقوط کرد .
در هنگام حرکت ارتش به سوی تبریز ،
هزاران چوبه دار در کنار جاده وجود داشت که
۱۷.
مردم روبه دستور #غلام_یحیی_دانشیان فرمانده ستاد ارتش فرقه دموکرات اذربایجان معروف به قصاب اذربایجان به جرم مخالفت با حکومت کمونیستی به دارکشیده شده بودند و اجساد انها همچنان از دارها اویزان بود . در پایان ازادسازی اذربایجان معلوم شد که فرقه در اذربایجان ۱۲۵.۰۰۰ نفر
۱۸.
و در کردستان ۷۴.۰۰۰ نفر رو برای تحقق آرمانهای رفیق استالین کشتار کرده .
چند هفته بعد ، مجلس جدید تشکیل و لایحه امتیاز نفت شمال به تصویب نرسید و سپس قوام نیز استیضاح و برکنار شد و ارزوهاش مبنی بر بردهداری و اربابی در آذربایجان کمونیستی محقق نشد تا سالها بعد که توله
۱۹.
آخوندهای فرنگ رفته ازش قهرمان آزادی اذربایجان بسازن .
هرچند که امروز هم نمیشه منکر نقش وی
در پیدا کردن راه حل دیپلماتیک برای خروج روسها از اذربایجان شد جوری که ابروی آنها نره
بله ،
کل ارتش کومهله و فرقهایها در مقابل تنها یک لشکر ارتش ایران خود را قهوهای نموده و
۲۰.
مثل سگ فرار کردن .
حالا میفهمید چرا همشون با قدرت تمام واق واق میکنند که نیروهای مسلح باید منحل بشن ؟
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
یک #خاطره
آقا وقتی انقلاب پیروز شد ، ی رفیق خانوادگی داشتیم که زن و بچه رو برداشت و برای زندگی رفت انگلیس ، یکی دو سال بعدم در انگلیس ی دختر دیگه هم گیرش اومد ، خلاصه دختره بزرگ میشه و حدود ۱۵ ، ۱۶ ساله ، که یشب نمیاد خونه و این رفیق ما و زنش هم که ایرانی از شب تا صبح یکی
۱.
شیش ، هفت بار سکته میکنند و اقایه و ننیه هم تا میاد صبح بشه ، تمام بیمارستانها ، پزشک قانونی ، پلیس و ... رو میگردن و هیچچچچ اثری از ددختره تخم جن پیدا نمیکنند که نمیکنند .
خلاصه صبح خسته و کوفته و درمونده میان خونه و ننههه دیگه داشته میمرده و آقاهه هم که دیگه نفسش
۲.
در نمیومده که
در خونه رو میزنن و اینا که فکر میکردن الان پلیس میگه جنازهاش رو گذاشتیم پزشک قانونی برای شناسائی بیائید ، هجوم میبرن سمت در که میبینن دختره کرهخر با سرووضع ژولیده و خمار و پاتیل پشت در ایستاده .
هیچی دیگه
دختره میاد تو و هرچی اقا ننش میگن پدرسگ دیشب کدوم
مهمترین فراز مصاحبه شاهزاده این بود که تکلیف همه رو روشن و واضح کرد .
الان در اپوزسیون ایران امروز ۲ طرز تفکر کاملاً متفاوت در مقابل یکدیگر قرار گرفتن و با تمام قوا در مقابل یکدیگر قرار گرفتهاند .
دسته اول :
یک طرز فکر معتقده به فروپاشی تمام ساختارهای لشکری و
۱.
کشوری ایران ، طرفداران این طرز تفکر همون ۵۷تیا هستند که در سال ۱۳۵۷ هم دقیقاً همین حرفهارو میزدن .
در سال ۵۷ این جماعت با اصرار و ابرام و تعصبی تمام وایساده بودن رو ی اجر برای اجرای اصولی که همین امروز هم میخان با زور فحش خارمادر و عربده کشی در فضای مجازی به مردم
۲.
بچپونن .
در سال ۵۷ این جماعت میگفتن تمام امرای ارتش ، ژاندارمری و شهربانی کشور ، از سرگرد به بالا رو باید اعدام کرد ، از درجه سرگرد به پایین رو هم باید بفرستند اردوگاه.های کار اجباری .
همچنین معتقد بودن که تمام سرمایهداران رو باید کشت و زن و بچههاشون
اینارو ببینید 👇🏼 اینا ی جمعی بودن بهشون میگفتن فلاسفه حلقه اِرانوس ، در حلقه این جماعت گندههاشون ، داریوش شایگان ، علی شریعتی ، احمدفردید ، احسان نراقی و سید حسین نصر بودن . رهبر و بزرگشون هم یکی بود به نام هانری کوربَن .
این جماعت ، ی اسم دیگه هم داشتن «انجمن سلطنتی
۱.
فلسفه ایران» .
همشون هم با دربار شاهنشاهی در ارتباط نزدیک بودن و نصر هم که رئیس دفتر #شهبانوفرح بود .
اینا در ۲ نکته با هم اشتراک نظر داشتن .
۱. شاگرد یا سمپات هانریکوربن و لوئی ماسینیون و جورج گوروویچ و توشیهیکو ایزوتسو بودن .
۲. دشمن تمدن غرب بودن و تمدن غرب رو دجال و
۲.
دشمن بشریت و انسانیت میدونستند .
حالا ، یکبار دیگه به ریخت و لباسشون نگاه کنید ، تمامشون لباسهای برند و آخرین مدهای لندن و پاریس رو میپوشیدن و در دانشگاه تهران و تلویزیون ملی تا میتونستند تمدن غرب و مدرنیته ایرانی رو به گوه میکشیدن .
و در محافل خصوصیشون تا میتونستن شاه
یک حکایت کوتاه
البته میدونم که نمیدونیدا ، اما بدونید که #رضا_شاه_کبیر بسیار آدم باسوادی بود ، و متون بسیار سخت ادبی رو به روانی میخوند ، میگید نه ؟
خوب حقم دارید ، چرا که از بس توله آخوندها و توله چپهای زنازاده بهتون چپوندن که رضاشاه بیسواد بود ملت اسکول هم باورشون شد
۱.
البته ، رضاشاه مدرک تحصیلی نداشت .
حقم داشت ، رضاشاهکبیر توله فلان انگل اجتماع به نام آیتالله و ملا و .... نبود که پول مفتخوری میگرفتن و سگ و سگتولههاشون رو میفرستادن لندن و پاریس و سنت پترزبورگ درس بخونن .
همچنین اقای مفتخوری به نام فلان و بهمان شازده قراضه قجری هم
۲.
هم نداشت که با پول غارت ملت بفرستتش درس بخونه و مدرک فلان و بهمان دانشگاه فرنگ رو بگیره .
او یتیم بود ، هرگز پدر را ندید و ۳ ساله هم بود که مادرش مرد . (خسرو معتضد و باقی شرکا حداقل ۳ شوهر برای مادر رضاشاه تراشیدن)
رضا ، ۱۵ سالش بود که دائیش به عنوان سرباز بیجیره و
حقیقتاً پاسخ دادن به بیسوادهای خودعنپنداری مثل این گوز ماتحت نامشخص از حوصله سربرترین کارهای عالمه ، چرا که طرف انقدر شعور نداره که ببینه داره برای کی و جلوی چه کسی گوه خوری ناشتا میکنه .
این حرومزادههای مجاهد و مزدور و جوجه دانشجوهای خایه لیس چپ رو من همیشه بدون
۱.
جواب دادن بلاک میکنم .
اما این ی مورد رو استثناً جواب میدم که بدونید و مقایسه کنید و ببینید چطوری هر خری با خوندن ۱ کتاب خودش رو در حدی میدونه که با هرکسی همکلام بشه و اظهار فضله کنه .
ابتدا مطلبش رو در مورد احمد علاف بخونید ، بعد در پایان ورق پارهای رو که میگه منبعشه
۲.
ببینید .
منبعش اینه 👇🏼 ، کتاب ی شازده قراضه توله قجری که با مجوز وزارت ارشاد ایران چاپ شده .
حالا اگه این احمق ۴ تا کتاب خونده بود ، میدونست که این جفگ سراپا کسشرو شما فقط و فقط در ۱ کتاب میتونید ببینید و اونم کتابیه به نام «زندگانی سیاسی احمدشاه قاجار» نوشته
اونائی که ی ۳۰ سالیه ایران نبودن ، نمیدونن این مطلب چیه ، این مطلبو برای داخلیا مینویسم 😂🤣
داستان وَرکِش و بندازای صنف غذا و نوشیدنی از کله پز و آشفروش بگیر برو جلو تا فستفودها و رستورانهای ۵ ستاره اینجوریه که مثلاً
طرف روز اول ی رستوران میزنه و ی تنور نونوائی هم میزنه تنگش
۱.
واسمشم میزاره مثلاً (رستوران شاطراصغر)
بعدشم ی تبلیغات سنگینی میکنه که آیییی کباب مثل کبابای من نیست ، آیییی دیزیهای من ممیترکونه و ...
از فرداشم مردم میریزن برای خرید از رستوران فوق لاکچری شاطراصغر .
اما به زودی مشتریهای شاطراصغر کم و کمتر میشن و به زودی
۲.
معلوم میشه که طرف ی آشغالفروش تمام عیاره .
خلاصه به یکسال نکشیده ، میبینید رستورانی که روزای اول صندوقمیزد شبی ۱۵۰ میلیون ، الان رسیده به شبی ۱۰ ، ۱۵ میلیون که همین هم خرج هزینههاش رو نمیده .
صاحب رستوران که میبینه خداتومن خرجکرده و حالا سرمایهاش داره به گوز تبدیل