مقدمهای کوتاه در باب وطن و #پهلویسم برآمده از #ناسیونالیسم منحصر به فرد ایرانی .
ایرانیان از گذشته بسیار دور با وطن و وطندوستی اشنائی کافی داشتند ، اما وطن برای ایرانیان قدیم مانند بسیاری از ملل جهان آن روز تعابیر متفاوتی داشت .
در یک تعبیری وطن را همان خانه تعریف
۱.
میکردند :
دل بدان بندند و خوانندش وطن
وندر آن خسبند با آرام تن
مولوی نیز وطن دوستی رو چیزی احمقانه
و ابلهانه پنداشت و در داستان برکه و ماهی از ماهیی که ماند و برکه رو وطن دانست ، به ابله بودن اشاره کرد
همچنین حب الوطن باشد درست
۲.
تو وطن بشناس ای خواجه نخست
در داستان مولانا ، ان ماهیی که دل به وطن داد و ماند صید صیاد شد چون به
مکان دل بست با نام وطن
سعدی علیهالرحمه هم معتقد بود که وقتی وطن قابل زندگی نیست ، باید ول کرد و رفت :
چو مرا در وطن اسایش نیست
غربت اولی تر از اوطان چه کنم ؟
دوسه
۳.
ویرانه در این شهر مراست
چو نیَم جغد ، به ویران چه کنم ؟
در نهایت اینکه ی تعبیر ملموس و زمینی داشت این وطن و ان محلی بود متشکل از افرادی که به زبانی مشترک و علایق وخدایان مشترک در ان زندگی میکنند و از همه مهمتر اینکه اجدادشون در زمینهای آن به خاک رفته و دفن شدهاند .
۴.
در کنار این تعابیر ، مذاهب و ادیان هم تعابیر خودشون رو از واژه وطن داشتند و دست برقضا ، تعابیر مذهبیون به نوعی دقیق بود ، چرا که مجبور بودند تا وطن را تعبیری کنند برای اصول شرعی و فقهیشون .
اما در کل همگان به یک چیز معتقد بودند .
وطن مکانی است در #بینام_شهر و در تعریف ان
۵.
میگفتند که انسان از دو عنصر خاک و روح ساخته شده و پس از مرگ جسمش به خاک برمیگرده و روحش به لامکان و بینامشهر میره .
ملا احمدنراقی مینویسه :
چو دانستی که هر کسی مرکب است از نفس و بدن، پس بدان که حقیقت آدمی و آنچه به سبب آن بر سایر حیوانات ترجیح
دارد همان نفس است که از
۶.
جنس ملائکه مقدسه است؛ و بدن امری عاریت و حکم مرکب از برای نفس دارد که بدان مرکب سوار شده و از عالم اصلی به موطن حقیقی به این دنیا ،آمده تا از برای خود تجارتی کند و سودی اندوزد، و خود را به انواع کمالات ،بیاراید و اکتساب صفات
حمیده و اخلاق پسندیده ،نماید و باز
۷.
مراجعت به وطن خود نماید.
(همین تعبیر رو جواد طباطبائی امروز گرفته و تعبیر ایرانشهر رو به هر جائی میگه که فارسی حرف بزنند)
اما تعابیر جدید وطن دوستی در ایران ، از زمان ناصراالدینشاه قاجار وارد زبان سیاسی ایرانیان شد .
۸.
و از عجایب روزگار اینکه متفکران آن عهد به سرعت متوجه شدند که ایران برعکس تمام کشورهای جهان دارای حدود و ثقور و مرزهای جغرافیائی و فرهنگیه 😱😱 و این ینی خودبخود کشور_ملته در واقع میشه گفت تنها کشور واقعی دنیاست و وطنپرستان به زودی فهمیدن که با یک کشور واقعی روبرو
۹.
هستند ، و مثل دیگر قومیتها مجبور نیستند برای خود تاریخ و حدود و ثقور جغرافیائی ترسیم کنند .
نه مانند #پانترکها مجبور هستند که به ضرب کشتار میلیونها یونانی و غصب زمینهای تاریخی یونانیان برای خود تاریخ
با محدوده جغرافیائی جعل کنند و نه مانند #پانکردها مجبور بودند و هستند که
۱۰.
سرزمینی تاریخی رو به نام #آدیابُن که متشکل بود از یونانیان و ایرانیان و اعراب و آشوریان ، به زور کشتار بگویند نام تاریخیش #کردستان|ه پس ملیگرایان ایرانی یک گام از
تمام ملتها جلوتر بودند .
فقط کافی بود مفاهیم جدید رو به آن افزود :
مثلاً عبدالحسین حریری زاده ایران رو به
۱۱.
خانه تعبیر کرد
«ایران خانه و وطن ماست »
روزنامه الحدید
گسترش جراید و روزنامهها به زودی
مفهوم وطن و وطندوستی رو گسترش زیادی داد . و این وطن ، به مثابه خانه ، توسط صنیع الدوله گسترش یافت ، تا جائی که شاه را به پدرخانه تشبیه کرد ، البته وی اولین کسی نبود که شاه را پدر
۱۲.
خانواده نامید و این تمثیل در تاریخ ایران سابقه بسیار بیشتری دارد ، اما حاکمیت قجرها و یکی پس از دیگری تکیه زدن
ادمهای نالایق بر تخت سلطنت این تفکر را از ذهن بزرگان ایرانی زدوده بود و صنیع الدوله بود که برای اولینبار ، در تعریفی مدرن از وطن دوستی شاه را به
۱۳.
ناسیونالیسم ایرانی پیوند زد .
میرزاآقاخان کرمانی وجود پدرتاجدار را برای ایران از اوجب واجبات شمرد و پدر بد را بهتر از یتیمی مردم دانست . او خطاب
به محمدعلیشاه سرود
پدرگرچه باشد خسیس و لئیم
به از آنکه فرزند گردد یتیم
۱۴.
تو هرچند نامهربان و بدی
ولیکن بسان پدر از خودی
و پس از شماتت بیرحمی و قصاوت پدر با فرزندان خود ، در نهایت میگوید
بزرگان که این رازها سفتهاند
به برهان حکمت چنین گفتهاند
که هر ملت از خود ندارند شاه
بُوَد حال ان ملت از بُن تباه
۱۵.
دنباله فلسفه وطندوستی ایرانی در همینجا تمام میشه و الباقی رو در کلاسهای روزهای ۴شنبه با عنوان
فلسفه وطندوستی ایرانی و #پهلویسم ادامه خواهیم داد
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
پهلوی ضرورت تاریخی ما نیست ، #پهلوی طبیعت ذاتی تاریخ ماست :
جامعه ایران ، مانند تمام جوامع بشری تشکیل شده از طبقات و اقشار مختلف مردم و یکی از طبقهبندیها و تفکیکهائی که میتونیم انجام بدیم ، تفکیک مابین اقشار و طبقات سنتی و مدرن جامعه است .
و این اختلاف بعضاً تا درون کانون
۱.
خانوادهها هم دیده میشه خیلی از خانوادهها هستند که مثلاً پدر و مادر ، ادمهای سنتیی هستند ، اما فرزندان برعکس ، ادمهای مدرنی هستند (البته خودشون فکر میکنند) ینی در حالی که پدر و مادر میتونن ادمهائی باشند با گرایشات مذهبی ، منبع درآمد انها بازار باشه یا شاغل در
۲.
بروکراسی اداری (کارمند یا معلم یا...) باشند ، فرزندان میتوانند بعضاً لائیک ، ندانم گرا ، چپ و کمونیسم و ... باشند ، در عصر جدید و جوامع امروزی ، این فرزندان میتوانند رنگ و لعاب بیشتر و گوناگونی هم بگیرند ، مثلاً ادای تراجنسی بودن درآرن ، همجنسگرا باشند ، طرفدار گرایشات مدرن
یکی از بدترین خبرهائی بود که تو این چند وقته شنیدم .
سید جوادطباطبائی رو از ابتدای دهه ۸۰ میشناسم ، یادمه همون موقع ی سلسله مباحث ازش اومد بیرون که در ۱۳ DVD بود و درس گفتارهاش بود در دانشگاه وساعتها در مورد پروژه ایرانشهریش گفته بود.
خیلی مجذوب کلامش شدم ،اون زمان خیلی در میان
قشر تحصیلکرده و دانشگاهی سوکسه داشت ، اما به مرور زمان طباطبایی تغییر کرد و از پروژه انحلال ایران ، شیفت کرد روی پروژه و بقاء ایران . هرچند که بعدها فهمیدم این پروژه سید جواد هم دنباله همون پروژه انحلال ایران در غالبی دیگره .
طباطبائی هگل شناس بزرگی بود
نیچه رو خوب میشناخت و میفهمید واندیشه ورزی روبه خوبی بلد بود ، اما به جرعت میتونم بگم که از زمانی که تبدیل شد به مهرهای در دست #محمدقوچانی هدف اصلیش شد جداسازی نهاد پادشاهی ازمیهن دوستی ایرانی و جایگزینی مذهب تشیع بجای نهاد پادشاهی بود ، پروژهای که حاصل حداقل ۱۳۰ تلاش و زحمت
در این دنیا هیچی کثیفتر و بدتر از ابتذال نیست ، ابتذال قدرت اینو داره که تمدنهارو نابود و از هست و نیست ساقط کنه .
این داستان پیروز یبار دیگه نشون داد که هنوز میشه با اشک تمساح ی افسار محکم به دهن این ملت زد و هست و نیستش رو ازش گرفت ، حتماً چندتا توئیتهای منو درمورد
۱.
این #علیرضا_شهرداری خوندید ، پاسخهای طرفدارای اونم دیدید دیگه .
هیچ نامی نمیشه به این مدفوعات ذهنی
داد مگر ابتذال . ادمهای احمق و بیشرفی که بدون داشتن حداقلی از شرافت و درک ، هیجان زده و به سرعت نور ی ادم شارلاتان رو تبدیل کردن به قهرمان و حالا هم تحت تاثیر همون
۲.
هیجانات ، شدن مدافع وی .
بزرگترین دفاع این وحوش در مورد شهرداری اینه که وی تیمارگر #پیروز بوده ،
نه دامپزشکش .
چیزی که هر احمق مونگولی میدونه اما مبنای دفاع این احمقهای مادرزاد اینه که مخاطب رو فاقد حداقل درک و شعور میدونن ، درحالی که هر احمقی از روز اول اینو میدونست
بررسی مدل #مشروطه_پارلمانی در آئینه واقعیت تاریخ (۳)
سومین دورهای که ایران حکومت پارلمانی رو تجربه کرد ، مابین سالهای ۱۳۵۵ تا ۱۳۶۱ هست .
اما همین دوره نیز به ۲ دوره تقسیم میشه
دوره اول از ۱۳۵۶ تا ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ بود .
دوره اول ۱۳۵۵ تا ۵۷ :
این دوره ، با شروع اعطای فضای باز
۱.
سیاسی از سوی شاه شروع شد و به سرعت پارلمان تبدیل شد مهمترین کانون تضعیف دستگاه حاکمیت شد .
نمایندگان که در این دوره در پارلمان بودند ، خزبی نبودند ، (وابستگان حزب رستاخیز بودن ) در مجموع یک عده دزد بودن که دنبال رانت و پرکردن جیبشون بودند و با بازشدن فضای سیاسی ،
۲.
عقدهگشائیهاشون بر علیه این و اون شروع شد .
با شروع انقلاب ، فشل و ناکارامد بودن این پارلمان مشخص شد ، در این دوره کمترین میزان قوانین تصویب شد ، بزرگترین خصیصه این پالمان ، سخنرانیها و شعارهای بیسروته نمایندگان بود .
این دوره ، دوره ترنزیشن قدرت از پادشاهی به
داستان #پیروز آئینه تمام نمای این ملت و این تمدنه ی نره خری رو ۹ ماه عین این اطلاعاتیاهستن که دنبال تیمهای ورزشی میرن ، قدم به قدم دنبال این زبون بسته ، صد میلیون بار تو چشم ملت کردن که طرف از خونه و زندگیش زده که به پیروز برسه .
تمام تلاشهای اون نره خر هم شد این وضعیت 👇🏼
ماهی ۱۰ ، ۱۴ میلیون هم حقوقش دادن .
حالا هم الکی شو و نمایش میدن .
این زبون بستهٔ مظلوم ، کلیه نداره ، گیر دادن به دستگاه دیالیزی که نیست .
اصلاً دستگاه دیالیز بیارین ، کلیههاش به کار میفته ؟
من نمیدونم این چه سریه که تو این مملکت همه فکر میکنند ملت خیلی خیلی گاوه
و به راحتی میشه اوسکولش کرد
الان اون گاوهائی که واسه شارلاتان بازی و مادرقحبگی افتادن جلو که پول میدیم برین دستگاه دیالیز بیارین ، چه نتیجهای میخان بگیرن ؟ مگه میخایین تکیه برای سینه زنی و تعزیه خونی بسازین که اینم شو و نمایش میدین ؟
پیروز به این روز افتاده ، چون
ناپلئون تنها طی ۱.۵ سال در ۳ نبرد عظیم و سرنوشت ساز #ینا ، #فریتزلند و #استرلیتز پیروز شد و در همین ۳ نبرد تقرباً تمام اروپا رو شکست داد ، در همین زمان که کل اروپا به هم ریخته بود و همه از ترس وی جام کرده بودند ، فُن کلازوویتس بزرگترین فیلسوف و استراتژیست جنگ در مقالهای
۱.
نوشت که این ناپی ، دنیارو به هم بدوزه با کله میخوره زمین و شک نکنید .
وی در توضیح این ادعاش گفت ، ناپلئون شکست خواهد خورد ، چون هیچ هدف و استراتژیئی نداره ، اون فقط میجنگه ، چون عاشق جنگیدنه . دقیقاً ۵ سال پس از این حرف کلازوویتس ، ناپی ۶۵۰ هزارنفر ادمو برد تو
۲.
استپهای روسیه و منجمدشون کرد و برگشت و خودشم کله شد و رفت .
خامنهای اکنون و دقیقاً در همون نقطهای ایستاده که ۲۰۸ سال پیش بناپارت در کنار رود دنیپر ایستاده بود .
جمهوری اسلامی از ۳ جبهه مورد هجومه
مردم در داخل
اقتصاد
دیپلماسی خارجی
سئوال مهم اینه که آیا با برجام