عمو نیما Profile picture
Feb 8 12 tweets 3 min read
#رشتو ۱از۱۲
بی پولی و رنج مضاعف در زندان

شاید براتون سوال باشه که چرا طرف با یه خلاف یا خطای کوچک می‌ره توی زندان و با کلکسیونی از خلاف‌های بزرگی که یاد گرفته میاد بیرون. واسه نونه واسه نون
امان از بی‌پولی توی زندان
۲از۱۲
زندان؟ پول؟ مگه توی زندان پول بدرد کسی می‌خوره؟ مگه خورد و خوراک مجانی نیست؟
زررررشک
زندان هم مثل دنیای بیرون اگر پول داشته باشی برات راحت‌تر نسبت به بی‌پول‌ها میگذره
پول به چه دردی میخوره اونجا؟
۳از۱۲
۱. غذای زندان یا انقدر کم هست که سیر نمیشی یا انقدر بد هست که نمی‌خواهی بهش لب بزنی! بجاش باید دست توی جیب مبارک کنی و بری از بوفه زندان موادغذایی بخری و ببری چراغ‌خونه باهاش غذا درست کنی
۴از۱۲
۲. توی طول روز غیر از ۳وعده غذای روزانه اگر یه ساقه‌طلایی خشک و خالی هم بخواهی بخوری باید پول بدی پول
۵از۱۲
۳. تخت میخواهی روش بخوابی؟ توی زندان بابت تخت آهنی و پتوی پر از ساس و کَنه هم باید ماهانه چندمیلیون تومان پول بدی وگرنه مثل همین چندوقت که تعداد بازداشتی ها توی زندان‌هایی مثل تهران بزرگ و ... زیاد بود، یا باید کف خوابی کنی (کف سلول) یا توی کریدور (راهرو) بخوابی.
۶از۱۲
اونهایی که تخت ندارند توی روز هروقت دلشون بخواد نمی‌تونن برن دراز بکشن و مثل اینه وسط خیابون زندگی کنی

۳. لباس! توی فیلم‌ها نگاه نکنید طرف با لباس راه‌راه دالتون‌ها هست. توی زندان با لباس شخصی هستند و خوب لباس هم عمر مفید داره و پاره پوره می‌شه و باید جدیدش ر بخری
۷از۱۲
۴. سیگار! درسته که من سیگاری نیستم اما اون طفلکی‌ها که سیگاری هستند و تنها تفریحشون کشیدن همون ۴ نخ سیگار توی روز هست.
باز میگید سیگار نکشن و با پولش پسته بخورند؟ پسته که گرونتره!
۵. و خرج‌های دیگه
۸از۱۲
منبع درآمد توی #زندان :
۱. کار حرفه‌ای: مگه توی زندان کار نیست؟ اینهایی که تلویزیون نشون میده و خیاطی و نجاری و ... کار می‌کنند پس چیه؟
کار توی زندان مثل آب بیرون زندانه. آب هست ولی کم هست [وسط چرت و پرت‌هام گفتم توجهتون ر به صرفه‌جویی جلب کنم].
۹از۱۲
کارهای حرفه‌ای توی زندان به قدیمی‌ترها می‌رسه و جدیدها سماق می‌مکند
۱۰از۱۲
بقیه منبع درآمدهای داخل زندان:
۲. باید زحمتکش بشی. "زحمتکش" کسیه که کارهای شخصی بچه پولدارهای زندان رُ انجام می‌ده و بجاش خرجش رُ میده. بستگی به وجدان داشته یا نداشته‌ی بچه پولدار، حتی ممکن لباس زیرش رُ هم بده بشوره. دیگه تا تهش رُ بخونید
۱۱از۱۲
۳. خلاف کنی! دیگه این رُ توضیح بیشتر نمی‌دم ولی انقدری بگم که توی زندان هم عده‌ای از روی بیچارگی و درماندگی و درآوردن خرج خودشون توی زندان و خرج زن و بچه‌شون اون بیرون، رو به خلاف میارن
۱۲از۱۲
پ.ن: روزی که دستور انتقالم به #زندان_تهران_بزرگ داده شد (به دلایلی لغو شد) یکی از اونهایی که قبل #اوین ۴تا زندان دیگه رفته بود برام حساب کرد چون من سیگاری نیستم و خوراکم کم هست حدودا ماهی ۳ تا ۵ میلیون تومان اونجا خرجم میشه!

• • •

Missing some Tweet in this thread? You can try to force a refresh
 

Keep Current with عمو نیما

عمو نیما Profile picture

Stay in touch and get notified when new unrolls are available from this author!

Read all threads

This Thread may be Removed Anytime!

PDF

Twitter may remove this content at anytime! Save it as PDF for later use!

Try unrolling a thread yourself!

how to unroll video
  1. Follow @ThreadReaderApp to mention us!

  2. From a Twitter thread mention us with a keyword "unroll"
@threadreaderapp unroll

Practice here first or read more on our help page!

More from @amunima

Feb 9
#رشتو
۲۵ روز زندگی در توالت بند ۲۴۱ #اوین
[حاوی موارد چندش آور]
وقتی وارد سلول نیمه‌انفرادی ۷-۸ متری که ۳مترش هم حمام توالت هست شدم، ۴ نفر رُ دیدم که کنار هم بصورت خیاری دراز کشیده بودن و منم نفر ۵ام بودم که به زور باید اونجا جا می‌شدم
(عکس سلول در توئیت بعدی)👇
من زیرپاشون و جلوی درب‌توالت می‌خوابیدم.
اولین چیزی که توجهم رُ جلب کرد حمام توالتِ داخل سلول با یه دیوار با نهایت ارتفاع نیم متر و بدون هیچ پرده‌ای
بله درست متوجه شدید! توالت دقیقا داخل سلول بود بدون دیوار و پرده! یعنی هرکسی می‌رفت می‌نشست سر توالت بابقیه چشم‌تو‌چشم بود👇 Image
نهایت خلاقیتی که به خرج می‌دادیم این بود چطور موقع نشستن سرتوالت شلوارمون رُ بکشیم پایین که بقیه چشمشون به چیزمون روشن نشه (ببخشید اگر واژه بهتری نداشتم). بعد که سرتوالت نشستیم تازه عمق فاجعه این بود که با بقیه ناخودآگاه چشم‌تو‌چشم می‌شدیم.👇
Read 23 tweets
Feb 8
#رشتو : خاطره‌ی قمه‌ی دسته چوبی

توی رختکن ۲۰۹ #اوین داشتیم لباس عوض می‌کردیم که آزاد شیم و بیایم بیرون؛ لباس‌ها و وسایلی که باهامون گرفته بودن رُ پس می‌دادن و رسید می‌گرفتن.
۱از۴
یکی از بچه‌ها که از لوتی‌های شهرک اکباتان بود ییهو رو کرد به حاج رضا [مسئول تحویل لباس] و گفت:حاج رضا توی وسایلی که ازم گرفتید یه قمه‌ی دسته چوبی بود، پس کجاست؟بهم نمی‌دید؟
[ همونجا ما ۸ نفر دیگه درجا کرک و پرمون از درخواست این داداشمون ریخت و ۴تا شوید موهام هم ریخت :))) ]
۲از۴
حاج رضا بهش گفت: برو بچه جون شانس آوردی ضمیمه پرونده‌ت نزدیمش و عاقبتت گا...ه نشده
لوتی: فکر بد نکن حاجی باهاش میرم هیئت قمه‌زنی [توکه راست میگی]
خلاصه که هرچی این داداشم پیگیری کرد خبری از قمه دسته چوبی نبود و از #اوین اومدیم بیرون
۳ از ۴
Read 4 tweets
Feb 7
۱ از ۱۰ #رشتو
روایت هم‌سلولی با یک #آتش_به_اختیار
شعبون [مستعار] با عزت و احترام آوردنش توی سلول و مامور همراه بهش گفت هرروز میام بهت سر میزنم و با تلفن با خانواده‌ت صحبت کن
تعجب کردم ازین همه احترام که بهش گزاشتن و قولی که دادن و فکر کردم امید واهی بهش دادن!
۲ از ۱۰
ولی هرروز میومدن دنبالش و می‌بردندش هواخوری -ما هفته ای ۲ جلسه هواخوری داشتیم- و بهش سیگار میدادن -بقیه سیگار ممنوع بودن- و هرروز با گوشی مامور به خانواده‌ش زنگ می‌زد (ما هفته ای یک تماس داشتیم)
جرم شعبون چی بود؟ ترور!
۳از۱۰
داستان چی بود؟ شعبون یه عرزشی مغز فندقی و مدیر یه قهوه‌خونه خصوصی بود که پاتوق بچه های هیئتی بود. دورهم هیئت و مراسم قمه‌زنی محرم و ... برگزار میکردند.
پ ن: قهوه‌خونه خصوصی یعنی توی آپارتمان بود و فقط اگر کسی معرفیت می‌کرد میتونستی بری اونجا!
Read 10 tweets

Did Thread Reader help you today?

Support us! We are indie developers!


This site is made by just two indie developers on a laptop doing marketing, support and development! Read more about the story.

Become a Premium Member ($3/month or $30/year) and get exclusive features!

Become Premium

Don't want to be a Premium member but still want to support us?

Make a small donation by buying us coffee ($5) or help with server cost ($10)

Donate via Paypal

Or Donate anonymously using crypto!

Ethereum

0xfe58350B80634f60Fa6Dc149a72b4DFbc17D341E copy

Bitcoin

3ATGMxNzCUFzxpMCHL5sWSt4DVtS8UqXpi copy

Thank you for your support!

Follow Us on Twitter!

:(