حدودا ۶ ماه پیش خونمون رو توی آلمان اجاره دادیم و سبک زندگی #دیجیتال#نومد رو شروع کردیم.
تقریبا ۲ ماه توی پاییز #ژاپن بودیم. خیلی تجربه خاص و قشنگی بود.
دوست داشتیم براش #سفرنامه بنویسیم اما فعلا یه سری نکات جالب و متفاوت در مورد ژاپن و سفری که داشتیم:
بخش اول:
۱/
پروازمون ۱۳ ساعت و از فرانسه به #توکیو بود. دو هفته توکیو، بعد با قطار سریع السیر رفتیم #کیوتو. یک هفته کیوتو بودیم و بعدش یک هفته #اوساکا. از اوساکا ماشین اجاره کردیم و تقریبا یک و نیم ماه بخش های مرکز و جنوب ژاپن رو گشتیم.
مسیر رانندگی:
/۲
ماشین ها تقریبا همه تولید خود ژاپنن. ماشین خارجی و حتی کره ای خیلی کمه. بنز و بی ام و اینا عملا نیست. یک در هزار شاید. خیلی هم به چشم میاد ماشن خارجی. اکثر ماشین ها خیلی کوچیکن. من فقط دوبار تویوتا لندکروز دیدم! احتمالا دلیلش خیابون های باریک ومشکل پارکینگ هست.
۳/
تقریبا همه مردم حتی توی خیابون و فضای باز ماسک می زنن! شاید توی هزار نفر یک نفر هم نشه دید بدون ماسک! حتی موقع رانندگی و تک سرنشین! چند ماهیه ماسک توی محیط باز الزامی نیست اما مردم همچنان می زنن. ظاهرا ژاپنیا دوس ندارن متفاوت باشن! برای همین وقتی همه زدن دیگه کسی در نمی یاره!
۴/
زمین بازی بچه ها در مقایسه با آلمان و اروپا حداقل چند دهه عقب هست! خیلی خیلی کمه و همونام یکی دوتا تاب و سرسره خیلی قدیمی و زنگ زده! وقتی دنبال زمین بازی می گردی توی گوگل مپز، خیلی مواقع یه زمین خاکی خالی می یاره که بچه ها می تونن توش بازی کنن! خیلی کمتر از انتظارات من بود.
/۵
لاین مختص دوچرخه وجود نداره! مردم هم زیاد استفاده می کنن. اکثر مواقع با سرعت زیاد توی پیاده رو می رن! خیلی خطرناکه و چند بار کم مونده بود تصادف کنیم مخصوصا با بچه توی پیاده رو که هی مسیر عوض می کنه. دلیلش هم اینه که خیابون ها خیلی باریکه و جایی برای مسیر جدا وجود نداره.
/۶
ما ۲۲ جای مختلف موندیم توی بخش های مختلف ژاپن. هیچ کدوم از خونه ها ماشین ظرفشویی نداشت و باید با دست می شستی ظرف هارو! یه درصد زیادی از خونه هایی که اجاره می کنیم تو اروپا ماشین ظرفشویی دارن. ظاهرا اینجا خیلی طرفدار نداره!
/۷
غذاهای آماده عموما کیفیت خوبی داره و تازه هست. تنوع زیادی داره و کیفیت و طعم نزدیم غذای خونگی.احتمالا چون بخش زیادی از مردم هم به خاطر حجم کار و تنها زندگی کردن غذای آماده می خورن. همینطور تعداد رستوران هم خیلی زیاده و ظاهرا رتبه اول هست توی دنیا تو تعداد رستوران به جمعیت!
/۸
لبنیات خیلی کم هست توی فروشگاه اینا. ماست و شیر و پنیر یه قفسه خیلی کوچیک دارن معمولا و توی سوپرمارکت های کوچیک هم مثلا ماست نیست و فقط یکی دو مدل پنیر کوچیک هست و در حد ۱۰ تا اینا شیر! توی غذاها و صبونه اینام زیاد ندارن. صبونه های هتل تا جایی که یادمه ندیدم پنیر اینا اصلا.
/۹
اکثر جاها برنج پخته شده می فروشن! ۲ دقیقه می ذاری مایکروفر و می خوری. برنج خام کم پیدا می شه و فقط فروشگاه های خیلی بزرک دارن. درسته تقریبا شفته هست برنجش اما خیلی راحت و سریعه.
/۱۰
یه سری سوپرمارک شبانه روزیه! توی شهرای بزرگ تقریبا با فاصله زیر ۴-۵ دقیقه پیاده. چندین بار شب از ۲ تا ۵ صبح رفتم خرید و جالبه که شلوغ هم بودن. تو آلمان اکثرا زود می بندن مخصوصا شهرای کوچیک که معمولا تا ۸ شب کار می کنن. آخر هفته هام تقریبا همه سوپرمارکت ها بسته هست!
/۱۱
سیستم حمل و نقل عمومی توی توکیو عالی بود! خیلی در دسترس و دقیق و البته شلوغ.عملا نیاز به ماشین رو از بین برده.
جاهایی مثل کیوتو خیلی سروقت نبود. همینطور تو کیوتو برعکس توکیو اتوبوس رو باید از در وسط سوار می شدی و از در جلو پیاده می شدی! پول رو هم موقع پیاده شدن باید می دادی.
/۱۲
رانندگی تو ژاپن مثل انگلیس از سمت چپ خیابون هست و فرمون ماشین سمت راست. اوایل سخت بود کمی تا وقتی ذهن عادت کنه مخصوصا توی شهرای بزرگ با خیابون های خیلی باریک و شلوغ.
/۱۳
علاوه بر شکل متفاوت پریز برق، ولتاژ هم توی ژاپن متفاوت هست (۱۱۰ولت) برا همین احتمالا بعضی چیزا شاید کار نکنه. مثلا سشوار ما کار نمی کرد درست.
/۱۴
برعکس آلمان که تیرچراغ برق و سیم کشی هوایی نمی بینی اینجا همه جا تیر و سیم کشی هست. خیلی زشت کرده ظاهر شهرو. مخصوصا بعضی جاها که خونه کوچیک زیاده و دوطرف خیابون مثل تار عنکبوت پر از سیم! نمی دونم چرا اینا از زیر زمین نمی کشن. شاید زلزله زیاد یه دلیلش باشه.
/۱۵
ژاپن کشور خیلی تمیز اما بدون سطل آشغاله! اگه غذایی چیزی بخوری احتمالا باید آشغالش رو نگه داری تا برسی خونه! این مخصوصا با بچه سخت بود! نوشیدنی و خوردنی و دستمال اینا باید جمع می شد توی کیسه و بعضی وقتا پشت ماشین بود حتی ۲-۳ روز تا جایی پیدا کنیم بندازیم سطل!
/۱۶
دستشویی های ژاپنی به معنی واقعی کلمه بی نظیره! کلی امکانات داره. جایی که می شینی خودکار گرمه! با آب ولرم امکان شستشو داره اونم چند مدل با فشار مختلف و تنظیم زاویه و مختص آقایون یا خانم ها! خودش درش رو باز و بسته می کنه. خیلی عالی بود و بعد مدتی خیلی حس راحتی داره.
/۱۷
فکر می کنم خیلی جایگاه خاصی داره حموم! خیلی مجهز هست معمولا. وان دارن و کنار وان یه صفحه تنظیمات برای دمای آب یا پرکردن خودکار وان و حفظ دماش! سقف حموم یه بخاری مانند هست معمولا که قبل حموم می شه روشن کرد تا دمای داخلش سرد نباشه!
/۱۸
خونه ها معمولا مینیاتوری هست! خیلی کوچیک و جمع و جور. اکثرا پارکینگ و حیاط ندارن. یه نکته دیگه اینکه دیوار خونه ها به هم نمی چسبه! وسطش تقریبا نیم متر اینا فاصله هست! احتمالا برای گذاشتن پنجره و جریان هوا یا شاید لوله و کابل کشی
/۱۹
ماشین پست زیاده. کامیونت های کوچیک با قوانین سفت و سخت! تو خیابون از هر چند تا خونه یه بار وایمیستن. هربار دوتا تیکه چوب که با نخ به هم بسته شده رو میارن می ذارن عقب و جلوی چرخ ها! آینه هارو دستی کچ می کنن که به ماشین های دیگه نگیره! و هربار تکرار می کنن اینو برا هر دلیوری!
/۲۰
تقریبا مردم انگلیسی بلد نیستن! حتی در حتی یکی دو کلمه! حتی ساده ترین لغات مثل اعداد رو! شاید از ۱۰۰ تا رستوران و مغازه ای که رفتیم فقط یکی دو مورد خیلی دست و پا شکسته چند لغت انگلیسی بلد بودن. نوشته هام همه جا فقط ژاپنیه معمولا.
/۲۱
تتوی بدن یه سری جاها ممنوع هست! مثلا استخر ها. ظاهرا خیلی هم براشون مهمه چون خیلی بزرگ می نویسن چند جا و نزدیک در اینام با نوشته و علایم نشون دادن که کلا ممنوع هست ورود با تتو!
/۲۲
یه نکته جالب دیگه اینکه موی سر اکثر مردم صافه! موی فر خیلی خیلی کم می بینی و احتمالا اون موارد هم خارجی هستن.
/۲۳
تجربه استخر عجیب بود! اکثر بخش ها آقایون و خانم ها جدا بودن! تو این بخش های جدا همه لخت مادر زاد بودن!
یه بخش هایی که مشترک بود اکثرا لباس زیادی پوشیده داشتن! حتی آقایون! لباس شبیه گرمکن ورزشی یا تیشرت با آستین های بلند و شلوار و با لباس می رفتن توی آب!
/۲۴
تقریبا همه چی تولید ژاپنه! شاید ۹۰ درصد ماشین و ها و وسایل تو خونه مثل یخچال و تلویزیون! مارک کره ای خیلی کمه. مثلا ماشین کره ای. شاید به خاطر روابط گذشته تاریخی. روی مواد خوراکی اینام اکثر تاکید می شد که از مواد داخلی درست شده و وارداتی نیست. مردم دوس دارن وسایل تولید ژاپن.
/۲۵
خلاصه:
* موزه جنگ
* کتابخونه مرکزی پیونگیانگ
* مترو
* کافی شاپ و پیتزا
و ...
برای دیدن عکس ها با کیفیت بالا روش نگه دارید و گزینه لود با کیفیت بالا رو بزنید.
/۱
طبق معمول سریع می رم برای صبونه. تلویزیون لابی داره یه فرد نظامی نشون می ده. صدا نداره ولی!
توی رسپشن نقشه دنیا جالبه! کره شمالی وسط هست و قاره امریکا سمت راست نقشه. تمامی نقشه های دیگه ای که دیدم هم همین بود.
قبلا شایعاتی شنیده بودم که برخی طبقات هتل رفتنش ممنوع هست. شب قبلش وقتی داشتم می رفتم اتاق اومدن داخل آسانسور. هر دگمه ای زدم کار نکرد! انگار برق نداشت. تا اومدم بیرون یه گروه از راهنما/گارد ها رفتن تو. احتمالا با کلید مخصوص زدن یه طبقه ای رو و در آسانسور داشت بسته می شد که منم سریع پریدم داخل! خیلی شوکه و انگار با کمی ترس گفتن نه نه! نمی تونی با ما بیایی!
نظر شخصیم اینه که زیاد چیز عجیب و خاصی نیست. راهنماها بعضا توی همون هتل می مونن اما یه طبقه خاص که توریست ها احتمالا اجازه رفتن ندارن!
/۲
راه می افتیم. بهمون تیشرت ماراتون فردا رو می دن.
نشستم جلو و هیچ چیزی رو از دست نمی دم! با دقت همه چی رو تماشا می کنم. مردمی که از توی رودخونه ماهیگیری می کنن، پلیسی که زیر بارون مثل مجسمه وایستاده و یه پلاستیک تنش کرده، کشاورز یا کارگرهای فقیری که با دوچرخه اومدن و تو زمین های کنار جاده مشغول کار هستن.
/۳
خلاصه:
* مجسمه رهبر های کره شمالی
* بازدید از برج جوچه
* بازدید از یادبود تشکیل حزب
* چند مغازه و خیابون گردی
* بولینگ و بار
و ...
برای دیدن عکس ها با کیفیت بالا روش نگه دارید و گزینه لود با کیفیت بالا رو بزنید.
/۱
صبح خیلی زود بیدار می شم. نمای پنجره هتل بی نظیره! طلوع با یه مه عجیب و هتل معروف پیونگ یانگ!
خیلی سریع می رم پایین. بعضی از بچه ها دارن ورزش می کنن. حیاط هتل رو دور می زنم. شنیده بودم اجازه نمی دن کسی از هتل دور شه اما حیاط چند تا در داره و بازن. کسی هم نیست! چند تا از بچه ها رفتن بیرون و کمی اطراف دوییدن!
/۲
اولین نفر می رم صبونه. غذا خوبه باز. بدون استثنا حس بدی دارم موقع خوردن هر غذایی! بیرون هتل خیلی ها شاید تو عمرشون همچین غذایی نخوردن!
براشون سیر کردن مهمون مهمه توی فرهنگشون. حسش شبیه زمانی هست که می رفتیم یه ده کوچیک. حتی اگر شرایط مالی مناسب نداشتن، هرچی در توان داشتن انجام می دادن.
یا حس عید وقتی یه بسته شیرینی یا آجیل می گرفتن قدیما و روش پلاستیک می کشیدن مخصوص مهمون! بچه ها حق خوردن نداشتن تا بعد عید و همه مهمون ها!
/۳
خلاصه:
* پرواز از پکن به پیونگ یانگ
* فرودگاه و ورود
* اولین دید از شهر
* هتل و شام
/۱
یه توضیح مهم:
من یه جهانگردم. هدف مهمم دیدن همه کشورهای دنیاست. متاسفانه فقط بخش کوچیکی از این کشورها شرایط سیاسی و اقتصادی مناسبی دارن. کره شمالی احتمالا اخر لیست از نظر سیاسی و شرایط زندگی هست.
هدف من تحلیل وضعیت سیاسی و اجتماعی داخل کره شمالی نیست! سوادش رو هم ندارم. همینطور قطعا با توجه به محدودیت های موجود، توان پوشش همه واقعیت ها یا گوشه کنار کشور رو ندارم.
همونطور که از اسمش مشخصه، این یک "سفرنامه" هست. هدفم از نوشتن و انتشار:
۱. اگر فرد مشابهی همچین سفری بره چه چیزی قرار هست ببینه
۲. افراد کنجکاو و علاقمند دیدی هرچند محدود و کنترل شده، به داخل این کشور اسرارآمیز داشته باشن
نکته مهم آخر اینکه، اگر عکسی از ساختمون یا خیابون نسبتا مدرن منشر می شه، این کل واقعیت نیست. اکثریت کشور (شاید ۹۵٪) تو فقر و خفقان مطلق هستن و احتمالا به پایه ای ترین حقوق و آزادی و رفاه دسترسی ندارن. اما به عنوان توریست شما اکثر وقت رو داخل پیونگیانگ هستید و شاید نصف جاهایی که می بینید همین اندک ساختمون ها و ماشین های نسبتا مدرن و ترو تمیز باشه.
پس تاکید می کنم این کل واقعیت نیست. فقط روایت صادقانه و بدون تفسیر یک تجربه توریستی هست.
/۲
محل قرار ساعت ۱۱ توی ترمینال شماره ۲ فرودگاه اصلی پکن هست. کمی زودتر تاکسی می گیرم و خودم رو می رسونم. هیچ اسمی از کره شمالی جایی نمی بینم! با دیدن یکی از تورلیدر ها، محل چک این رو پیدا می کنم. درست روبروی کانتر های کره جنوبی! عمدی بوده؟!
هیچ اسمی از مقصد نوشته نشده! نزدیک های پرواز فقط اسم شرکت هواپیمایی نوشته می شه!
تعداد زیادی توریست چینی می بینم. همینطور یه گروه ورزشکار و شهروند کره ای که دارن برمی گردن خونه. اندک افرادی که اجازه سفر خارجی دارن!
/۳
سفر به کره شمالی از مدت ها تو لیستم بود. سفری خاص برای من هست. یه جورایی سفر به گذشته و آینده! فریز شده در زمان اما شایعه و ترس از تبدیل شدن احتمالی ایران به کره شمالی! شاید یه جورایی آینده ترسناک ایران! دوست داشتم همیشه خودم از نزدیک ببینم. احتمالا جزو معدود دیکتاتوری های کمونیستی با جامعه به شدت بسته و مرموز برای چندین دهه!
۵ سالی هست به خاطر کرونا مرز ها بسته هست. اخیرا دارن آزمایشی باز می کنن. یک مورد یه شهر کوچیک و یک مورد امکان شرکت مجدد توی ماراتون پیونگ یانگ.
توضیح اینکه ماراتون لزوما ورزش تخصصی نیست و هر فردی با سن و شرایط جسمی می تونه توش شرکت کنه.
صنعت توریسم بزرگ نیست اما سالهات که وجود داره و هر سال چند صد هزار نفر توریست عادی سفر توریستی می کنن به کره شمالی. هر فردی هم می تونه سفر کنه بجز ۳ کشور آمریکا، کره جنوبی و مالزی.
/۲
مدت ها تو لیست انتظار بودم. ایملی گرفتم که برای ماراتون می شه رفت. خود شرکت تور انتظار نداره که تور کامل پر بشه اما بسته بودن ۵ ساله مرز ها باعث می شه تقریبا طی ۲ هفته کل تور فروش بره.
از چند روز قبلش اومدم پکن. بلیط پکن با شرکت تور نیست و خودم گرفتم.
محل جلسه اجباری توجیهی توی یه هتل مرکز شهر هست.
نکته جالب اینکه حتی تو چین و داخل هتل، اشاره ای به اسم کره شمالی نشده!
/۳
طبیعت نروژ خیلی خاص و بکر و متفاوت هست از کل اروپا! مخصوصا فیورد (Fjord) هاش! جاهایی که دریا وارد دره های عمیق می شه و عظمت و زیبایش قابل وصف نیست!
به نظرم قشنگ ترین جاهای نروژ سمت غرب و شمالش هست وگرنه خود اسلو و شهرهای بزرگش شاید خیلی جذابیت خاصی نداشته باشه.
مثلا: Lofoten
/۲
یکی از چیزایی که جذاب تر می کنه نروژ رو خلوتی نسبیش هست نسبتا به کشورهای شلوغ و پر از توریست دیگه اروپا مثل سوئیس و ایتالیا. مخصوصا هرچقدر شمال تر برید کلی دهکده ماهیگیری کوچیک و بکر هست با طبیعت بی نهایت زیبا. آرامش و تمیزیش رو بعیده جای دیگه ای پیدا کردن تو اروپا.
/۳
تصویر۲: می بینید که هزینه خیلی زیاده! تقریبا ۱۴ هزار یورو!
تصویر۳: دلیلش مسیر طولانی هست که خودکار انتخاب شده. تهران - فرانکفورت - لندن - لوس آنجلس - تاهیتی - بورا بورا!
تقریبا هم ۲ روز طول می کشه رفت و ۲ روزم برگشت.
/۲
قدم بعدی کمی تحقیقه. از سایت استفاده می کنم.
این سایت مسیر مستقیم پروازی رو نشون می ده.
بورا بورا رو بگردید. می بینید چند تا پرواز داخلی داره. دایره آبی یعنی فرودگاه با پرواز بیشتر. داره آبی که بزرگترین فرودگاه نزدیک هست تاهیتیه. جزیره اصلی.
۳/ flightconnections.com