مدیران کسبوکار اغذیه فراوونی بودن و هستن که خودشون از دکونشون «برند»تر شدن و خیلیامون میشناسیمشون. از مرحومان فری کثیف و آقا بهشتی و داوود و ناصر خان تا چندتایی که جدیدتر تونستن از این روش بازاریابی استفاده کنن مثل کریم و عمو هوشنگ و استاد پژوهش. داستان #یارعلی_پورمقدم ولی /۱
داستان #یارعلی_پورمقدم ولی با بقیهشون فرق داشت. اونای دیگه عموما سفیرانی از گذشته بودن. کسایی که ما رو یاد گذشته از دست رفتهای مینداختن که حالا شیرین به نظر میاد و چه چیزی برای ما جذابتر از گذشته؟
یارعلی و #کافه_شوکا سفیرانی آمده از آینده بودن، آیندهای جذابتر از گذشته. /۲
نه قهوه شوکا چندان قهوه خوبی بود و نه در بدو ورود چندان برخورد گرمی باهات میشد و در کنار اینها محیط پر تبعیضی هم بود. با همه اینها، برای متولدین دهه پنجاه و شصت که در دهه هفتاد و هشتاد جوونی میگذروندن، شوکا فضایی بود برای یادگیری و تمرین یه سبک زندگی جدید./۳
دهه هفتادیها کم و بیش و دهه هشتادیا به وفور، پاتوقهایی برای یادگیری انواع و اقسام لایف استایلها داشتن و دارن منتها برای نسل قبل از این، شوکا یکی از پاتوقهای کم تعداد روی مُد بود. البته نقش سلبریتیها هم تو محیط کافه شوکا پررنگ بود، چه در حوزه مارکتینگ این کافه و /۴
چه در روی مُد باقی موندن فضای شوکا. به هر حال کافهای که پاتوق محمود دولت آبادی باشه و لیوان مخصوصش همیشه روی تاقچه منتظر باشه تا صاحبش از در بیاد تو و برش داره و توش چایی بخوره، خب احتمالا محیط جذابیه دیگه! #یارعلی_پورمقدم دیروز مرد. راهش در رهرو.
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
همون سال #اسیدپاشی اصفهان، یعنی سال ۹۳، یه آقایی اومد تو غرفه ما تو نمایشگاه مطبوعات و اون شماره از نشریه رو که راجع به اسید پاشی بود رو برداشت و شروع به تورق کرد. رفتم جلو و باهاش گرم گرفتم و فهمیدم معاون سیاسی امنیتی استانداری اصفهانه. /۱
وقتی سمتش رو گفت ناخواسته برآشفته شده که: «اینها کی بودن؟ یعنی شما نفهمیدید هنوز؟» در جواب من، خیلی خونسرد گفت «یه سری مصلح اجتماعی مثل شما!» گفتم: «مصلح اجتماعی مثل من؟ یعنی چی؟» گفت: «شما کاری که به صلاح جامعه میدونید میکنید، اونها هم بنا به صلاحدید خودشون عمل کردن!» /۲
یه عده که شنیده بودن چی شد دورش حلقه زدن و شروع کرده داد و بیداد، آقای معاون ولی خیلی خونسرد، در حالی که مدام میگفت «اسیدپاشها مصلح اجتماعی بودن» مجله رو گذاشت سر جاش و از غرفه خارج شد. /۳
اون لحظات از 88برای منی که تو اون دادگاه کذا نبودم هم خیلی سخت گذشت. چهرههای سیاسیای که میشناختمشون دونه دونه میاومدن جلوی دوربین و علیه خودشون و ما و جنبش صحبت میکردن.
اون موقع گفته میشد فلانی سوتی داشته، بهمانی رو سرشو کردن تو توالت، پسر یکی دیگه رو جلو چشاش شکنجه کردن/1
ذهن تازه جوون من اما هیچ کدوم از این دلایل رو نمیپذیرفت. پیش خودم میگفتم من اگه بودم مصاحبه نمیکردم! نمیکشتنم که! یا اصلا تهش میکشتن دیگه!«فعال سیاسی» باید پیش رو به تنش بماله! کم کم خودمو تو موقعیت تصور کردم! تا کجا کتک رو میکشم؟ کتک که غمش خوردن داره! مگه همهش کتکه؟! /2
کمکم همه یادمون افتاد نمونههای سابق رو. شریعتمداری رهبر انقلاب بود برای مردم تبریز و نشست جلوی دوربین. سید مهدی هاشمی برای خودش چریکی بود مثلا. فکر کرد که داره برای امامش نوار پر میکنه. نشست و اعتراف کرد و توش به خیال خودش کد گذاشت/3
#رشتو 1. چطور اکثریت دانشجویان تحریم کننده انتخابات 1384 از کرده خود پیشمان شدند؟ آیا ممکن است کسانی که در انتخابات 1400 شرکت نکردند نیز پیشمان شوند؟
2. این که گفته میشود دانشجویان تحریم کننده سال 84 با امید یک دست شدن حاکمیت و روشن شدن مرزها و یکسره شدن معادلات سیاست در ایران، پای صندوقهای رأی نیامدند، گزاره صادقی نیست.
3. پیشبینی آنها رأی آوری یکی از سه کاندیدای اصلی جریان اصلاحات بود. در واقع آنها احتمالاً فکر میکردند با عدم مشارکت در انتخاب رئیسجمهوری اصلاحطلب، میتوانند از فردای انتخابات بهتر از گذشته در جایگاه منتقد بنشینند و مسئولیت ضعف و کمکاری اصلاحطلبان را نیز به دوش نکشند.