تا پیش از حمله اعراب و از دسترفتنِ شکوه ایران، بیش از ٢٠ جشن ملی و دهها جشن محلی در تقویم ایران باستان وجود داشت. این جشنها اغلب به مناسبت گرامیداشتِ ایزدان گوناگون که مظاهری از طبیعت بودند برگزار میشد.
در تقویم ایرانیان، هر یک از ٣٠ روزِ ماه، به نام یک ایزد مُزیّن بود. برای مثال برخی از روزهای سال بدینگونه نامیده میشد:
روز اول ماه: هرمزدروز (اهورامزدا روز)،
روز دوم: بهمن روز،
روز سوم: اردیبهشت روز،
روز چهارم: شهریور روز،
روز پنجم: سپندارمز روز (اسفند روز)،
روز دهم: آبان روز،
روز سیزدهم: تیر روز،
روز شانزدهم: مهر روز،
روز بیستم: بهرام روز،
و...
هرگاه نام روز و نام ماه با هم برخورد میکرد، آن روز را جشن میگرفتند. مثلا روز شانزدهم (مهر روز) از ماه مهر، جشن مهرگان یا روز سیزدهم (تیر روز) از ماه تیر، جشن تیرگان و یا روز دوم (بهمن روز) از ماه بهمن، جشن بهمنگان برگزار میشد.
بدینترتیب در روز پنجم (اسفند روز یا سپندارمذ روز) از ماه اسفند/سپندارمذ، جشن اسفندگان/سپندارمذگان برگزار میشد.
سپندارمذ ایزدبانوی نگهبان زمین بود. این نام در دوران هخامنشی به گونه سپنتهآرمَئیتی تلفظ میشد. در دوران بعدی به تدریج به سپندارمذ و سپند و اسپند و اسفند تغییر پیدا کرد. بر پایه گزارش ابوریحان بیرونی در
کتاب آثارالباقیه، در این روز مردان ایرانی به زنان خود هدایایی میدادند و او را سپاس میگفتند. نام دیگر این جشن در دوران ساسانی، جشن «مَرد گیران» بود که اشاره به اخذ هدایا از مردان داشت. از هدایای مرسوم این روز، «نبشته شادباش» بود که امروز به آن کارت تبریک میگوییم.
اخیرا عدهای طی یک نظریه بیاساس و مضحک، معتقدند که با توجه به ٣٠روزه بودنِ تقویم ساسانی و ٣١روزه بودنِ تقویم خورشیدی در ۶ماهه دوم سال، بایستی جشن سپندارمذگان را ۶ روز زودتر و در تاریخ ٢٩بهمن برگزار کرد! البته این عقیدهای بیبنیاد است و همانگونه
که جشن مهرگان در «مهر روز از مهر ماه» یا جشن تیرگان در «تیر روز از تیرماه» برگزار میشود، جشن سپندارمذگان (اسفندگان) هم بایستی در روز مخصوص به خود یعنی «سپندارمذ روز از سپندارمذ ماه» (اسفند روز از اسفند ماه) برگزار شود.
ظاهرا این تغییر خندهدار جشن از ۵اسفند به ٢٩بهمن، برای نزدیکتر کردنِ این روز به جشن ولنتاین غربی است که در ٢۵بهمن برگزار میشود!
در اینجا لازم به توضیح است که همانگونه که غرب تقریبا تمام مظاهر فرهنگی خود را از ایران گرفته است (مثل جشن یلدا که به کریسمس تغییر پیدا کرد) جشن ولنتاین نیز برگرفته از جشن سپندارمذگان ایرانی است که غربیان بدون اشاره به ریشه آن، از آن استفاده میکنند.
شاید این موضوع رو ندونید ولی مکانهایی که سنگهای تختجمشید از اونجا تامین میشد، امروز هنوز وجود داره و مردم بدون این که بدونن از کنارش رد میشن.
جناب پژمان ابراهیمی از یکی از این معادن سنگ بازدید و در اینستاگرامشون منتشر کردند👇
دورنمای یکی از معاون سنگ در نزدیکی تختجمشید که سنگهای تختجمشید از اینجا بریده میشد 👇
به نقل از جناب پژمان ابراهیمی:
«اینجا یه معدن سنگ هست. وقتی بالا رفتم از پسری که اونجا نشسته بود پرسیدم که به نظرت سنگهای تختجمشید رو از کجا آوردن؟ گفت نمیدونم. و من براش توضیح دادم که همین الان روی سنگ معدن هخامنشی نشسته!»
اخیرا #دونالد_ترامپ مقادیر زیادی حقگویی کردند و در جمع هوادارانش در شهر کلمبیا بر روی تمام تبلیغات عجیب و مزخرف چپها و گلوبالیستها برای جا انداختن همجنسبازی و حاملهکردن مردان و تغییر جنسیتهای افراطی و حضور مردان کونی در مسابقات زنان و امثالهم، ایستاده شاشیدند!
1/3
برخی از این دُرّافشانیها:
«عصبانی هستم و بیشتر از همیشه، متعهد. ما جلوی نژادپرستانِ افراطیِ چپگرا و منحرفانی که تلاش میکنند جوانان را شستوشوی مغزی دهند، خواهیم ایستاد و نمیگذاریم دست مارکسیستها به کودکانمان برسد.
2/3
فرقهٔ ایدئولوژیِ جنسیتی را شکست خواهیم داد و بار دیگر تاکید خواهیم کرد که خداوند دو جنسیت خلق کرده است: زن و مرد. نخواهیم گذاشت مردها ورزش زنان را قبضه کنند و شأن زنان و ورزش زنان را حفظ خواهیم کرد. تبلیغات چپها احمقانه است!»
3/3
این آدمبزرگهایی که با گلولهٔبرفی بهجانهم افتاده و مثل بچهها از بارش برف ذوق کردهاند، شهروندانی اهل لیون فرانسه هستند. این فیلم که ترمیم و به این زیبایی رنگآمیزی شده، برای سال ۱۸۹۶ میلادی است؛ یعنی ۱۲۴ سال پیش!
اما چیزی که بسیار مهم است، این است که امروز از این آدمها
هیچچیزی باقی نمانده است. تجزیه شده و به خاک پیوستهاند. احتمالا نوه و نتیجههایشان هم آنها را بیاد ندارند. انگار که هیچوقت نبودهاند.
آن آقای سیبیل نیچهای که کمی خشن است؛ آن آقای خوشتیپ که با گلولهٔبرفی، دوچرخهسوار را سرنگون میکند؛ دوچرخهسواری که معلوم نیست به کجا
میرفت و چرا مسیرش را تغییر داد؛ آن زنان با دامنهای بلند و آن دو نفری که محافظهکارانه دورتر ایستادهاند و تماشا میکنند؛ سالهاست که هیچکدامشان وجود خارجی ندارند...
چه لجوج و سنگدل است روزگار، چنان گرد فراموشی به روی هر جنبندهای میپاشد که انگار اصلا در دنیا نبوده است!
از هر فرهنگی و باورمند به هر دین و آیینی باشید، قطعا دیدهاید که در نقاشیها و تصویرسازی چهرهٔ افراد مقدس در هر مذهبی، معمولا یک هالهٔ نور به نشانهٔ تقدس، در اطراف سر فرد مقدس کشیده میشود 👇
برای نمونه چهار تصویر بالا ☝️ چهار نقاشی مختلف از امام علی، بودا، عیسی مسیح و زرتشت هستند که توسط چهار نقاش مختلف و بدون آگاهی از همدیگه کشیده شدند اما نقطه مشترک هر چهارتا، هاله نوری است که دور سر این شخصیتهاست.
باید براتون جالب باشه که بدونید رسم گذاشتن هالهٔ نور به دور صورت افراد مقدس، یک رسم صددرصد ایرانی است و از ایران باستان ریشه گرفته، به تمام دنیا سرایت کرده است.
قدیمیترین نمونهٔ هاله نور، در آثار مهرپرستان ایرانی/آریایی دیده میشه. هزاران سال قبل، ایرانیان پیرو آیین مهر، برای
بنابر سنت زرتشتی و دادههای تاریخی، #زرتشت پیامبر ایرانی در روز ۵ دیماه به شهادت رسید. چگونگی مرگ زرتشت در کتابهای بازمانده از دوران ساسانی درج شده است. بر این مبنا، زرتشت در سن ٧٧ سالگی در آتشکدهای در شهر بلخ مشغول عبادت بود. در این هنگام لشگر
تورانیان به ایران حمله کردند. گشتاسپ شاه ایران و پسر پهلوانش اسفندیار مدتی بود که برای دیدار با رستم و زال، به سیستان رفته بودند. عدمحضور شاه و پسرش در بلخ که در آن مقطع پایتخت ایران بود، باعث شد تا لشگر تورانیان بدون مقاومت وارد بلخ بشوند و شروع به قتل و غارت ایرانیان
بکنند. در این زمان، زرتشت به همراه ٧٢ نفر از مؤمنان زرتشتی در آتشکدهٔ بلخ مشغول عبادت بودند. یکی از تورانیان با تیروکمانی در دست، وارد آتشکده شد و تیری زهرآلود را به سمت زرتشت پرتاب کرد. تیر به پشت زرتشت که روبروی آتش مشغول نیایش اهورامزدا بود، برخورد کرد و پیامی. به شهادت رسید.