یک #خاطره/ #تجربه بگم
اونائی که جهان پیشا موبایل و کامپیوتر و انواع و اقسام جعبههای بگیر و بشون رو تجربه کردن حتماً در دوران نوجوانی و جوانیشون تو کوچه پس کوچهها و زمینهای خاکی دنبال توپ دویدن .
یکی از خصوصیات این زمینها و بازیها این بود که همیشه چند نفری بودن که هیچکس
۱.
باهاشون بازی نمیکرد ، توجیه همه هم این بود که بازیشون خوب نیست و باعث باخت تیم میشن .
من هرگز نفهمیدم چرا هیچکس با این بچهها بازی نمیکنه و اتفاقاً همیشه وقتی
میخواستم بازی کنم دقیقاً همین به قول همه زاقارتها و نابلدها و دست و پاچلفتیهارو به عنوان یارم انتخاب میکردم ، اون
۲.
زمونها بچهها خیلی زیاد بودن خصوصاً دهه شصتیها ، برای همین وقت بازی گل کوچیک ، ۴ ، ۵ تا تیم انتخاب میشد و قانون این بود که دو تیم میرفتن
تو زمین و بازی میکردن و الباقی نگاه میکردن ، به محضی که یک تیم گل میخورد ، از زمین خارج میشد و جاش رو میداد به تیم بعدی یوقت میدیدین که
۳.
در ۱ ساعت یک تیم ۵۰ دقیقه در زمین بود و یک تیمی هم بود که کلاً ۱۰ دقیقه بازی بهش میرسید و شگفت انگیز این بود که هرگز نشد ، با همین زاقارتها کمتر از ۵۰ دقیقه بازی کنم .
من به تجربه فهمیده بودم که همین ادمهایی که هیچکس بازیشون نمیده رو وقتی که انتخابشون میکنم ، برای
۴.
اینکه خودشون رو به دیگران ثابت کنند و تلافی تحقیر رو هم سرشون درارن در زمین بازی از جون مایه میزارن .
البته سالهای دهه ۶۰ بودا ، بچههای ۱۰ ، ۱۴ ساله اون زمان روی ی چیزائی تعصب و غیرت داشتن ، مثلاً وقتی بهشون میگفتن بابا فلانی بازی بلد نیست ، خیلی به فلانی بر میخورد و
۵.
تمام زورش رو میزد و تلاشش رو میکرد که ثابت کنه نه ، بلده و برای همین از هیچ تلاشی دریع نمیکرد ، هرچی هم بهش میگفتم ، چون و چرا نمیکرد ، بدون چک و چونه به بهترین شکل ممکن وظیفه محوله رو انجام میداد .
تجربهای که بارها و بارها و برای سالها جلوی چشم همه گندهگوزها بود ، اما
۶.
هرگز ندیدن ، چون با همهادعاشون انقدر احمق بودن و به خودشون غره که مهر فلانی بازی بلد نیستشون رو نه پیشونی بعضیها که روی مغز فندوقی خودشون زده بودن و امکان نداشت این مهر از ذهن خودشون زدوده بشه ، عامل مهمی که به تحقیر شدهها انگیزه میداد که در کنار من با تمام قدرتشون
۷.
بجنگند و با وجودی که صدهابار پوزه گنده گوزارو به خاک مالیدن ، اما اونا هرگز
نخواستن ببینن که این ادمها ، بازی رو بیشتر از اونی که فکر میکردن جدی گرفته بودن ، چون مسئله فقط بازی نبود ، شرافت و غرور ادمی بود که بیپروا در مقابل جمع و دیگران شکسته شده بود
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
مقدمه :
عرض شود خدمت انورتون که فردا روز ۱۲ بهمنه ، اولش گفتم برای این ده روز ی سلسله رشتو بزنم .
بعد گفتم ولش کن ، بهتره این کارو بسپارم به دست گله گله شارلاتانهائی که قراره در رژیم بعدی وزیر و وکیل و رئیس کل بشن ، همونا که شبانه روز آقای خاص رو تگ و کوت میکنند و
۱.
بهش یاد میدن که چیکار کنه و تو تلویزیونهاشون ازش طلبکارن شبانه روز .
خلاصه که این مطلب برای کراوات زدههای عصا قورت داده نیست .
برای همین گفتم ی چیزی بنویسم الکی و دور همی ، برای خالی نبودن عریضه ،
عوضش دور هم میخونیم و میخندیم به ریش دنیای همین اسکولای شارلاتان 🤣😂 .
۲.
انقلاب ۱۳۵۷ ، یا هرچیزی که بهش میگید انقلاب ۱۳۵۷ درواقع امر انقلاب نبود ، ی جابجائی در میان صاحبان ثروت در ایران ، به دست ملت بود .
داستان از اصلاحات ارضی و جهش اقتصادیئی که به دنبالش امد شروع شد .
درواقع با انقلاب سفید ، اقتصاد ایران از شکل سنتی شیفت کرد به شکلی جدید
کمدی تراژدی در ۳ پرده :
پرده اول :
آدولف هیتلر از لحظهای که به عنوان صدراعظم وارد کاخ صدارت عظمی شد تا زمانی که مرگ خودش رو صحنه سازی کرد و در تاریخ گم شد ، حداقل ۳۸ بار توسط نظامیان ارتش آلمان ترور شد که معروفترین آن عملیات #والکری بود که منجر به اعدام اشتافنبرگ و خودکشی
۱.
اروین رومل شد .
فرض کنید هریک از اون ترورها موفق
میشد و پیشوای ملت آلمان پیش از اون موقعی که باید کشته میشد .
امروز آلمان چه وضعی داشت ؟
بجز این بود که صدهاهزار جوان المانی در خیابانهای آلمان پا بر زمین میکوبیدن و این ادعارو داشتن که پیشوا درست میگفت و داشت پیروز میشد
۲.
اما یمشت خائن نگذاشتن ؟
پرده دوم :
در ۲۵ مرداد ۱۳۳۲ ، وقتی سرهنگ نصیری برای ابلاغ عذل مصدق به در خانه نخست وزیر رفت دید که ۳ دستگاه تانک و تعداد زیادی سرباز کاملاً مسلح از خانه وی محافظت میکنند .
مصدق از دو سه روز قبل فهمیده بود که کودتائی در راهه ، برای همین از خونهاش
سریال #بیگناه یکی از سریالهای خوبیه که در چندسال گذشته دیدم در این نقد من کاری به تفاسیر زیبائی شناسانه و بازیگران و کارگردانی و حرکت و زاویه دوربین و ... ندارم .
من این سریال رو از زاویه دید خودم میبینم .
سریال حول محور ی بابائیه به نام فرشباف ، که بسیار جایگاه والائی در
۱.
طبقات بالای شهر داره .
ادمیه که همه ، حتی فرزندانش ، بجای اینکه بهش بگن پدر ، میگن استاد .
آدمیه که در یکی از بهترین خیابانهای شمال شهر تهران ی مغازه بسیار بزرگ فرش فروشی خیلی لاکچری داره
دهها میلیارد تومن ثروت داره
ی خونه ویلائی چندصدمتری در شمال شهر
داره
خودش و
۲.
زنش دخترها و پسرش و دامادهاش همگی زندگیهای لاکچری دارند.
داستان حول محور چنین آدمی میچرخه .
اما کمکم در خلال داستان ، شخصیت واقعی این استاد رو میبینید .
در جوانی ی دهاتی جولومبر بوده که زیر
دست ی قالیباف دهاتی دیگه کشیدن نقشه قالی رو یاد گرفته .
چشمش دنبال زن دوستش
سراب #تجزیه_طلب|ان
در ایران امروز و در این مومنت تاریخی کشور ، مبارزه با تجزیه طلبی و تجزیه طلبان نه تنها یک وظیفه ملی و میهنیه بلکه وظیفهای فرامنطقهای و کمکی شایان به حفظ صلح و ارامش در کل خاورمیانه است .
ما با تجزیه طلبانی مانند احزاب تجزیه طلب ونتو و لومباردی شمال
۱.
ایتالیا یا باسک ، گالیسیا و کاتالونیا در اسپانیا مواجه نیستیم .
ما با گروهها و احزابی روبرو هستیم که ژن کاملاً مشترک و همگونی با آدمکشان و قاتلانی مانند مصعب الزرقاوی و داعش و طالبان دارند درواقع پدرخوانده اعمال و کردار و نوع رفتار طالبان و داعش و ...
همین
۲.
احزاب تجزیه طلب هستند که دههها پیش در موسکو و برلین شرقی آموزش دیدن .
احزاب تجزیه طلب کرد ، گروههائی نیستند که اهل گفتمان ، دیالوگ و نزدیکی با دیگر اقوام داخل ایران باشند که فرض کنیم حتی اگر موفق به تجزیه هم بشوند ، مانند
۲ جمهوری چک و اسلواکی ، در ارامش و
ازوجود #پهن_سیدی و دیگر کمرادهای حلقه #روبرو که میزان وطندوستیتونپیداست
و اینکه سیاست شبکه شماهیچ فرقی بااینترچپمال نداره مگر اندکی رقیقترشده سیاستهای اینترچپمال شکی درش نیست اونم بخاطر اینه که مخاطب شبکههای لندنی ، کلاً این شبکههارو نزاره کنار .طرفه اینکه کل همکاران
سابق سرکارعالی دارن پروژه تجزیه طلبی اینترچپمال رو باقدرت پیش میبرن و این به هرهالویی نشون میده که کاراموزهای خوبی بودن در #منوتو .
شما حق دارید که از سازمانی که در آن کار میکنید دفاع کنید و این فی نفسه ذاته چیز بدی نیست .
اما اینکه از کیوان عباسیی دفاع کنید کن حداقل
هفتهای یکبار با اطاق فکر اینترآشغال و مدیریت بخش فارسی بیبیسی جلسه مشترک دارند ، مصداق بارز خر فرض کردن مخاطبه .
من جای شما بودم حداقل مینوشتم که سیاست من و همکارانم ایرانگرایی و عدم موافقت با تجزیه طلبی ، به اندازه وسع و توانمونه .
اینجوری هم ارزشتون نزد مردم
کالبدشکافی یک #جنبش (۲)
شاهزادهای به دیدارهای سیاسی میرود :
مهمترین مسئله روز تجزیه طلبان و جمهوریخواهان و اپوزسیون فیک جمهوری اسلامی ، نه سرنگونی رژیم ، نه پیش بردن انقلاب و نه هیچ یک از مسائل دیگر مربوط به حقوق بشر و زندانیان و .... است .
مسئله روز این جماعت
۱.
کمپین #وکالت_میدهم هست که نکته جالب داستان تا اینجا اینه که بقدری این مسئله برای این حضرات مهم و حیاتیه که برای خود طرفداران پادشاهی نیست .
چرا ؟
خیزش ۱۴۰۱ ملت ایران سوای تمامی اتفاقاتی که در آن افتاد ، یک نتیجه خوب برای ایران داشت و آن این بود که این خیزش تمامی جناحهارو
۲.
بسیار شفاف و روشن خط کشی کرد و جایگاه همه رو هم علیرغم شدت تبلیغات حول محور بعضی افراد مانند اسماعیلیون و علینژاد و ... رو تعیین کرد .
خیزشی که با پرچم داس و چکش و شعار نان کار ازادی و پرچم اقلیم کردستان و سخنرانیهای دگرباشان جنسی شروع شد ، به سرعت تغییر