مقدمه :
مطلبی که در ذیل میاد ، تمامً بررسیهای شخصیه و هیچ اصراری ندارم که بگم درسته یا نه ؟
انقلاب اسلامی ایران ، یک ویژگی منحصر به فرد داره و اون اینه که تمام رهبران آن از صغیر و کبیر ادمهائی بسیار بسیار مرموز و ناشناسند .
سوابق و شجره خانوادگی تک به تک رهبران این انقلاب را
۱.
اگر پیگیری کنید در کمال تعجب متوجه میشوید که هیچ شجره خانوادگی درست و درمونی ندارند و اتفاقاً در میان تمام این حضرات ، هر ۳ چهره اصلی این انقلاب ، چهرههای کاملاً مرموزتری نسبت به الباقی دارند .
اولین نفر :
درمورد این فرد چی میدونیم ؟
فقط انچیزی رو که از آیت الله پسندیده
۲.
مونده .
و در کنار این ، فقط یک جمله از نوهاش .
ما از نوادگان قاجار هستیم
والسلام
به کدوم خاندان قاجاری وصلن ؟
نمیدونیم
جد و ابادش کیان ؟
نمیدونیم
اصلاً نوه این جناب ، راست گفته ؟ نکنه
اینم مثل تمام اجدادش دروغ گفته ؟
هرچی باشه ، عموی بزرگ خاندانشون ، پسندیده
۴.
نوشته که سیداحمدآقا ، جد بزرگمون از کشمیر هند اومده ایران .
خوب ، میدونیم که سیداحمدآقا رفته خمین ، اما در خمین با کیا وصلت کرده ؟
نمیدونیم
پسر سیداحمد شده مصطفی ، مادرش به کدوم خاندان وصل بوده ؟
نمیدونیم .
مادر مصطفی قاجاری بوده ؟ یا همسرش ؟
هیچ شجره نامه نویسی
۵.
وجود نداره که بشه ازش واقعیت رو شنید.
اطلاعات ما فقط و فقط در حد همون چیزیه که تا حالا گفتن .
هر چیز دیگری که در مورد خمینی میدونید ، فقط و فقط و شایعه است ولاغیر . حتی وجود برادر انگلیسیش .
اطلاعات ما با اینکه این خاندان ۳ شاخه شده به نامهای #مصطفوی ، #پسندیده و
۶. #هندی (و #میرهندی) تمام میشه .
این یکی ، مهمترین چهره ۲۰ سال اول انقلاب .
ما فقط میدونیم که اصلیت و ریشهاش از بالاگریوه لرستانه ، در بهرمان به دنیا امده ، پدرش پولدار بوده و پسته کار مهمی بوده .
پدرش چرا رفته رفسنجان ؟
نمیدونیم
آیا قبل از رفتن پولدار بوده ، یا پس از
۷.
رفتن به کرمان ؟
نمیدونیم
در سیستم ارباب
رعیتی و شبه فئودالی پیش از پهلوی ، پدر رفسنجانی ، چطوری تونسته صاحب همچین ثروت بشه ؟
نمیدونیم .
نفر سوم :
چهره اصلی و یگانه این انقلاب ، در تمام ۳۴ سال گذشته .
پدرش کیه ؟
نمیدونیم
ما فقط میدونیم که چند برادر هستند و ۱ خواهر .
۸.
چرا خودش عمامه سیاه داره ، اما پدرش عمامه سفید ؟
اصل و تبارش کیا هستند ؟
نمیدونیم
خانواده همسرش کیا هستند ؟
نمیدونیم
ما هیچی نمیدونیم ، فقط از شایعات ی چیزهائی شنیدیم ، چیزهائی که در حد صفره .
در تمام ۴۴ سال گذشته ، ینفر کوچکترین
۹.
زحمتی به خودش نداده که تحقیق کنه ببینه این ادمها اصلاً کین ؟
به کدوم اصل و نصب و خاندانی وابستهاند ؟
ما مقدراتمون دست کسانیه که نمیدونیم اصلاً در این آب و خاک ریشه و تباری دارن یا خیر ؟
پ.ن :
جان مادرتون کتابهای جفنگ شمشیری رو برام بلغور نکنین ، خیلی قبل از اینکه
۱۰.
شماها به دنیا بیائید کتابهای مهدی شمشیری روخوندم .
پ.ن ۲ :
تا امروز حتی ۱ نفر در این مورد چیزی ننوشته ، از صوباصحبی همه کارشناس شجره نامه شناسی رفسنجانی و خامنهای میشن .
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
کالبدشکافی یک #جنبش (۴)
گفتم به شما که پروژههای حضرات رو با هم سوزوندیم ، خیلیها باور نکردن .
اما روز به روز میگذره و نشانههای بیشتری پدیدار میشه از این شکست مفتضحانه .
این پروژه ننگین با اسم رمز ژینا و شعار #زن_زندگی_آزادی ، قرار بود با هیجان شدید و انفجار خشم شدید مردم شروع
۱.
بشه و به سمت یک آنارشی عظیم بره ، اما به زودی جاش رو وحشت بزرگ گرفت ، وحشت از تجزیه #ایران ، وحشت از به قدرت رسیدن چپها و اتفاقاً امید این حضرات و طراحان پروژه زن زندگی آزادی
در گام نخست جنبششون هم همین بود .
خشونت شدید ، کشتار از سوی طرفین ، قتلعام مردم و
۲.
کینه کشی ملت از نیروهای سرکوب وخانوادههای آنها ، چیزی بود. که امید زیادی بهش بسته بودند .
الباقی مسیر هم خودبخود معلوم بود و واضح ، کشتار عظیم و آشوب همه گیر ،
نیاز حتمی پیدا میکرد به افرادی وجیه المله برای میانجیگری مابین کشتارکنندگان و کشتارشوندگان .
اما چون طراحان ،
کالبدشکافی یک #جنبش (۳)
اولش ی اصل رو بهتون بگم ، بعدش توضیحش بدیم .
اصل این داستان ما اینه که پروژهها هرگز نمیسوزن ، مگر زمانی که پروسهاش تموم بشه .
حالا این ینی چی ؟
مثلاً
پروسه انقلاب ۵۷ چی بود ؟
سرنگونی نظام شاهنشاهی .
اما در کنار این پروسهای که در غالب انقلاب
۱.
طی شد ، دهها پروژه دیگر همزمان پیاده سازی شد .
مثلاً
- چپها و کمونیستها پروژه خودشون رو اجرا کردن که اینجا مجال توضیحش
نیست .
- لیبرالها و نوکرای آمریکا پروژه خودشون رو پیاده کردن .
- مظفر بقائی و باندش پروژه خودشون رو پیش بردن .
- حجتیه پروژه خودش رو پیش برد .
و
۲.
دهها پروژه دیگه .
اما داستان انقلاب ایران ، یک ابر پروژه
داشت که همون سرنگونی نظام شاهنشاهی بود و در کنارش دیگه اصلاً مهم نبود که
کدوم این پروژهها پیش بره ، کما اینکه همگی هم پیش رفتند و تقریباً تا سال ۱۳۶۲ همگی شکست خوردند بجز یکی که حکومت را در دست گرفت و خودش
عارضم به حضور اورتون که از زمانی که داستان #وکالت_میدهم شروع شد ، ی عده هم در مقابلش هشتگ زدند که وکالت نمیدهم .
خیلی هم خوب و هرکسی این حق رو داره که به کسی وکالت بده ، یا نده . این به خودش ، افکارش و علیالخصوص جیب مبارکش مربوطه که وکالت ندهد ، اما این در شب
۱.
چهارشنبه که شما همگی در اسپیس معروف مشغول استماع سخنان دوستان بودید ، بنده گوشیم سوخته بود و مجبور شدم شبکه @ch1 رو ببینم .
در این شبکه ، این دوستمون ، آقای جمشید اسدی ، استاد اقتصاد دائمی و لایتغییر و
لایتجزای دانشگاههای فرانسه به عنوان مصاحبه شونده شرکت کرده بود و
۲.
ایشون به همراه رفیقمون #شهرام_شارلاتان از آقایان امیرطاهری و رضاتقیزاده هم با این وکالت میدهم به شدت مخالفت کردن و این کار را یک کار عبث و بیهوده و احمقانه و برامده از اطاقهای فکر جمهوری اسلامی نامیدن .
در همون برنامه استاد #جمشید_اسدی با عصبانیت تمام فرمودند که آقای پهلوی
مقدمه :
عرض شود خدمت انورتون که فردا روز ۱۲ بهمنه ، اولش گفتم برای این ده روز ی سلسله رشتو بزنم .
بعد گفتم ولش کن ، بهتره این کارو بسپارم به دست گله گله شارلاتانهائی که قراره در رژیم بعدی وزیر و وکیل و رئیس کل بشن ، همونا که شبانه روز آقای خاص رو تگ و کوت میکنند و
۱.
بهش یاد میدن که چیکار کنه و تو تلویزیونهاشون ازش طلبکارن شبانه روز .
خلاصه که این مطلب برای کراوات زدههای عصا قورت داده نیست .
برای همین گفتم ی چیزی بنویسم الکی و دور همی ، برای خالی نبودن عریضه ،
عوضش دور هم میخونیم و میخندیم به ریش دنیای همین اسکولای شارلاتان 🤣😂 .
۲.
انقلاب ۱۳۵۷ ، یا هرچیزی که بهش میگید انقلاب ۱۳۵۷ درواقع امر انقلاب نبود ، ی جابجائی در میان صاحبان ثروت در ایران ، به دست ملت بود .
داستان از اصلاحات ارضی و جهش اقتصادیئی که به دنبالش امد شروع شد .
درواقع با انقلاب سفید ، اقتصاد ایران از شکل سنتی شیفت کرد به شکلی جدید
کمدی تراژدی در ۳ پرده :
پرده اول :
آدولف هیتلر از لحظهای که به عنوان صدراعظم وارد کاخ صدارت عظمی شد تا زمانی که مرگ خودش رو صحنه سازی کرد و در تاریخ گم شد ، حداقل ۳۸ بار توسط نظامیان ارتش آلمان ترور شد که معروفترین آن عملیات #والکری بود که منجر به اعدام اشتافنبرگ و خودکشی
۱.
اروین رومل شد .
فرض کنید هریک از اون ترورها موفق
میشد و پیشوای ملت آلمان پیش از اون موقعی که باید کشته میشد .
امروز آلمان چه وضعی داشت ؟
بجز این بود که صدهاهزار جوان المانی در خیابانهای آلمان پا بر زمین میکوبیدن و این ادعارو داشتن که پیشوا درست میگفت و داشت پیروز میشد
۲.
اما یمشت خائن نگذاشتن ؟
پرده دوم :
در ۲۵ مرداد ۱۳۳۲ ، وقتی سرهنگ نصیری برای ابلاغ عذل مصدق به در خانه نخست وزیر رفت دید که ۳ دستگاه تانک و تعداد زیادی سرباز کاملاً مسلح از خانه وی محافظت میکنند .
مصدق از دو سه روز قبل فهمیده بود که کودتائی در راهه ، برای همین از خونهاش
یک #خاطره/ #تجربه بگم
اونائی که جهان پیشا موبایل و کامپیوتر و انواع و اقسام جعبههای بگیر و بشون رو تجربه کردن حتماً در دوران نوجوانی و جوانیشون تو کوچه پس کوچهها و زمینهای خاکی دنبال توپ دویدن .
یکی از خصوصیات این زمینها و بازیها این بود که همیشه چند نفری بودن که هیچکس
۱.
باهاشون بازی نمیکرد ، توجیه همه هم این بود که بازیشون خوب نیست و باعث باخت تیم میشن .
من هرگز نفهمیدم چرا هیچکس با این بچهها بازی نمیکنه و اتفاقاً همیشه وقتی
میخواستم بازی کنم دقیقاً همین به قول همه زاقارتها و نابلدها و دست و پاچلفتیهارو به عنوان یارم انتخاب میکردم ، اون
۲.
زمونها بچهها خیلی زیاد بودن خصوصاً دهه شصتیها ، برای همین وقت بازی گل کوچیک ، ۴ ، ۵ تا تیم انتخاب میشد و قانون این بود که دو تیم میرفتن
تو زمین و بازی میکردن و الباقی نگاه میکردن ، به محضی که یک تیم گل میخورد ، از زمین خارج میشد و جاش رو میداد به تیم بعدی یوقت میدیدین که